تبیان، دستیار زندگی
جبهه پایداری چرا به جبهه متحد ائتلاف نکرد؟ آیا آنها طیف حامیان دولت هستند؟ حرف حساب انتخاباتیشان چیست؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پایداری برایجاد ضلع دوم اصولگرایی


جبهه پایداری چرا به جبهه متحد ائتلاف نکرد؟ آیا آنها طیف حامیان دولت هستند؟ حرف حساب انتخاباتیشان چیست؟


جبهه پایداری

با توجه به فرا رسیدن ایام انتخابات و لزوم آشنایی مخاطبان تبیان با گروههای سیاسی و ائتلافهای فعال در انتخابات، بخش سیاست و صفحه انتخابات مجلس نهم تبیان در نظر دارند در مطالبی سلسله وار به معرفی ریشه ها ، اهداف، تشکیلات و گرایش های ائتلافهای عمده انتخاباتی این دوره اقدام نماید. انشالله کوشیده خواهد با نگاهی منصفانه و نقادانه این مهم بر آورده گردد.

زمینه های ایجاد جبهه پایداری: واقعیت موجود اصولگرایی

بر خلاف برخی باورها که معتقد بودند این انتخابات به شکل ساده و یک دست میان یک لیست اصلی اصولگرا و سایر نامزدهای منفرد و دو سه لیست ضعیف برگزار می شود، همان گونه که در مطلب پیشین به آن اشاره شد ، با تشکیل جبهه پایداری و عدم پذیرش اتحاد با جبهه متحد زمینه های ایجاد  جبهه پایداری به عنوان ضلع دوم اصولگرایی در انتخابات به وجود آمد.جبهه پایداری به عنوان یک ائتلاف جدی انتخاباتی در انتخابات  مجلس نهم دارای زمینه، عقبه و چشم انداز سیاسی خاص خود است که در حد مقدور به آن خواهیم پرداخت.

 به نظر می رسد در تشکیل جریان جبهه پایداری سه گروه سیاسی به دلایل خاص خود مشارکت و فعالیت داشتند که عبارتند از:

1- نیروهای اجرایی دولت که به دلایل سیاسی از همکاری با دولت بازماندند: پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 گروهی از نخبگان و مدیران سیاسی و اقتصادی وارد عرصه دولت شدند که تا پیش از آن در جرگه مدیران درجه یک دستگاه اجرایی نبودند. برخی از آنان به دستگاههای نظامی مانند سپاه وابسته بودند و برخی فعالیتهای علمی ، پژوهشی و حتی اقتصادی داشتند. این افراد در سطح وزرا به کابینه ملحق شدند. اما پس از چندی و به مرور زمان با قدرت گیری طیف آقای مشائی در دولت هر کدام به نحوی از دولت حذف شدند و علیرغم اشتراکات جدی با دولت اما مجال کار اجرایی به آنها داده نشد. افرادی مانند دکتر کامران لنکرانی وزیر سابق بهداشت، صادق محصولی وزیر سابق رفاه، غلامحسین الهام سخنگوی سابق دولت و در سطح نامزدها سلیمانی و میرکاظمی وزرای سابق ارتباطات و بازرگانی از افرادی از این دست هستند.

ضمن اینکه نمی توان نقش  آیت الله مصباح یزدی را در تشکیل و راهبری جبهه پایداری کتمان کرد اما نباید ایشان را به یک رهبر سیاسی و  حزبی تقلیل داد

2-نمایندگان حامی دولت در مجلس: برخی نمایندگان مجلس هشتم به شکل واضح حامی سیاستها و برنامه های دولت بوده و علیه برخی اقدامات نمایندگان طیفهای منتقد اصولگرا در نقد دولت موضع می گرفتند. نمایندگان مجلسی مانند حجت الاسلام آقا تهرانی، حجت الاسلام حسینیان، حجت الاسلام رسایی و مهدی کوچک زاده از این طیف بودند.  هم چنین این طیف به شکل واضح با نمایندگان منتقد دولتی مانند مطهری و یا کاتوزیان در مجلس مباحثات زیادی داشتند و به شکل آشکار و پنهان به مواضع رییس مجلس و نایب رییسش یعنی باهنر منتقد بودند.

3- طیفی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی: به نظر می رسد برخی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی با اشاره مستقیم و غیر مستقیم ایشان وارد عرصه شده بودند و این طیف نیز در سامان دهی این جریان انتخاباتی نقش داشتند. آیت الله مصباح اگرچه از ابتدای دولت نسبت به مجموعه دولت موضعی حامیانه داشت اما بعد از برخی جابجایی های راهبردی در دولت و اقدامات تصمیم گرفت در روابط خود با دولت تجدید نظر کرده و این  ساماندهی مجدد در این راستا ارزیابی می شود.

جبهه متحد پایداری

نقش آیت الله مصباح یزدی در ایجاد و مدیریت جبهه پایداری:

برخی سیاسیون می کوشند به دلایل مختلفی، نقش آیت الله مصباح یزدی را در ایجاد و یا مدیریت جبهه پایداری نفی کنند. برخی نیز می خواهند ایشان را به عنوان رهبر سیاسی این جریان معرفی کنند. اما بر خلاف هر دو جریان افراطی به نظر می رسد ضمن اینکه نمی توان نقش ایشان را در تشکیل و راهبری جبهه پایداری کتمان کرد اما نباید ایشان را به یک رهبر حزبی تقلیل داد. به هر حال به نظر می رسد از ابتدای تشکیل این ائتلاف آیت الله مصباح یزدی در جریان و جریان ساز بوده است. در زمینه نام گذاری این جبهه توسط آیت الله مصباح حجت الاسلام  روانبخش چنین می گوید:

....سپس جلساتی داشتیم که این جلسات غالباً خدمت آیت‌الله مصباح تشکیل می‌شد که در این جلسات به این جمع‌بندی رسیدیم که یک حرکتی را شروع کنیم و یک ‌‌تابلویی را بلند کنیم. برخی دوستان پیشنهاد دادند که جبهه انقلاب اسلامی باشد اما آیت‌الله مصباح فرمودند انقلاب اسلامی لفظ عامی است و شاخصی ندارد، سپس خود ایشان این پیشنهاد را دادند و فرمودند به نظرم اگر چیزی در این وادی بیاید، خوب است چرا‌که اولاً ما یک حزب نیستیم لذا لفظ جبهه را استفاده می‌کنیم‌ و بعد هم چیزی باشد که پایداری بر اصول از آن بیرون بیاید که در آنجا ‌این آیه شریفه را خواندند که " إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ..." و گفتند از این آیه استمداد کنیم. ما می‌خواهیم بگوییم که بر اصول پایدار هستیم و همانجا دوستان گفتند که پسوند انقلاب اسلامی را هم به آن اضافه کنیم و بگوییم جبهه پایداری انقلاب اسلامی.

لذا می توان به نتیجه رسید که اتاق فکر اولیه این جریان با مشورت و هدایت آیت الله مصباح یزدی شکل گرفته است.

حجت الاسلام روح‌الله حسینیان  طی نقل قولی که بعدها تایید هم شد اعلام کرد: قرار است بعد از نهایی شدن لیست جبهه پایداری، دبیرکل جبهه، لیست را تقدیم علامه مصباح‌یزدی کنند.

البته آقای روانبخش بعدا این گونه خبر را تکمیل کرد که این امر به معنای ورود جزیی آیت الله مصباح به مسائل سیاسی این جبهه نیست و ادامه داد:آقای حسینیان گفتند که لیست به رویت آیت‌الله مصباح می‌رسد و بنده در همان زمان اعلام کردم که این موضوع به معنی تأیید تمامی افراد لیست جبهه پایداری توسط ایشان نیست. وی با بیان اینکه ارائه لیست به آیت‌الله مصباح از باب احترام به ایشان بوده است، افزود: در شأن آیت‌الله مصباح نیست که در مورد فرد، فرد اعضای لیست نظر بدهند و لیست را ببندند.

جبهه متحد پایداری

عدم اتحاد با جبهه متحد اصولگرایان : از سهم خواهی تا عدم اتحاد با ساکتین فتنه 88

می توان با صراحت گفت که شکل گیری جبهه پایداری شوک عظیمی بود که بیش از همه سازوکار 7+8 اصولگرایان و شخص آیت الله مهدوی کنی را حیرت زده کرد. وی در واکنش به این اقدام گفت : «اعلامیه ای منتشر شد که جمعیت دیگری مقابل این جمعیتی که جامعتین جمع کردند، تشکیل شده؛ من آنها را نهی می کنم. جدا کردن صف همان چیزی است که دشمن می خواهد.» و در ادامه یک جمله کلیدی گفت که : «این کارها را نکنید، خوب نیست».

البته در ابتدا  امید وجود داشت که این طیف به سازوکار 7+8 بپیوندند. مثلا اسدالله بادامچیان در آبان 90 گفته بود : در حال حاضر میان اعضای این جبهه برای ارائه لیستی مجزا از جبهه اصولگرایان اختلاف نظر وجود دارد.اما وی در عین حال  ابراز امیدواری کرده بود :با کمی صبر بزودی  جبهه پایداری  با بدنه اصلی اصولگرایان به تفاهم می رسند.

اما به مرور با روشن شدن شرایط سیاسی روشن شد افق فکری و نگاه راهبردی اعضای جبهه پایداری با برخی گروههای سازوکار 7+8 تفاوت اساسی دارد.  جبهه پایداری تاکید می کرد که به هیچ عنوان با افرادی که آنها را ساکتین فتنه 88 می خواند قصد ائتلاف ندارد. این افراد از نگاه آنها طیفی بودند که از لاریجانی، قالیباف و باهنر در جبهه متحد آغاز می شد و به مطهری می رسید. این نگاه عملا بخش عمده ای از اعضا و تشکلهای عضو ساز وکار 8+7 را زیر سوال می برد و جز طیفهای ایثارگران و رهپویان اکثر افراد و طیفها  را غیر قابل ائتلاف بیان می داشت. این امر نشان دهنده این است که تکثر راهبردی اصولگرایان به نقطه ای غیر قابل همگرایی رسیده است.

جبهه پایداری تاکید می کرد که به هیچ عنوان با افرادی که آنها را ساکتین فتنه 88 می خواند قصد ائتلاف ندارد

البته بعدها سایت جهان نزدیک به زاکانی عضو فعال جبهه متحد خبری از نامه ای داد که نشان می داد اعضای جبهه پایداری حاضرند با سهم خواهی بیشتر به این ائتلاف بپیوندند که مورد پذیرش قرار نگرفته است.

لذا اندیشه دو لیست جدا به ویژه از طرف طیفهایی که از سوی پایداری ها متهم به سکوت می شدند بیشتر تعقیب شد. برای مثال باهنر و لاریجانی در مصاحبه های خود از دو لیست کاملا مجزا حمایت کردند. اما برخی طیفهای جبهه متحد که طرفدار ریاست حداد بر مجلس به جای لاریجانی هستند از این امر استقبال کرده و در لیست پایداری ها جای گرفتند.

جبهه پایداری لیست دولت است؟

اگرچه برخی تحلیل گران حضور صادق محصولی را که از نزدیکان رییس جمهور است به عنوان سند حمایت رسمی دولت از این ائتلاف می خواندند اما به نظر می رسد شرایط به این سادگی قابل تحلیل نیست. اگرچه بسیاری از افراد حاضر در لیست انتخاباتی و یا سیاستگذاران جبهه پایداری دارای مقامات و مسوولیتهایی در دولت نهم یا دهم بوده اند و تجربه کار با دولت را داشته اند اما باید توجه کرد که بسیاری از آنها به خاطر نفوذ جریان موسوم به انحرافی در دولت از کار کنار رفته اند و یا کنار گذاشته شده اند. لذا نمی توان به سادگی جبهه پایداری را لیست دولت دانست. اما به نظر می رسد در بسیاری از مبانی گفتمانی میان رییس جمهور و جبهه پایداری شباهت وجود دارد و اگر مساله برخی حامیان رییس جمهور نبود شاید راحت تر این حمایت و تعامل بین دولت و این لیست شکل می گرفت.

یوسف قاضی زاده

بخش سیاست تبیان