تبیان، دستیار زندگی
تمام کسانی که از نزدیک با امام محشور بوده اند و زوایای زندگی و سخن ایشان را لمس کرده اند به خوبی می دانند که مایه سیساتمداری امام با آنچه در دنیای سیاست امروز وجود دارد بسیار متفاوت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیاست ورزی امام خمینی 2

امام ره

تمام کسانی که از نزدیک با امام محشور بوده اند و زوایای زندگی و سخن ایشان را لمس کرده اند به خوبی می دانند که مایه سیساتمداری امام با آنچه در دنیای سیاست امروز وجود دارد بسیار متفاوت است.

در مقاله گذشته پیرامون سیاست ورزی امام خمینی و تبیین چگونگی سیاستمداری آن رهبر فرزانه با شما سخن گفتیم.

مسلما این تصور بسیار غلطی است که امام خمینی درس سیاست را مانند مکاتب سیاسی غربی آموخته بود و یا دکترای سیاست داشت.

تمام کسانی که از نزدیک با امام محشور بوده اند و زوایای زندگی و سخن ایشان را لمس کرده اند به خوبی می دانند که مایه سیساتمداری امام با آنچه در دنیای سیاست امروز وجود دارد بسیار متفاوت است.

خمیر مایه سیاسی این مرد بزرگ همه از مکتب اسلام و دستورات ناب آن بود. به بیان دیگر او کسی بودن که سیاست را عین دیانت می دانست . از این رو تمام حرکات سیاسی خود را با احکام شرعی جهت دهی می کرد.

 زکاوت سیاسی او نیز برگرفته از تقوای عجیب و کم نظیرش بود. همانطور که در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَیُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئَاتِكُمْ وَیَغْفِرْ لَكُمْ غ— وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ. اى اهل ایمان ! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا كنید ، براى شما [بینایى و بصیرتى ویژه] براى تشخیص حق از باطل قرار مى‏دهد ، و گناهانتان را محو مى‏كند ، و شما را مى‏آمرزد ؛ و خدا داراى فضل بزرگ است .»

همانطور که در مقاله پیشین نیز اشاره شد امام خمینی فقط یک سیاست ورز نیست. در عین سیاست اهمیت به اصل مرجعیت و وحدت آن در نظر امام بسیار حائز اهمیت است. امام به اطلاعات حضوری و مطالعات سیاسی و همچنین بصیرت سیاسی اهتمام فراوان داشت و با متحجران و کج اندیشان برخورد می کرد. در این نوشتار به ادامه این مبحث خواهیم پرداخت.

دانش های پیش نیاز مانند فلسفه:

فهم علوم عقلی چون فلسفه برای بسیاری دشوار و منزجر کننده است. هستند کسانی که به دلیل نداشتن استعداد و قدرت تحلیل بالا، مسائل مذهبی و عرفی را دستاویز خود قرار داده و علیه دانش های شریف و متعالی بشری که از موهبت الهی عقل سرچشمه می گیرد، موضع گیری می کنند.

اما اهل فن و مطالعه می دانند جایگاه فلسفه و فیلسوفان در جهت دهی به جامعه، کجاست و گاه یک سخن فیلسوف می تواند قرن ها بر اندیشه های جهانی، پادشاهی کند و هزاران متن و اثر علمی، هنری، ادبی و فرهنگی را باز تولید کند.

فلسفه را می توان در قالب کتاب های علمی، شعر یا حتی رمان و داستان، ساخت و منتقل کرد. وانگهی خود تفلسف، این قدرت را به دانشمند می دهد که دقیق تر به مسائل نگاه کند و نگاه بازتری داشته باشد.

چنین است که می توان بلند نگری در حرکت سیاسی امام را مرهون مطالعات، اندیشه ها و تدریس فلسفه ایشان دانست. به راستی انقلابی چنین عظیم از انسانی که از فهم مسائل دشوار فلسفی، ناتوان باشد، نشدنی است.

فلسفه را باید پیش نیاز مکتب سیاسی دانست که ادعای تحول اصلاح در بشریت را دارد و گرنه تلاش های بخشی و منطقه ای با چاشنی احساس و شور نیز قابل اجرا و نتیجه بخش است. اما ماندگاری و پایداری مکتب سیاسی امام خمینی در استواری مسائل فلسفی آن نهفته است، فتأمل!

قرآن محوری و مهجوریت زدایی از آن:

آنگاه که از زاویه دیگری به سیره و سیاست روح الله خمینی نگاه می کنیم، مبنای مهمی را در سیاست ورزی ایشان به دست می آوریم. امام، اسلام و آموزه های آسمانی آن را تاریخی و رسوب شده نمی داند.

اگر فقه جواهری پویا مطرح می شود به این دلیل است که منابع ناب اسلامی برای صدر اسلام نیامده، بلکه در قالب معجزه کتاب قرآن برای همه بشر و همه زمان ها نازل شده است. نجات قرآن از گورستان ها و طاقچه ها و بازگشت به وحی در محیط های علمی و دانشگاهی، آرزوی بزرگ این مرد الهی است. هنر امام این نیست که حرف تازه و نشنیده ای بسازد و عده ای را جذب خویش کند.

هنر امام، غبارزدایی از قرآن است. قرآنی که غبار جهل و غفلت، مفاهیم آن را محاصره کرده، اما ورق های آن به بهترین شکل به دستور نظام شاهنشاهی چاپ و منتشر می شود! در حقیقت نمی توان در جوامع اسلامی، حرکتی بنیادین و اصلاح گرانه انجام داد، مگر آن که تأویل آن، بازگشت به قرآن باشد. چرا این که نسخه های اصلاحی غیر اسلامی، نتیجه ای جز خسران نخواهد داشت.

شاگرد پروری و کادرپردازی:

مبنای دیگری که در سیاست ورزی امام خمینی (ره) می توان بدان اشاره کرد، تربیت شاگردان فاضل، اهل بصیرت و شجاع است.

امام اندیشه های خود را طی یک سخنرانی یا یک کتاب بیان نکرده تا در کنار دیگر سخنان، اعلام موضعی کرده باشد و یا توده را همراه خود سازد. صدها شاگرد علمی که هم در مکتب فقهی و فلسفی و اخلاقی امام تربیت یافته اند و هم شجاعت ها و جسارت های ایشان را به ارث برده اند.

در طول مبارزه و پس از پیروزی، نقش مهمی در جریان انقلاب و نظام اسلامی دارند. تحمل شکنجه ها، تبعیدها، زندان ها و خسارت ها، پدیده استثنایی است که ناگهان در حوزه و روحانیت رخ می دهد و گاه به اعدام و شهادت نیز می انجامد.

این گونه است یک حوزه خموده و ساکت به دریای مواج و خروشان تبدیل می شود و پس از طوفان نیز این نیروهای ناب و دریا دیده سکان دار کشتی انقلاب می شوند و در جای جای کشور کارهای بزرگی را صورت می دهند و مدیران شایسته ای می گردند. تا بدانجا که وجود آنان، دشمن را می هراسد و برای کشتن شان نیرنگ می کند.

جذابیت معنوی، اخلاص و توکل:

وقتی از مکتب سیاسی یک فقیه مجاهد، سخن می گوییم، نمی توانیم از جنبه های معنوی آن چشم پوشی کنیم. کشش های معنوی، اخلاص و توکل حضرت امام، تنها ویژگی های فردی نیستند که بود و نبودشان تأثیری در حرکت ایشان نداشته باشد.

عالم سیاست و قدرت می تواند پر از نیرنگ ها و شیطنت ها باشد، اما جذب قلوب مردم، کار برای خدا و اطمینان به پیروزی نهایی، مبارز الهی را از ورطه های شیطانی باز می دارد و جهت مبارزه را با قدرت لایزال الهی تنظیم و هماهنگ می سازد.

تفاوت سیاست ورزی خمینی با دیگران در همین تکلیف محوری و جذبه های معنوی است. این گونه است که در سال های دفاع مقدس، هزاران جوان و عاشق بی آنکه از نزدیک توفیق درک محضر امام را داشته باشند، لبیک گوی دعوت او بودند و جای خویش را در کف نهاده و خطوط مقدم جبهه را پر کردند.

توجه به ظرفیت های مکتبی و مذهبی:

امام خمینی و انقلاب اسلامی را باید در مختصات شیعی، تحلیل کرد. شیعیان، قرن هاست مصائب آل رسول را یادآور می شوند و در سوگ فرزندان پیامبر اشک می ریزند.

شیعیان در انتظار ظهور آخرین ذخیره الهی هستند. این ها اسطوره های تاریخی و ملی نیستند که در نمایشنامه ها و کتاب های قصه آن را جستجو کرده و دید. امام خمینی اشک شیعه را گریه سیاسی می داند و ظهور را نیازمند آماده سازی مقدمات.

 امام، شیعه ایستا و روضه خوان را بر نمی تابد او عاشورا را آغاز حرکت برای رسیدن به جمعه ظهور می بیند و این ایام را ایام الله مبارزه با طاغوت. بدین ترتیب مبنای سیاست ورزی خمینی کبیر، بهره گیری از ظرفیت های مذهبی است، اما با نگاهی کاملا به روز و هدف مند و روشن بینانه.

همین مبناست که باعث می شود اصلاح گری امام، عقاید و مناسک مذهبی را خرافه نپندارد و ضمن تقویت مجالس و محافل مذهبی و عاشورایی، آن را محرک قیام علیه طاغوت سازد.

پایداری در عقیده:

بوده اند کسانی که دم از مبارزه و جهاد زده اند، اما در میان راه با دیدن دشواری ها و خونریزی ها مبارزه را بوسیده اند و کناری نهاده اند.

هر کس آن استواری و پایمردی را ندارد که در راه هدف مقدس خویش هم از خود گذشتگی داشته باشد و هم مسئولیت هزاران انسان دیگر را بپذیرد. از جان گذشتن کار سختی است اما به دوش مسئولیت خون هزاران جوان که به رهبری یک نفر قیام می کنند، به مراتب سخت تر است.

امام خمینی از آغاز مبارزه سینه خود را در برابر اسلحه دژخیمان پهلوی قرار داد و آماده مرگ شد. او چنان با صلابت در راه خود ایستاد که شهادت جوانان وطن و شاگردان با وفایش را نه تنها مصیبت و گرفتاری ندانست که موهبتی الهی خواند که باعث رویش نهال انقاب اسلامی شد.

پایداری در عقیده تا لحظه آخر آن گونه که در وصیت نامه سیاسی و الهی ایشان نیز منعکس شده است، مبنای بسیار مهمی در معادلات سیاسی است.

سیاست عین دیانت:

درست زمانی که عالم خلقت از ازل تا ابد در یک سیر هدایت مدارانه دیده شود و مهره های شطرنجی اعم از تقدیرها و قسمت ها، انسان ها و ماوراء نیروهای خیر و شر، در یک منظومه هوشمند، درک شود، امکان ندارد آموزه های دینی، جدای از سیاست، تعریف شود.

اگر قرار باشد انسان ها برای تدبیر امور اجتماعی و تقسیم قدرت و انجام امور کشوری و جهانی، سیاست ورزی کنند و این سیاست ورزی نیز هم راستا و هماهنگ با سیر هدایت مدارانه جهان باشد تا به رستگاری بینجامد، سیاست جدای از دیانت نخواهد بود.

 بله امام همواره مرز سیاست بازی را با سیاست دینی نگاه داشته و حتی به روحانیون هشدار می دادند که در دام قدرت نیفتند. ایشان سیاست پر از مکر و نیرنگ را متعلق به زمینیان و هوا پرستان دانسته و در پی اجرای سیاست الهی بودند. برای همین نه در صنف سیاست بازان در آمدند و نه در کسوت عزلت نشینان.

جمهوریت و مردم داری:

 امام خمینی را سنبل ملی گرایی و ملت مداری نمی شناسیم، اما خدمت بزرگ او به خلق دهان مدعیان ملیت را برای همیشه تاریخ بسته است. امام، خدمت به خلق خدا را عبادت می داند و در سفر از حق به خلق، در پی آن است که سعادت دنیوی و اخروی را برای همنوعان خویش فراهم سازد.

امام همواره به فکر مستضعفان جهان است و طاغوت را در ایران و فلسطین و در پهنه گیتی هدف مبارزه خود قرار داده است.

او خود باوری را برای ملت ها ارمغان می آورد و اتکا برظرفیت ها و استعدادهای ملت را مورد توجه قرار می دهد. امام خود را از مردم نمی کَنَد و با زبان آنان سخن می گوید. قالب حکومتی او برای کشور نیز، جمهوری است.

همه می دانند که او مبارزی مسلمان و مجتهدی اسلام شناس است و کاری بر خلاف آموزه های اسلام و قرآن انجام نخواهد داد حتی اگر در این راه تنها بماند.

اما همه تلاش ها و مجاهداتش برای نجات انسان است و آزادی مردم این است که حول حکومت اسلامی را در قالب جمهوری می ریزد و همگان را در سرنوشت خویش سهیم می کند او امتش را دوست دارد و برای حرکت امت در راه خدا، جانفشانی می کند و در نهایت بر دوش میلیون ها عاشق، تشییع می شود، با دلی آرام و قلبی مطمئن!

آنچه گفته شد گوشه هایی کوتاه از برخی مبانی سیاست ورزی مردی بزرگ بود که پهنه تاریخ، شاید آینه تمام قدی باشد برای انعکاس انوارش.

این چند مبنا، ده ها شاهد مثال و نمونه دارد که به رعایت مجال صرف نظر شد، اما شایسته است که در قامت یک پایان نامه یا اثر علمی پژوهش و ارائه شود.

امید که این چند سطر، دریچه ای برای تابش آفتاب روح خدا برای طلاب جوان و نسل سوم حوزه ها باشد تا فراموش نکنیم فرزندان و وارثان خمینی بزرگ هستیم، حتی اگر در جماران پای سخنان آتشینش نبودیم، در حلقه اخلاق و فقه و فلسفه اش زانو نزدیم.


منابع:

پدید آورنده : حامد عبداللهی

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان