ایمان حقیقی از نگاه امام علی علیه السلام
دربارهى عمار یاسر آیهى قرآن مىگوید: اگر در زیر شكنجه براى خاطر آنكه دشمن را از خود لحظهاى منصرف كنى یك جمله گفتى بگو، آن ایمان تو ایمانى نیست كه با شكنجه از قلبت زائل بشود. آن ایمانى كه خباببنارت دارد، آهن را داغ مىكنند به گردنش مىچسبانند شوخى نیست، آهن گداخته را به بدنش نزدیك مىكردند و به پوست بدنش مىچسبانیدند، این به خاطر آن ایمان آگاهانهى عمیقش دست برنمىداشت، ایمان این است.
«مِن کلام له علیهالسّلام فیالأیمان: فمن الأیمان ما یکون ثابتاً مستقراً فیالقلوب و منه ما یکون عواری بینالقلوب و الصّدور الی اجل معلوم»
ایمان ثابت و مستقر، یعنی جای گرفتهی در قلب، تکیه کردهی به یک استدلال و یک بینش عمیق، و پشتیبانی شدهی با عمل صالح. نوع دیگر ایمان این است که با احساسات پیدا شده، با منطق پیدا نشده؛ انسان پای آن، عمل صالح نگذاشته؛ همینطور شعارِ ایمانی داده و گاهی هم خیلی تند شعار داده؛ اما پای این، عمل صالحی که بهخاطر آن با نفسِ خودش مجاهدت و مبارزه کند، خرج نکرده؛ یعنی این ایمان با عمل صالح آبیاری نشده؛ این میشود ایمان عاریهای.
حضرت میفرماید: «و منه ما یکون عواری بین القلوب والصّدور الی اجل معلوم». آن وقتِ معلوم چه هنگام است؟ تا این ایمان، عاریهای است؛ تا وقتی که این ایمان از او زایل شود؛ گنجشکی که در سینهی خودش حبس کرده، بپرد و برود؛ چون این ایمان جزو وجود او نشده است. در چه مواقعی اینگونه ایمان زایل میشود؟ وقتهای امتحان و لحظات هوای نفس.
مثلاً اگر کسی پولکی است، هنگامیکه بین پول و حفظ ایمان، سر دو راهی قرار بگیرد، ایمان میپرد و تمام میشود. بعضیها دچار وسوسههای نفسانی و شهوات جنسی هستند؛ بعضیها دچار مقامپرستیاند؛ هر کسی یکطوری است. هر کدام از ماها لغزشگاهی داریم؛ به قول فرنگیها، پاشنهی آشیل و چشم اسفندیاری داریم؛ آنجا گیجگاه و ضربتخور ماست؛ به خدا پناه ببریم که آن ضربتخور پیش نیاید. راهش تقواست. تقوا که من مکرر در همین جلسه و جلسات دیگر راجع به آن صحبت کردهام، یعنی دایم مراقب خود بودن.
ایمان ارزشمند، ایمان آگاهانه است، ایمان توأم با درك و شعور است، ایمانى است كه از روى بصیرت با چشم باز بدون ترس از اشكال به وجود آمده باشد. آن ایمانى كه فلان مرد مسلمان دارد براى نگه داشتنش باید بگوئیم روزنامه نخواند، فلان كتاب را نخواند، توى كوچه بازار راه نرود، با فلان كس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبیند، تا بماند، این ایمان متأسفانه نخواهد ماند.
ایمانى لازم است كه آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد كه در سختترین شرایط هم آن ایمان از او گرفته نشود «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ» (نحل، 106)؛ دربارهى عمار یاسر آیهى قرآن مىگوید: اگر در زیر شكنجه براى خاطر آنكه دشمن را از خود لحظهاى منصرف كنى یك جمله گفتى بگو، آن ایمان تو ایمانى نیست كه با شكنجه از قلبت زائل بشود. آن ایمانى كه خباب بن ارت دارد، آهن را داغ مىكنند به گردنش مىچسبانند شوخى نیست، آهن گداخته را به بدنش نزدیك مىكردند و به پوست بدنش مىچسبانیدند، این به خاطر آن ایمان آگاهانهى عمیقش دست برنمىداشت، ایمان این است.
ایمان از روى روشنى، از روى درك، از روى فكر، با محاسبههاى صحیح وقتى كه انجام گرفت، آن وقت لازم نیست ما این ایمان را توى پارچه و توى كهنه و توى صندوقچه و توى صندوقخانه بگذاریم كه مبادا گرما و سرما و گرد و خاك و غبار به او آسیب برساند، آسیبى به او نمىرسد. این ایمانهاى ناشعورانه است كه آدم هِى دل دل دارد، دغدغه دارد مبادا، مبادا، مبادا.
ایمان حقیقی چگونه ایجاد می شود؟
اگر بخواهیم ایمانها استوار باشد، اگر بخواهیم ایمانها زائل نشود، اگر بخواهیم ایمان، ایمان آگاهانه باشد، باید دائماً آگاهى بدهیم به آن كسانى كه مىخواهیم مؤمن باشند. از آگاه شدن اینها واهمه نكنیم، از چشم و گوش بسته ماندن اینها لذت نبریم، راهش این است؛ تا خوب مایهى آگاهى در مغزها و دلها و فكرها به وجود بیاید و با آن آگاهى، یك ایمان صحیح، مستحكم، یك بتون آرمه در دل او بنا بشود. آن وقت با توپ هم به قول جوانهاى قدیمى زائلشدنى نیست.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع :
بیانات آیت الله خامنه ای