تبیان، دستیار زندگی
انسان نباید هر حرفی را بزند؛ این زبان برای گفتن حرف های محقّقانه و عالمانه است. آن کوثری را که خدا به شما داده، به وسیلۀ این دهان باز، داری به زمین می ریزی. بنابراین دهنۀ این مشک را محکم ببند که آبش بی جا هدر نرود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فکر اسلامی و سخن قارونی

آیت الله جوادی آملی

انسان نباید هر حرفی را بزند؛ این زبان برای گفتن حرف های محقّقانه و عالمانه است. آن کوثری را که خدا به شما داده، به وسیله این دهان باز، داری به زمین می ریزی بنابراین دهنه این مشک را محکم ببند که آبش بی جا هدر نرود.

سخن گفتن عالمانه با عالمانه سخن گفتم متفاوت است. برخی فکر می کنند اگر سخنان عالمانه بگویند، عالم می شوند و دیگران نیز فکر می کنند که اینها عالم اند. اما واقعیت چیز دیگری است. ممکن است کسی اطلاعات زیادی هم نداشته باشد اما وقتی سخن می گوید خیلی پخته و سنجیده سخن بگوید.

به جا و معقول. این سخن می شود عالمانه سخن گفتن. مانند یک انسان فرهیخته سخن گویی کردن.

اما گاهی سخنرانیها از روی تعقل نیست. پشتوانه فکری ندارد  نسنجیده و نابجاست شاید هم الفاظ زیبایی داشته باشد. ممکن است کمی هم اصطلاح لابلای کلمات بیابید اما فایده ای ندارد. چون محتوای مناسبی در کار نیست  یک ساعت صحبت است اما شاید ده دقیقه بیشتر حرف مفید پیدا نشود.

حال برای اینکه بتوانیم عالمانه سخن بگوییم چه کار باید کرد و چه راهکاری وجود دارد؟ در این نوشتار به بررسی این مساله در کلام آیه الله جوادی آملی خواهیم پرداخت.

انسان نباید هر حرفی را بزند؛ این زبان برای گفتن حرف های محقّقانه و عالمانه است. آن کوثری را که خدا به شما داده، به وسیله این دهان باز، داری به زمین می ریزی بنابراین دهنه این مشک را محکم ببند که آبش بی جا هدر نرود.

«وَ حِفْظُ مَا فِی یدَیک أَحَبُّ إِلَی مِنْ طَلَبِ مَا فِی یدَی غَیرِک» آنچه را داری بدون اسراف و اتراف، نیاز تو با آن برطرف می شود؛ این را در نده که مجبور بشوی از دیگری چیز بخواهی؛ چه به عنوان وام و چه به صورت رایگان.

«وَ مَرَارَةُ الْیأْسِ خَیرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَی النَّاسِگاهی انسان ناامید می شود؛ این ناامیدی تلخ است؛ اما تحمل این تلخی بهتر از آن است که انسان آبروریزی کند و چیزی از دیگران بخواهد؛ این کرامت و درس عزّت است؛ این که خدای سبحان در سوره اسراء فرمود: «لَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» کرامت انسان در سایه بی نیازی او از غیر خدا است.

«وَالْحِرَفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیرٌ مِنَ الْغِنَی مَعَ الْفُجُورِ» انسان پیشه ای داشته باشد مقتصدانه و امینانه حتی با درآمد کم، بهتر از ثروت اندوزی از راه باطل است.

«وَالْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ» داعی ای وجود ندارد رازتان را برای دیگران بگویید. بهترین رازدار، خود انسان است؛ زیرا دیگری ممکن است سرّ شما را به سومی منتقل کند. «وَ رُبَّ سَاعٍ فِیما یضُرُّهُ» در مواردی از این دست، «رُبّ» به معنی تکثیر است نه تقلیل.

معنای این فرمایش این است که در خیلی از موارد، سعی و کوشش انسان در امور زیانبار است و خیال می کند این امور سودمند است.

«مَنْ أَکثَرَ أَهْجَرَ» این هَجر یعنی هزیان، انسان پرگو که محقّق در نمی آید که بالأخره گاهی هم سفاهت و هزیان از آن در می آید. انسان کم گو و درست گو، انسان متخلّق است اما انسان پرگو، بدگو و هزیان گو در می آید.

«مَنْ أَکثَرَ أَهْجَرَ وَ مَنْ تَفَکرَ أَبْصَرَ» خدای سبحان در درون ما چراغی روشن کرده است و فرمود فکر کنید.

این فکر همان انتقال از مجهول به معلوم و از معلوم به مجهول است تا مجهول روشن شود. فرمود اگر تنها شدید و فکر کردید، خیلی از چیزها برای شما روشن می شود. این سرمایه را خدا به شما داده است . انسان لوح نانوشته نیست.

«وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا» این سرمایه، الهامی است.

بخش اصلی سرمایه را خود خدای سبحان به انسان الهام کرده است و بخش های زاید را هم به وسیله فرشته ها الهام می کند.

اگر «الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلاَئِکةُ» و در چند جای دیگر قرآن دارد که فرشته ها بر افراد نازل می شوند، این ها ادامه دهندگان آن مکتب الهامند. سرمایه اوّل را خدا الهام کرد و درآمدهای زاید آن سرمایه را به وسیله فرشته ها به انسان عطا می کند؛ پس اگر کسی آن سرمایه را به کار ببرد و فکر کند، بینا می شود.

یعنی گاهی انبیا «یثیروا لهم دفائن العقول» دارند که این چراغ را افروخته تر می کند و گاهی فرشته ها مراحلی را الهام می کنند؛ بنابراین آن ها که اهل تحقیقند اگر یک نوآوری داشتند، اولین باری که یک مطلب در ذهن آن ها جرقّه زد، سجده شکر به جای می آورند که خدا را شکر که این مطلب را به ما رساند؛ اما آن ها که متأسفانه اهل این دید توحیدی نیستند، خیال می کنند این حرف، حرف خودشان است؛ اسلامی حرف می زنند، ولی قارونی فکر می کنند.

 قارون هم همین حرف را می زد و می گفت: «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی»؛ هستند کسانی که در حوزه یا دانشگاه درس خواندند و به جایی رسیدند؛ ولی متأسفانه فکر، فکر قارونی است؛ می گویند ما سی چهل سال زحمت کشیدیم. خب خیلی کسان آمدند و به جایی نرسیدند؛ این صحیح نیست که کسی بگوید من خودم زحمت کشیدم و به دست آوردم.

بر اساس «مَا بِکم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ» که بیان خدا در قرآن است بیان می کند ما هر چه داریم از ناحیه اوست؛ راه و رهرو را آفریده است، راهنما و همراه را آفریده است، دست ما را گرفت و پا به پا برد نه تنها پدر و مادر؛ بنابراین این طور حرف زدن که من خودم زحمت کشیدم و پیدا کردم، همان حرف قارون است.

وقتی وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) به قارون فرمود بهره های دیگران را بده بهره های خودت را هم ببر.

او گفت «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی» یعنی من خودم علم اقتصاد داشتم و این ها را به دست آوردم؛ بنابراین حضرت فرمود: «وَ مَنْ تَفَکرَ أَبْصَرَ قَارِنْ أَهْلَ الْخَیرِ» این برای همه مخصوصاً برای نسل جوان و نوجوان خیلی سودمند است.

در انتخاب رفیق فرمود با اهل خیر مقارن باشید؛ خیر آن ها به شما می رسد و برکات فراوانی پیدا می کنید. اگر او یک درجه خیر داشت و دیگری یک درجه خیر را به شما رساند، می شود دو درجه خیر؛ این دو درجه خیر، زمینه ده برابر شدن را فراهم می کند.


منابع:

پایگاه آیه الله جوادی آملی

تهیه و تنظیم : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان