اخلاق ؛ مهم ترین رکن در انتخابات
دیده شده است که بسیاری از نامزدهای انتخاباتی که در هنگام سخنرانیها و محافل دانشجویی از کوره در میروند و دیگر نامزدها را متهم میکنند و با خشونت و عصبانیت، سخنان روا و ناروایی را بر زبان میآورند که روای آن را نیز نمیبایست بر زبان بیاورند زیرا هر حقیقتی را نمیبایست گفت. اگرچه دروغ، حرام است ولی گفتن هر حقی واجب نیست.
به طور معمول در یک فضای رقابتی برای کسب قدرت، بسیاری از نامزدها و هوادارانشان در عمل غیر آن چیزی را نشان میدهند که در سخن بر زبان میآورند. دوستی میگفت که هر کسی در جست وجوی آن چیزی است که ندارد؛ از این رو دغدغه وی میشود و در هر جایی که مینشیند از آن چیز به عنوان مسئله مهم سخن میگوید. به این معنا که چون خود انسان، مستبد است و علاقه درونی و یا فشار گفتمان بیرونی وی را به سوی آن سوق داده است میکوشد تا با تکرار و یادآوری آن، گرایش به آزادی را در خود تقویت کند و انسانی آزادیخواه گردد و از استبداد رای و اقتدارگرایی شخصی رهایی یابد. با چنین رویکردی به نظر میرسد که ملاکهای اخلاقی در هنگام انتخاباتها به اشکال مختلف نادیده گرفته میشود و از سوی کسانی که میخواهند رهبری جامعه را به عهده گیرند فرو میپاشد و تهدید میشود.
کسانی که خود دچار هنجارشکنی هستند و کمترین مسائل اخلاقی را مراعات نمیکنند و اصول و مبانی آن را نادیده میگیرند، دیگران را متهم به بی اخلاقی انتخاباتی میکنند. بر این اساس مردم را دچار حیرت و سرگردانی میکنند و اندک اندک فضای ضداخلاقی را با اعمال و رفتارهای خویش تشدید میکنند و جالب آن که پس از مدتی مردم را به رفتارهای ضدهنجاری و اخلاقی متهم میکنند. این در حالی است که خود در فضای انتخاباتی زمینه این گونه برخورد و واکنش را فراهم آورده و با هنجارشکنی و رفتارهای ضداخلاقی، جامعه را به سوی رفتار و عملکرد نادرست هدایت کردهاند؛ زیرا مردم اخلاق خویش را از رهبران خود مییابند و مردم بر دین و اخلاق رهبران خود میباشند.(الناس علی دین ملوکهم)
رفتار، ملاک شخصیت
شاید بتوان گفت بیشترین و مهمترین کاربرد و کارآیی اخلاق را میبایست در عمل اجتماعی افراد و یا گروهها و طبقات اجتماعی یافت، زیرا انسان با آموزش و پرورش خود، میکوشد تا فضایلی را به دست آورده و رذایلی را از خود دور سازد که در رفتارهای اجتماعی بروز و ظهور میکند و تعاملات وی را با دیگران سامانی درست و خوب میبخشد.
از این رو اگر بخواهیم درباره انسان کامل و شخصیت سالم داوری کنیم به رفتارها و کردارهایش توجه داریم و ایمان اشخاص و بینش افراد را براساس رفتارهاو کردارهای آنان میسنجیم. این گونه است که منش انسانها و کنشها و واکنشهای ایشان به عنوان ملاک داوری نسبت به علم و ایمان و شخصیت آنها قرار میگیرد.
در روایات و آموزه های اسلامی به ما آموختهاند که برای شناخت اشخاص میبایست به رفتارهای آنها توجه شود؛ زیرا از کوزه برون تراود هر آن چه در اوست. بنابراین نمیتوان کسی را عالم و دانشمند دانست مگر آن که بازتاب آن را در رفتارهایش مشاهده کرد از این رو گفتهاند تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد؛ به این معنا که سخنان هرکسی به عنوان یکی از خروجیهای علم و جهل هر کسی میتواند بهترین ملاک داوری باشد تا معلوم گردد که شخص دارای علم و هنر است و یا از زندگی خویش جز جهل و نادانی نیاندوخته و عیوب و نقص وجودش را اشباع کرده است.
این که نمود علم و دانش و هنر و عیب را در سخن گفتن دانستهاند از آن روست که سخن گفتن، آسانترین عمل و کمترین نمود شخص و شخصیت است وگرنه ملاک اصلی و اساسی را میبایست دررفتارهای شخص جست.
بر این اساس بسیای از مردم توانسته اند سخن گفتن خویش را به شیوه های آموزشی و پرورشی بازسازی کنند ولی هرگز باطن خویش را نتوانسته اند چنان که شایسته است بازسازی نمایند و در حقیقت خودسازی ظاهری کرده و از خودسازی باطنی و حقیقی باز ماندهاند. نتیجه این میشود که سخنانشان با عملکرد و رفتارهایشان در تضاد و تقابل جدی است. بنابراین میبایست به رفتارها به عنوان بهترین و کاملترین نشانه و شناسه برای شناخت شخصیتهای افراد توجه شود.
اسلام نیز چون بر اکمال اخلاق انسانی توجه دارد و ملاک را رفتارهای انسان می شمارد و خودسازی واقعی و حقیقی را مورد اهتمام قرار میدهد، از مومنان میخواهد تا با رفتارهای درست، دیگران را به ایمان دعوت کنند نه با گفتارها و سخنان زیبای خویش.
به هر حال آن چه مهم و اساسی است بازسازی و خودسازی است که آثار واقعی و حقیقی آن در همه حوزه های رفتاری از جمله سخنان شخص آشکار میشود؛ چنانکه ملاک برای شناخت شخصیت میبایست رفتارهای شخص باشد که مهمترین آن نیز کردارها و کنشها و نیز واکنشهای وی هنگام بحرانها و فشارهایی است که بر شخص از درون و بیرون تحمیل میشود؛ زیرا بسیاری از مردم هنگام فشار و بحرانهاست که شخصیت واقعی خویش را نشان میدهند.
در روایت اسلامی از هم نشینی بر سر سفره و در سفر سخن به میان آمده است؛ زیرا در این شرایط است که شخص شخصیت واقعی خویش را نشان میدهد و در بحرانهایی که در سفر پیش میآید و یا فشارهایی که بر شکم وارد میشود خود را مینمایاند.
به سخن دیگر انسان در حالت عادی بازیگری تواناست و نقش بازی میکند و شخصیت واقعی خویش را نشان نمیدهد و تنها در زمانی طولانی است که به سبب این که به هر حال نمیتواند در همه شرایط و بحرانها نقش بازی کند چهره واقعی خویش را نشان میدهد. هنگامی که با شخصی در یک مدت طولانی هم اتاقی باشید و یا به سفرهای طولانی بروید و یا در سر سفره های غذا بنشینید میتوانید شخصیت وی را بوسیله رفتارها و واکنشها و کنشهایش به دست آورید.
انسانها در چنین شرایطی شخصیت واقعی خویش را نشان میدهند. در هنگام جنگ جهانی دوم یکی از جاسوسهای کارکشته روسی که زنی جوان بود در آلمان به سر میبرد و به آلمانی فصیح سخن میگفت. با اینکه به وی شک کرده بودند ولی دلیلی نداشتند تا آن زمان که زایمان وی رسید و بخش ضد جاسوسی آلمان در انتظار ماند که در هنگام بحران زایمان آیا اصوات روسی به زبان میآورد یا نه؟
این مطلبی است که به اثبات علمی رسیده است که انسان در هنگام بیهوشی و یا فشارها و بحرانهای سخت، واکنشهای طبیعی از خود بروز میدهد که شخصیت واقعی او را روشن میسازد.
دیده شده است که بسیاری از نامزدهای انتخاباتی که در هنگام سخنرانیها و محافل دانشجویی از کوره در میروند و دیگر نامزدها را متهم میکنند و با خشونت و عصبانیت، سخنان روا و ناروایی را بر زبان میآورند که روای آن را نیز نمیبایست بر زبان بیاورند زیرا هر حقیقتی را نمیبایست گفت. اگرچه دروغ، حرام است ولی گفتن هر حقی واجب نیست.
اعلان مواضع هر نامزد انتخاباتی میبایست مواضع خویش را تبیین کند و شخص و شخصیت خود را برای به عهده گرفتن مسئولیتهای مهم تشریح نماید.
در آیات قرآنی گزارشهایی از این مسأله ارائه شده است. از جمله میتوان به داستان یوسف (علیه السلام) توجه کرد که در آن حضرت (علیه السلام) افزون بر این که شخصیت خویش را تشریح میکند و میگوید که دارای توانایی علمی و جسمی است همچنین توضیح میدهد که چه راهکارهایی برای شرایط ویژه در نظر دارد و برنامهها و طرحهای پیشنهادیاش برای هر موضوع و مساله اجتماعی چه میباشد؟هر نامزدی میبایست طرحهای خود را به دقت تبیین کند به گونه ای که عقل و عقلا آن را بپذیرند و مطالبات مردم را به درستی بتواند پاسخ گوید. این طرحها میبایست طرحهایی با ویژگیهای کوتاه مدت برای رفع مشکلات بحرانی مقطعی و میان مدت و بلند مدت باشد. توجه به برنامههایی که فرهنگ سازی را تقویت میکند میبایست در اولویت قرار گیرد هر چند که بر خلاف طرحهای دیگر، زود بازده نیست ولی در بلند مدت جامعه را در حریم امنیتی قرار میدهد و هرگونه تعرضات داخلی و بیرونی را ناکام میسازد. به عنوان نمونه اگر بخواهیم به اصلاح مصرف و الگوهای آن بپردازیم میبایست نخست فرهنگ سازی درستی را در برنامه داشته باشیم و در یک فرایندی آن را به یک رفتار عمومی تبدیل کنیم.
بسیاری از مسئولان برای این که خودی نشان دهند ناچار میشوند به جای کارهای بنیادین به کارهای ظاهری و زودبازده توجه کنند. این رفتار نمیتواند فرصت و بسترهایی برای جامعه فراهم آورد تا به سوی تمدن سازی و ایجاد امت نمونه و برتر حرکت کند.
یکی از بزرگان در اهمیت طرحهای بلندمدت و بنیادین میگوید: اگر برنامه یک ساله دارید گندم بکارید و اگر برنامه ده ساله دارید درخت بکارید و اگر برنامه صد ساله دارید انسان تربیت کنید. تمدن سازی همان برنامه صد ساله و بیشتر است که نیازمند تربیت انسان است و این به معنای توجه و تاکید بر فرهنگ سازی درست و اصلاح آن در بخشهای مختلف میباشد.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :
پایگاه فرهنگ و معارف قرآن کریم حسن کریمی