تبیان، دستیار زندگی
حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی(قدس سره) یكی از ستارگان درخشان آسمان فقاهت و فضیلت در قرون اخیر است كه سال ها با خطابه های آتشین خویش در بیداری، ارشاد و هدایت مردم كوشید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهارت در خندان و گریاندن

سخنران

حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی(قدس سره) یكی از ستارگان درخشان آسمان فقاهت و فضیلت در قرون اخیر است كه سال ها با خطابه های آتشین خویش در بیداری، ارشاد و هدایت مردم كوشید

مقدمه

اصفهان در قرن های گذشته مهد دانش و رجال بزرگ علمی و دینی بود؛ به ویژه در دوران صفویه، این سامان مهم ترین و پرونق ترین مركز علم و فضیلت در جهان به شمار می رفت و رجال پر آوازه ای، همانند: محقق داماد، علامه مجلسی و شیخ بهایی، میرزا ابراهیم كلباسی و... را در دامن خویش پرورد.

حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی(قدس سره) یكی از ستارگان درخشان آسمان فقاهت و فضیلت در قرون اخیر است كه سال ها با خطابه های آتشین خویش در بیداری، ارشاد و هدایت مردم كوشید.  ایشان دارای ویژگی های خاص اخلاقی بودند که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:

عشق به وعظ و ارشاد

او با داشتن مقام والای اجتهاد، منبر و ارشاد و هدایت جامعه را كسرشأن نمی دانست. او بیش از پنجاه سال منبر رفت و بارها می فرمود: «منبر وظیفه است، نه شغل».

از ایشان سؤال كردند كه شما با این سن و سال و موقعیت ممتاز علمی، تا كی باید منبر بروید! فرمود: تا زمانی كه حمد و سوره می خوانم! لذا مرحوم هسته ای تا آخر عمر به وعظ و خطابه علاقه مند بود و عاشقانه منبر می رفت. او هیچ گاه به فكر مسائل مادی نبود و در تمام مدت تبلیغ و روضه، مطلقاً از پول سخن به میان نمی آورد.(1)

با اینكه حافظه قوی داشت؛ مقیّد بود تمام ریزه كاری های منبر را بنویسد. او اغلب در اصفهان و تهران منبر می رفت و گاهی اوقات به سایر شهرها؛ ولی همواره به دعوت آیةالله حائری به قم مشرف و در مدرسه فیضیه برای عموم عالمان، بزرگان و طلاب سخن می گفت. آیةالله میرزا مهدی هسته ای اصفهانی می گوید:

«وقتی كه حضرت امام در تهران مستقر شد، به اتفاق جمعی از عالمان از جمله آیةالله استرآبادی، به محضر حضرت امام رسیدیم. ایشان تا مرا دید، فرمود: تو آقا مهدی نیستی! بعد فرمودند: در اوایل ورودمان به قم، مرحوم حاج میرزاعلی آقا، به دعوت حاج شیخ به مدرسه حاج ملاصادق می آمد و برای طلبه ها درس اخلاق می گفت و من هم در آن شركت می كردم. بیان شیرینی داشت.»(2)

امر به معروف و نهی از منكر

وی امر به معروف و نهی از منكر را همانند نماز واجب می دانست و معتقد بود كه ما تا زنده ایم باید آن را به جا بیاوریم و این كار برای حفظ جامعه از فساد و حفظ محیط اسلامی ضروری است. حاج آقا مجتهدی می نویسد:

بعضی ها بر این باورند كه با امر به معروف كار پیش نمی رود؛ باید سكوت كرد، ولی حضرت آیةالله میرزا علی هسته ای در جواب این گروه و با این تفكر و بی تفاوتی و بی خیالی آنان با همان لهجه اصفهانی خود می فرمود:

«می گویید پیش نِمیرِه. یك غُرّ و غُرّی، یك لُند و لُندی، یك نُچّ و نُچّی بكنید تا بفهمند كه شما ناراحت هستید و شاید در آنها اثر بكند. گاهی اوقات اگر نیاز باشد خودت را بزن تا دیگران بفهمند كه اشتباه كرده اند. اگر در مجلس، گناهی شد، بلند شو و برو. اخم كن و ناراحت شو. خلاصه كاری بكن كه بفهمند تو ناراحت شدی».(3)

توجه به دانش و پرهیز از اتلاف وقت

هسته ای معتقد بود اهل علم نباید وقت خویش را تلف كنند؛ بلكه باید برای رسیدن به مقاصد عالی و نیل به قلّه های رفیع كمال، از هر فرصتی استفاده نمایند و خود بدین سخنان پای بند بود و در این زمینه خاطراتی را از برخی بزرگان نقل می كرد.

فرزند ایشان میرزا مهدی هسته ای، می نویسد:

«مرحوم پدرم با آیةالله حاج عبدالكریم حائری هم بحث بود و قضایایی از ایشان نقل می فرمود؛ از جمله اینكه در شب بیست و سوم ماه مبارك رمضان در منزل آن مرحوم مباحثه می كردیم.

مقداری از شب گذشته بود كه عرض كردم حرم و زیارت مشرف نمی شوید؛ مردم همه شب در حرم مطهّر مشغول ضجّه و ناله و گریه و زاری اند. فرمود: حاج میرزاعلی! بهترین عبادت در شب های قدر، مذاكره علم است كه ما مشغولیم.

همچنین آیةالله هسته ای می فرمود:

به آیةالله سید محمد كاظم یزدی خیلی اعتراض و حمله می كردند. یك بار كه در محضر ایشان بودم، بعضی از طرفداران مشروطه پرسیدند:

چرا شما با مشروطه مخالفید؛ ایشان فرمود: «هر ادعایی را كه می خواهید بفهمید تا چه حد حقیقت دارد، دقت كنید در هواداران و كسانی كه سنگ آن را به سینه می زنند. من هواداران و دوستداران مشروطه را جز اشخاص مجهول الهویه و بیكار و درس نخوان و هوچی گر، كس دیگری نمی بینم.»(4)

شهامت

آیةالله هسته ای با مسائل زمان خویش شجاعانه برخورد می كرد. در سال های 1314 تا 1318 ش. كه به فرمان شاه، كشف حجاب زنان و مسئله اتحاد شكل مردان، در مجلس شورای آن زمان تصویب و اجرا گردید، ایشان را برای منبر به دماوند دعوت كردند.

مجلس مملو از جمعیت بود و چادر و حاجبی بین مردان و زنان وجود نداشت. ایشان دستور می دهد كه بین زنان و مردان پرده ای قرار دهند تا مردان، زنان را نبینند. این موضوع به تهران و رضا شاه گزارش شد.

او فرمان می دهد كه واعظ را بیاورند. تابستان بود ایشان را از دماوند آوردند و به حضور شاه بردند. زمانی كه شاه در كاخ مرمر هم وی را دید، او را شناخت و می دانست كه او از یاران نزدیك شیخ فضل الله است.

 رضا شاه می گوید: میرزاعلی! هنوز به شلنگ و تخته می زنی. شنیدم در دماوند، دستور داده ای كه بین زن و مرد چادر و پرده باشد. نمی خواهی به عراق بروی.

آیةالله میرزاعلی هسته ای با حاضرجوابی می گوید: «امر بفرمایید، با اهل بیت به زیارت می روم. خیلی آرزومندم.» آنگاه او به رئیس نظمیّه وقت، دستور صدور گذرنامه ای را داد و با خانواده همگی به عراق رهسپار شدیم.(5)

دوری از افراط و تفریط

آیةالله هسته ای معتقد بود، طلبه و روحانی باید از افراط و تفریط در كلیه امور به دور باشد و تقدّس آنان باید به اندازه ای باشد كه لطمه ای به خودش و اطرافیان نزند.

ایشان خصوصاً در درس اخلاق هشدار می داد كه طلاب باید رگ مقدسی داشته باشند؛ یعنی علاوه بر درس، هم باید اهل نوافل، مستحبات، تعقیبات و تلاوت قرآن باشند و هم مزاح و شوخی كنند؛ ولی همه این امور باید به اندازه و اعتدال باشد.

 آن وقت این جمله را به طلاب می فرمود: «آقایان محترم! همان طوری كه بادبادك بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود.» و از عواقب افراط در تقدّس، كسانی بودند كه نه تنها از طلبگی بیرون رفتند، بلكه عاقبت به خیر هم نشدند.(6)

بیان جذّاب و گیرا

ایشان واعظی شیرین بیان و گوینده ای طلیق اللسان و حاضر جواب بود؛ ضمن آنكه واجد مقام اجتهاد و فقاهت نیز بود و در منبر او (در عصر آیةالله العظمی حائری یزدی) در قم، مراجع و علما هم شركت می كردند.(7) او با مهارت، در منبرها از تمثیل و حكایت استفاده می كرد؛ به طوری كه عموم شنوندگان را به شدت تحت تأثیر قرار می داد.

حجةالاسلام والمسلمین آقای نظری منفرد در گفت و گو با نگارنده می گوید:

من ایشان را ندیده بودم؛ ولی بارها از بزرگانی موثق شنیدم كه ایشان لیاقت مرجعیّت را داشت. وی منبر رفتن را عار نمی دانست و دین داری خیلی از مردم مسلمان به خاطر وجود چنین فقیهان بزرگواری بود كه با فروتنی برای عموم مردم منبر می رفتند و به هدایت و ارشاد و تهذیب نفوس می پرداختند.

من از زبان بزرگانی كه او را دیده بودند شنیدم كه او مهارت فوق العاده ای در خنداندن و گریاندن مردم در آنِ واحد داشت؛ مثلاً مسئله ای را می گفت كه باعث خندیدن حضار می گردید، آن وقت هنوز لبخند آنان خاتمه نیافته، مطلبی را می فرمود كه حضار شروع به گریه می كردند كه این موضوع واقعاً عجیب و بهت آور است و باید نام آن را كرامت گذاشت.

ارادت راسخ به خاندان پیامبر

هسته ای، همواره خود را خادم و روضه خوان خاندان اهل بیت(ع( می دانست. او در آخرین سفری كه در حقیقت باید آن را تبعید رضاخان نامید، بعد از سفر به نجف، از طریق دریای سرخ عازم مكه بود كه به مدت دوازده روز با زن و فرزندانش، گرفتار طوفان دریا می شود، وی در حالی كه وحشت، ساكنان كشتی را فراگرفته بود، بر خلاف همه، آرام بود و می فرمود: «اهل بیت(ع) نوكرشان را فراموش نمی كنند.»(8)

او مدال ایمان را، ولایت می دانست و می فرمود: «اسلام بدون علی(ع)، هیچ قیمت و ارزش ندارد؛ ارزش دین به ولایت خاندان پیامبر است.»(9)

او می فرمود: «من به بركت خاندان پیامبر همه چیز دارم؛ نه حسرتی دارم و نه كمبودی». آن وقت، نتیجه می گرفت كه حسادت افراد، ریشه در حسرت و كمبودها دارد؛ چون حسرت هاست كه حسد می آورد. حسد در جایی است كه شخص خودش را كم ارزش می داند؛ كسی كه سرمایه ولایت را داشته باشد، ثروتمند است. با این وجود، حسرت و حسد به همنوع معنا ندارد.(10)

تهجّد

آن بزرگوار مقیّد بود نافله شب را بخواند. فرزند برومند وی می گوید: «مرحوم والد، گاه دعای ابوحمزه ثمالی را از حف1 در قنوت نماز وتر می خواند و هیچ گاه نماز شب را ترك نكرد.»

شوخی و حاضر جوابی

نمونه ای از حاضرجوابی این خطیب و فقیه سیاستمدار را در برابر رضاشاه نقل كردیم. در پاره ای از مسائل دیگر نیز، وی بدون درنگ و تأمّل جواب می داد كه در عین مستدل بودن، موجب خندیدن حضّار می گردید.

روزی درباره فلسفه تعدد زوجات در منبر صحبت می كرد كه ناگهان زنی می پرسد: اگر حرف های شما درست است، چرا خدا به حضرت امیرمؤمنان علی(ع) فرمود تا حضرت زهرا(س) زنده است، زن دیگر نگیر! ایشان با همان لهجه اصفهانی، سریع گفت: حضرت فاطمه زهرا(س) در نُه سالگی تشریف آوردند و در هیجده سالگی تشریف بردند؛ ولی تو سی سالگی آمده ای، هشتاد ساله هم نمی خواهی بروی!(11)


نویسنده: محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی

پی نوشت ها:

1 مصاحبه نگارنده با آیةالله میرزا مهدی هسته ای اصفهانی .

2  همان .

3  آداب الطلاب، شاكر برخوردار فرید، چاپ اول، بهمن 1379، ص 274 .

4  از نوشته های فرزندش آیةالله میرزا مهدی هسته ای اصفهانی .

5  همان .

6  آداب الطلاب، ص 189-186 .

7  گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 426 .

8  از نوشته های آیةالله میرزا مهدی هسته ای اصفهانی .

9  مصاحبه نگارنده با معظم له .

10  همان .

11 همان .

12 گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 427؛ آداب الطلاب، ص 385 .

منابع

1-  کتاب گنجینه دانشمندان

2-  کتاب ستارگان حرم

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه