از گُل خوش تر زندگی كردیم
ولادت
آقا شیخ محمد متّقی همدانی چهارمین فرزند محمدتقی همدانی عصر روز جمعه 20 رجب سال 1333ق. برابر با 15 خرداد سال 1294شمسی در یكی از محله های شهر همدان متولد شد.
پدرش از كاسبان معروف شهر و مادر او دختر یكی از تجار همدان و از زنان صالحه و مؤمنه بود. محمد در هشت سالگی مادرش را از دست داد و پس از آن، سال ها با دلی پر غم و اندوه همراه دو برادر بزرگش با نامادریشان زندگی كرد.
تحصیلات ابتدایی
باگذشت هشت بهار از زندگی محمد، پدرش او را به مكتب خانه محل فرستاد تا آموزش های لازم را فراگیرد. او در مدت چهار سال در مكتب خانه، خواندن قرآن، گلستان سعدی و خوشنویسی را آموخت.
پس از سپری شدن این مقطع چهار ساله پدرش او را برای كسب و كار روانه بازار همدان نمود. این نوجوان تا حدود نوزده سالگی به عنوان شاگرد حجره در بازار اشتغال داشت.
در این دوره شوق تحصیل علوم دینی در او به وجود آمد و روز به روز افزایش یافت تا آن كه موفق شد با رضایت پدرش به این خواسته درونی خود جامه عمل بپوشاند.
ازدواج و فرزندان
آقای متقی در سال 1330ش. در 36 سالگی با دختر محمدابراهیم كاظمی قزوینی كه یكی از تاجران معروف و متدین تهران بود ازدواج كرد.
قصه این ازدواج را از زبان خود آقای متّقی و مصاحب و رفیق قدیمی اش جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج علی عراقچی می خوانیم. آقای متّقی می گوید:
«بیش از سی سال داشتم كه از سوی برخی از دوستان به من پیشنهاد ازدواج می شد ولی چون پول نداشتم و چیزی هم نداشتم كه ازدواج كنم و كاری هم نداشتم چون اصرار دوستان بود تصمیم گرفتم اگر موردی پیش آمد اقدام كنم.
از سوی آیةالله سید احمد خوانساری (م: 1405 ق.) كسی به من معرفی شد و مرا نیز آیةالله خوانساری به آن خانواده معرفی كرد.
قبل از هر كاری پیش خود گفتم حال كه چنین است: بهتر است از همسر آینده ام سؤالاتی بكنم تا بهتر او را بشناسم. چند سؤال طرح كردم و با واسطه برای او فرستادم.
سئوال اوّلم این بود كه آیا این ازدواج به اختیار خودتان است یا به پیشنهاد و امر پدر و مادرتان است؟ سئوال دوم این كه در هفته چه روزهایی را دوست دارید؟ و سوم این كه چه غذایی را دوست دارید؟ خانم در پاسخ سؤال اوّلم گفته بود: اختیار و انتخاب پدر و مادرم نظر من است و نظر من هم انتخاب و اختیار آنان است.
در جواب سئوال دوم گفته بود: روزی كه در آن روز بندگی خدا را انجام دهم و معصیت او را نكنم آن روز را دوست دارم و در پاسخ سؤال سوم گفت:
غذایی را كه از حلال به دست آمده باشد و لو ساده وكم باشد دوست دارم...»
آقای متّقی می گوید: «از این پاسخ ها تعجب كردم و او را خیلی شایسته و بالاتر از آن چه فكر می كردم یافتم لذا حاضر به این وصلت شدم آیةالله خوانساری مقدمات و مسائل ازدواج را فراهم كرد و ما ازدواج نمودیم و از روزی كه ازدواج كردیم تا همسرم زنده بود از گُل خوش تر زندگی كردیم...»
آقای عراقچی می گوید:
«آقای محمدابراهیم كاظمی قزوینی دخترش را به آقای متقی كه انسانی شایسته بود تقدیم كرد و این ازداوج از عجایب بود.
زیرا آقای متقی بر اثر فشارها و ناراحتی هایی كه در دوران زندگی قبل از ازدواجش دیده بود خیلی به اصطلاح كم دست و پا و اصلاً در فكر ازدواج و تشكیل خانواده و اینها نبود چیزی هم نداشت در مقابل آقای حاج ابراهیم و خانواده ایشان به دیانت و تقدّس مشهور و معروف بودند...».
حاصل این ازدواج و 34 سال زندگی ساده و باصفا 6 فرزند؛ 4 پسر و 2 دختر بود. دو تن از پسران وی به نام های علی و حسین اند كه پس از تحصیلات متوسطه به دانشگاه راه یافته و از دانشجویان مبارز و مخالف رژیم طاغوت بودند.
آنان در تاریخ 13 / 10 / 1352 در كوه های شمیران تهران به طرز مشكوكی به وسیله ساواك جان باختند. در مراسم یادبودشان كه در مسجد ارگ تهران برگزار گردید تظاهرات برپا شد و عده زیادی از دانشجویان دستگیر و زندانی شدند.
پسر دیگرشان، مصطفی پس از دریافت دیپلم وارد سپاه پاسداران قم شد و با گذراندن آموزش های لازم به جبهه اعزام گردید. یك سال در جبهه ها فعالیت داشت تا اینكه در عملیات خیبر در شب 12 / 12 / 1363 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. چهارمین پسرحجةالاسلام و المسلمین حسن متّقی ضمن تحصیلات حوزوی موفق به اخذ كارشناسی ارشد در رشته حقوق اسلامی گردید و هم اكنون به فعالیت های فرهنگی اشتغال دارد. 1
پی نوشت:
منابع استفاده شده: دست نوشته های آیةالله متقی و مصاحبه حضوری با آیات و حجج اسلام آقایان حاج میرزا علی عراقچی، عبدالاحد رضوی تویسركانی، حاج علی ثابتی همدانی، حاج علی نیری همدانی و حاج علی شریفی زابلی بوده است.
منبع :
1- کتاب ستارگان حرم
تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه
