تبیان، دستیار زندگی
برای جمع آوری همه نظریات اسلام در مورد هریک از علوم انسانی باید متخصصین آن علم و عالمان دین گرد هم آیند و نظریات اسلامی را به طور مثال درباره اقتصاد، سیاست، مدیریت، جامعه شناسی، روان شناسی و ... ارائه دهند .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسلام و علوم انسانی

تحول در حوزه

تحول در علوم انسانی و حوزه (قسمت سوم)
برای جمع آوری همه نظریات اسلام در مورد هریک از علوم انسانی باید متخصصین آن علم و عالمان دین گرد هم آیند و نظریات اسلامی را به طور مثال درباره اقتصاد، سیاست، مدیریت، جامعه شناسی، روان شناسی و ... ارائه دهند .

در قسمت قبلی به اثبات رسید که علوم انسانی موجود و رایج در کشور وارداتی بوده و اسلامی نمی باشد، حال باید به سرغ سوال دوم رفته و ببینیم که آیا اصلا اسلام در باب علوم انسانی مانند علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد و ... نظریه و یا حرفی دارد یا خیر؟

اسلام و علوم انسانی

(پاسخ به پرسش دوم)

   پس از اینکه غیر اسلامی بودن علوم انسانی موجود به اثبات رسید باید ببینیم اسلام، خود در باب این علوم انسانی رأی و نظری دارد و یا به طور کل نمی توان در حقوق، علوم سیاسی، اقتصاد، جامعه شناسی و ... از اسلام بهره ای برد؟

برای جمع آوری همه نظریات اسلام در مورد هریک از علوم انسانی باید متخصصین آن علم و عالمان دین گرد هم آیند و نظریات اسلامی را به طور مثال درباره اقتصاد، سیاست، مدیریت، جامعه شناسی، روان شناسی و ... ارائه دهند و احراز کامل آن ها از عهده این مقاله خارج است اما سعی شده است فقط به اندازه ای که خواننده بداند اسلام، صاحب نظر بلکه صاحب روش و متد در همه علوم انسانی می باشد برای مثال مواردی ذکر خواهد گردید؛

برخی نظریات اسلام در باب اقتصاد:

نظریه گستردگی منابع

آیاتی چند از قرآن كریم گویای آن است كه خداوند در زمین، آنچه را انسان نیاز داشته، برای وی فراهم كرده است و منابع را برای وی گسترانیده است؛:

"وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَّا تَشْكُرُونَ"[1]

و ما تسلط و مالكیت و حكومت بر زمین را برای شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم اما كمتر شكرگزاری می‏كنید (و اینهمه موهبت را بجا مصرف نمی‏نمائید)

اصل رضایت در معاملات اقتصادی

"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ"[2]

ای كسانی كه ایمان آورده‏اید! اموال یكدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینكه تجارتی باشد كه با رضایت شما انجام گیرد.

این آیه یکی از مهمترین آیات فقه معاملات و فقه اقتصادی ست که شرط رضایت طرفین در معامله را به اثبات می رساند.

امام صادق علیه السلام در زمینه توزیع صحیح ثروت می فرمایند:

" ان من بقاء المسلمین و بقاءالاسلام أن تصیر الأموال عند من یعرف فیه الحق"[3]

از جمله عوامل پایندگی مسلمانان و بقای اسلام، این است که اموال در دست کسی باشد که حق و حقوق آن را بشناسد.

و این حدیث که به اهمیت و شروط توزیع کننده ثروت می پردازد و این مسئله مهم اقتصادی را بیان می دارد.

و در مورد تأثیر قیمت ها می فرمایند:

" غلاء السعر یسی ء الخلق و یذهب الأمانة و یضجر المرء المسلم" [4]

گرانی نرخ اخلاق را بد می کند و امانتداری را از بین می برد و انسان را دلتنگ و بی قرار می سازد.

شاید منظور حضرت این باشد که گرانی قیمت ها نا امنی و عدم امانتداری در مردم و مسئولان را به همراه خواهد داشت و می بینید که چگونه این حدیث پیامدهای خطرناک گرانی را بیان می دارد.

و آیات و احادیث متواتر بسیاری در باب انواع عقود و ایقاعات که فقه معاملات ما را تشکیل می دهند و همچنین آیات و روایاتی در زمینه های معیشت، صنعت، ربا، زکات، خمس، احتکار، مسکن، رشوه، قرض، ارث، انفال و ... موید این است که اسلام، خود می تواند علم اقتصاد را تدوین و در اختیار جامعه اسلامی قرار دهد.

اسلام و علوم سیاسی

  تنها باید سکولار باشیم تا معتقد شویم اسلام و سیاست از هم جدا هستند، در غیر اینصورت اعتراف می کنیم که دیانت عین سیاست است و دین اسلام دینی روشمند و هدفمند در سیاست می باشد، پس آیا می توان گفت اسلام حرفی در علوم سیاسی ندارد؟

قرآن در باب حاكمیت می فرماید:

"إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ"[5]

حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غیر از او را نپرستید، اینست آئین پا بر جا ولی اكثر مردم نمی‏دانند.

و می فرماید:

" إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ" [6]

حكم و فرمان تنها از آن خدا است، حق را از باطل جدا میكند، و او بهترین جدا كننده (حق از باطل) است.

و در باب جنگ و صلح و سیاست خارجه می فرماید:

" وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِینَ كَآفَّةً كَمَا یُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً " [7]

و با مشركان (به هنگام نبرد) دسته جمعی پیكار كنید همانگونه كه آنها دسته جمعی با شما پیكار می‏كنند

" وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ"[8]

و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درا، و بر خدا تكیه كن كه او شنوا و داناست.

امیر مومنان علیه السلام می فرماید:

حسن السیاسة قوام الرعیة. [9]

حسن سیاست مایه استواری ملت است.

و در باب نظریه مدارا در سیاست فرموده اند:

رأس السیاسة استعمال الرفق.[10]

مدارا کردن، در رأس سیاست است.

و شاید بتوان با چنین حدیثی جواز وجود احزاب مختلف را نفی کرد؛

الامام الصادق علیه السلام:

نحن و شیعتنا حزب الله و حزب الله هم الغالبون. [11]

ما و شیعیانمان حزب خداییم و حزب خدا پیروز است.

و این اسلام با این همه منابع سیاسی آیا نمی تواند علم سیاست تدوین کند؟

و از نامه امیر المومنین علیه السالم به مالک اشتر می توان به عنوان یکی از مهمترین دستورات سیاسی اسلامی نام برد.

ادمه دارد...


پی نوشتها :

[1] اعراف، 10.

[2] نساء، 29.

[3] کافی، ج4، ص25، ح1.

[4] کافی، ج4،ص164، ح6.

[5] یوسف، 40.

[6] أنعام، 57.

[7] توبه، 36.

[8] انفال، 61.

[9] غرر الحکم، ح4818.

[10] همان، ح5266.

[11] میزان الحکمه، ج3، ص1130، ح3678

منابع:

اصول کافی

میزان الحکمة

غرر الحکم

تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان