تبیان، دستیار زندگی
بیشتر اوقات این مرد خدا به نماز، ذكر و دعا می گذشت. قرائت قرآن، شیوه مستمرش بود و لحظه ای از یاد خدا غفلت نداشت و سیره پسندیده اش در امور معنوی و عبادی به حدّی بود كه خاص و عام و اهل علم و دین؛ اعم از عرب و عجم و نیز سایر طبقات نجف وی را به پرهیزگاری می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زاهد اندیشه و عمل

شیخ علی قمی

طلیعه

در هفتمین روز از روزهای ماه مبارك رمضان سال 1283ق. محمدابراهیم  دیده به جهان گشود. دوران كودكی  را در دامان مادری پاك و پدری پارسا و فاضل سپری کرد.

ایشان مقدمات علوم دینی، ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش فراگرفت. او دوره سطح را در محضر جماعتی از اهل علم در تهران آموخت.(1)

ایشان آموخته های فقهی و روایی اكتفا نكرد و برای تقویت بنیان های معنوی و موفقیت در تزكیه نفس و پالایش درون، عزم خویش را جزم نمود تا به محفل اهل معنا راه یابد و از خرمن این وارستگان خوشه ها برچیند و در این راه موفق شد. در زیر به برخی از ویژگی های اخلاقی ایشان به صورت مختصر اشاره می شود:

ویژگی های اخلاقی

عابد مُتّقی

بیشتر اوقات این مرد خدا به نماز، ذكر و دعا می گذشت. قرائت قرآن، شیوه مستمرش بود و لحظه ای از یاد خدا غفلت نداشت و سیره پسندیده اش در امور معنوی و عبادی به حدّی بود كه خاص و عام و اهل علم و دین؛

اعم از عرب و عجم و نیز سایر طبقات نجف وی را به پرهیزگاری می شناختند و در این مورد بین هیچكدام مناقشه و اختلافی نبود.

وی با اشتیاق ویژه ای به سفر عبادی - سیاسی حج مشرّف گشت و در ایام اقامت در حرمین شریفین اوقاتش را به عبادت، بحث های علمی مفید، رشد دهنده و نگارش گذارنید. او بارها به مسجد كوفه می رفت و در آنجا معتكف می گشت.(2)

آیةالله مرعشی نجفی درباره حالات عبادی و بُعد تقوای استادش شیخ علی قمی نوشته است:

وی از افرادی بود كه خداوند متعال او را به عمل به آداب و مستحبات شرعی حتی مجاورت مكه و مدینه موفق نمود. من از او دعای حرز یمانی معروف به دعای سیفی را با اجازه ویژه روایت می كنم، او نمونه ای مجسّم از پرهیزگاری به شمار می رفت كه در این عرصه به سلف صالح و گذشتگان شایسته اقتدا نموده بود، در تهجّد و شب زنده داری اهتمام داشت. (3)

بنا به نوشته شیخ آقا بزرگ تهرانی، دائم كشیك نفس می كشید و مراقب بود از مسیر حق بیرون نرود و جز رضای خالق در پی چیزی بناشد.

در مسجد هندی نماز جماعت اقامه می نمود و گروهی از اهل زهد و تقوا و علم و معرفت به او اقتدا می نمودند. برای درك نمازش معروفین به فضل و تقوا بر یكدیگر سبقت می گرفتند.(4)

شیخ محمد شریف رازی می نویسد:

مدت ها ناظر و شاهد بودم كه آیات عظام آقا ضیاءالدین عراقی، محمدحسین كمپانی، حاج شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ محمدعلی كاظمینی، حاج سید محسن حكیم، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، سید ابوالقاسم خویی، كاظم شیرازی و صدها نفر امثال آنان به وی اقتدا نموده و درك جماعت او را فوز و فیض عظیم می دانستند.(5)

آثار سجده بر پیشانی و بین چشمانش نمایان بود و در اواخر عمر درس و تدریس را ترك كرد و به طور كامل به عبادت روی آورد.(6)

زهد در اندیشه و عمل

 شیخ علی قمی از همان دوران نوجوانی پوینده راه زهد و وارستگی بود. وی چیزهایی را كه از سرزمین های غیر اسلامی می آوردند مصرف نمی كرد. حتی قلم و كاغذی را كه در بلاد غیر مسلمان تولید نموده بودند به كار نمی برد.

او از امور شبهه ناك به شدت اجتناب می نمود و در بسیاری از مباحات هم زهد را رعایت می كرده از طعام لذیذ، لباس های زیبا و فرش های نرم و راحت دوری می نمود.

بیشتر وقت ها به غذایی ساده قناعت می كرد، لباس خشن می پوشید و بر بستری كه از برگ درخت خرما بافته بود، آرام می گرفت.

در اماكن و مساجدی كه طهارت آنها برایش مسلّم بود از روی فروتنی، خاكساری عبادی خویش را می گسترانید و روی آن می نشست و یا به عبادت مشغول می شد.

هیچ وقت اتفاق نیفتاد كه به ظاهر و چگونگی جامه از لحاظ رنگ، شكل و نوع دوخت اعتنایی نشان دهد و به همین دلیل در مجالس كوچه و بازار در نظر مردم به صورت فقیری غریب یا فردی بیابان نشین جلوه می نمود.

او این امور را برای مخالفت با نفس و تواضع در برابر حق و نیز همراهی و همگامی با محروم ترین اقشار جامعه انجام می داد. او به شدت با ظاهرسازی و دوگانگی در شیوه زندگی مخالف بود. البته با وجود لباس ساده ای كه می پوشید بر نظافت بدن و پاكیزگی جامه اش اهتمام داشت.

وی محاسنش را با حنا خضاب می كرد و شارب و ناخن هایش را همواره كوتاه نگاه می داشت و در این امور نیز مستحبّات شرعی را به طور كامل مراعات می نمود.

رجال شناس معروف حرزالدین می نویسد:

از زهد و اجتناب از تجملات دنیایی اش این بود كه برای خوراك و پوشاكش ارزشی قائل نبود. لباس درشتی را كه در شهرهای اسلامی و به دست مسلمانان بافته می شد بر تن می كرد؛ به ویژه لباس پشمی و پنبه ای كه در ایران تهیه می شد، می پوشید.

او در زهد و اعراض از جلوه های دنیایی چنان پیش رفت كه اكثر اهل علم و بسیاری از طبقات دیگر او را به غیر زهد نشناسند.

این ویژگی، مقام علمی و توانایی فكری او را در عرصه هایی چون فقه، اصول، حدیث و عرفان تحت الشعاع قرار داد. شیخ علی اوقات را به كم گویی و سكوت می گذرانید و در شئون آخرت لب به سخن گفتن می گشود.

وی فقط احادیث اهل بیت، معارف دینی، موازین شرعی و نكات آموزنده و عبرت آمیز را بیان می كرد. او از غیبت به شدّت تنفر داشت و در سراسر عمر با بركتش كسی ندید او پشت سر كسی حرف بزند.

دفاع از دیانت

اگرچه شیخ علی قمی به معنای واقعی و در اندیشه و عمل زاهد بود و نه تنها دل به دنیا نبست؛ بلكه از تمتّع و لذت گرایی هم امتناع می نمود، هیچ گاه عزلت اختیار نكرد و به جامعه و مسایل گوناگون آن پشت ننمود، او زندگی ساده و بدون تكلفی داشت امّا برای تحقق ارزش های الهی و گرایش افراد اجتماع به خیر و صلاح و روی آوردن به فضایل و مكارم، به شدت احساس مسئولیت نمود و خود را در مقابل قوانین الهی و جامعه متعهد دید.

از این جهت وقتی مشاهده می نمود كسی مرتكب خلافی شده به شدّت ناراحت می شد. وی در امر به معروف و نهی از منكر بسیار جدّی بود و برای اقامه قوانین آسمانی از هیچ چیز هراس نداشت.

او به ملامت افراد وقعی نمی نهاد؛ زیرا دفاع از دیانت را وظیفه اصلی و مقصد اساسی خود تلقی می كرد، در امر دین و پای بندی به اعتقادات كوتاهی، سستی و هر گونه سهل انگاری و غفلت را برنمی تابید

و هر كس از مسیر حق منحرف می شد با خشم و عصبانیت نفرت خویش را از رفتار او بروز می داد، هیچ گاه اتفاق نیفتاد كه برای تأمین اهداف افراد در هر مقامی كه باشند خشم خداوند را فراهم سازد و همیشه در پی خشنودی حضرت باری تعالی روزگار می گذرانید و سكوت در برابر گناه را نشانه ضعف و علامت بی تعهدی می دانست.

البته او می كوشید با عمل، مردم را به سوی خوبی ها فراخواند و چون ایمان در اعماق وجودش ریشه داونیده بود حاضر بود برای دفاع از حق، جان خویش را در مخاطره افكند. رضایت اغیار را به قیمت قهر قهار نمی خرید و هیچ چیز و هیچ كس را بر دین ترجیح نمی داد.(7)

اهتمام علمی

شیخ علی قمی از دوران نوجوانی لحظه ای از یادگرفتن، یاددادن و نگارش و نوشتن، باز نماند. او هنگامی كه از محضر استادان بهره می گرفت، با دقت و كنجكاوی دروس آن فرزانگان را به رشته تحریر كشید و نشانه های آگاهی و اجتهاد خود را در تالیفاتی گرانبها به اثبات رسانید.

موقعی كه به سامرا می رفت ضمن حضور در جلسات علمی به وفور اهل بحث و مذاكره بود و در تألیف و مراجعه به آثار دیگران و استنساخ نوشته های ارزشمند جدیّت داشت و از تحقیق و نگارش حتی در سفر غربت خسته نمی شد.

وی به همین دلیل برخی از كتاب های خود را در نجف، تعدادی را هنگام اعتكاف در مسجد كوفه و پاره ای را در كاظمین و سامرّا نوشت و در ایام تشرّف به حج نیز از نوشتن باز نماند.

وی دانش اندوزی و تحصیل علوم را با زهد و ریاضت در تضاد نمی دید، با وجود گستردگی دامنه اطلاعات و وسعت دانش، وقتی در مجالس و محافل پاسخ سؤالی به وی اعاده می گردید، با درنگ و تأمل و نهایت فروتنی آن را جواب می داد. در این گونه تجمع های علمی و فرهنگی سخن توأم با موعظه خویش را چنین بیان می كرد.

هر كس از خدا بترسد میزان معرفتش رو به فزونی می رود. وی اگر خلوت می گزید اوقات را به تلاوت قرآن، تألیف یا اندیشه در آینده اش سپری می ساخت. (8)

شكوه شكیبایی

شیخ علی قمی صبر بر طاعت الهی را با عبادت خالصانه و مقاومت در برابر معاصی را با تقوا و زهد به اثبات رسانید؛ امّا ویژگی وی در هنگام رو به رو شدن با گرفتاری ها و مصائب فرساینده، شگفت آور و شكوهمند است؛ زیرا در شدائد و سختی ها بسیار بردباری نشان می داد اموری كه كمتر فردی در برابر آنها صبور است.

یكی از فرزندانش در نجف اشرف به دار باقی شتافت و او اگرچه به لحاظ عواطف پدر و فرزندی، بسیار در درون خویش محزون و متأسف بود به هیچ عنوان جزع و فزع از خود نشان نداد و در قضای الهی صبر پیشه نمود، موقعی كه از مراسم تشییع و تدفین این فرزند بازمی گشت به او خبر دادند پسر دیگرش شیخ شریف كه در ایران به سر می برد از دنیا رفته است.

وی با شنیدن این خبر خداوند را سپاس گفت و به سجده افتاد و برای دو فرزند از دست رفته اش مجلس ترحیم و فاتحه برگزار نمود.

او از این كه خداوند از در حكمت چنین مصائب و بلاهایی را برایش مقدّر نموده، نه تنها شكوه ای بر زبان جاری نساخت، بلكه پروردگار خویش را شاكر بود؛ زیرا اعتقاد داشت این حوادث، میدانی برای آزمایش و وسیله ای برای پاك شدن از گناهان است.

گواه دیگر بر میزان استقامت و شكیبایی وی بیماری فرساینده ای بود كه او را در بستر افكند و بر اثر آن اختلال سختی در بدنش پدید آورده بود.

اگرچه پزشكان او را جراحی كردند؛ اما این حركت موفقیت آمیز نبود و ناگزیر شدند برای رفع این مشكل از خاصره اش مجرایی ببینند. وی چندین بار برای معالجه به ایران آمد و به پزشكان متعددی مراجعه نمود؛ اما درمان آنان كارساز واقع نشد و همچنان بیماری رو به وخامت گذاشت. او ده سال با این مرض در ستیز بود.

و این بیماری رنجی جانكاه و اوضاعی ناگوار را متوجه اش ساخت، بسیاری از اهل علم و فضل و نیز دوستان و سایر مردم اهل ایمان به عیادتش می رفتند، اما هیچ كدام از آنان حتی كلمه ای از ملال، گلایه و بی تابی از آن مرد تقوا نشنیدند.

زبانش خالصانه به حمد و ذكر الهی، كه گواه رضایتش به قضای الهی بود، مداومت داشت(9) و پیوسته فرمایش رسول اكرم صلی الله علیه وآله را به خاطر می آورد كه فرمود:

نزد پروردگار برای بنده اش درجه ای است كه با اعمال و رفتارش بدان نخواهد رسید تا آنكه بدنش مبتلا به بیماری قرار گیرد و از این رهگذر به آن رتبه و درجه نائل شود.(10)


پی نوشت:

1اعیان الشیعه، ج 8، ص 150؛ معارف الرجال، جزء ثانی، ص 143.

2 نقباءالبشر، ج 4، ص 1327 - 1326.

3المسلسلات، ج 2، ص 371.

4 نقباء البشر، ج 4، ص 1326.

5گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 213.

6معارف الرجال، ج 2، ص 144.

7نقباءالبشر، ج 4، ص 1325؛ المسلسلات، ج 2، ص 370؛ محدث نوری روایت نور، ص 97.

8معارف الرجال، جزء ثانی، ص 144، نقباءالبشر، ج 4، ص 1325 - 1324.

منابع

1-  کتاب گنجینه دانشمندان

2-  کتاب ستارگان حرم

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه