تبیان، دستیار زندگی
الگویی از همسرداری، عبادت، تقوا، ایثار، فداکاری، نوازش یتیمان، بخشش به مستمندان، چاره بیچارگان، خدمت به بینوایان و بالاخره ایثار و از خودگذشتگی تا آن جا که فرزندش حسن علیه السلام با تعجب از او می پرسد: مادر! در نمازها و دعاهایت فقط دیگران را مورد لطف و عن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آه! چه خسته می کنید تنگی این قفس مرا

حضرت فاطمه

از آن گاه که زهرا بر زمین دنیا گام نهاد، هرچند در دوران کوتاه زندگیش - چه در سایه پدر و چه در سایه شوهر - آرامش و اطمینان خاطر داشت ولی پیوسته با رنج و بلا قرین بود، چرا که زندگی دنیوی چیزی جز انتقال از مکانی به مکانی و از زمانی به زمانی دیگر نیست . اگر روح انسان، او را می سازد و جز خالقش کسی به کنهش و حقیقتش پی نمی برد و تمام اندیشه ها در برابر شناختش سرافکنده است ولی جسم خاکی چیزی جز ترکیبی از آب و خاک نیست که در اثر حرکت های دورانی زندگی از خردسالی به جوانی سپس به پیری و کهنسالی می رسد تا آن گاه که با اجل دست و پنجه نرم کند و به اصل زندگی جاودانه دست یابد .

زهرا در این دنیای انتقالی جز دو دوران کوتاه نداشت; کودکی تا سن 10 سالگی یا کمی کمتر در زیر سایه پدر در آن خانه کوچک و ساده ولی عظیم و سترگ و سپس نیم دیگر عمرش را یا اندکی کمتر در خانه همسر .

و چرا این عنصر پاک و این انسان والا در این دوران کودکی و جوانی، سیمایی رنج آلود و چهره ای غمگین داشته باشد؟ زهرا هنوز مراحل خردسالی را طی نکرده است که ناگهان از آغوش مهرانگیز، ناچار جدا می شود چرا که مادر مهربانش دیده از دنیا می دوزد و به جهان ابدیت رهسپار می گردد و قلب کوچک زهرا از آن حادثه تلخ، به درد می آید و این جا است که زهرا باید در همان کوچکی شریک غم پدر باشد نه تنها در هجرت مادرش که حتی در تبلیغ رسالت پدرش ...

زهرا هرچند جسمی ناتوان و رنجور دارد ولی قلبی بزرگ و توانا، روحی به عظمت ابدیت و مالامال از معنویت در کالبدی خاکی .

زهرا محنت های تلخ تکذیب پدر از سوی مخالفان و شکنجه های معاندان و مشرکان را می بیند . . . زهرا با دیده و دل هر صبح و شام نظاره گر اهانت ها و سنگدلی ها و جسارت های قریش نسبت به پیامبر است و او هر چند نتواند با دست و پنجه، در برابر زورگویی های دشمنان از پدر دفاع کند، ولی با ریختن چند قطره اشک در برابر پدر، شاید تسلای روح بزرگش باشد ... زهرا هر چند توانایی ندارد که سلاح به دست بگیرد و از پدرش که اکنون تنها مانده است و یار دیرینه اش (عموی مهربانش) حضرت ابوطالب از دنیا رفته است، دفاع کند ولی قطعا با دلی شکسته می تواند دست ها را به سوی آسمان بلند کند و برای پیروزی و نصرت پدرش دعا و نیایش نماید و با راز و نیاز در برابر یکتای بی نیاز، به تبلیغ رسالت پدر کمک کند و مرهم زخم های قلب مقدس او باشد که فرمود: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت » هیچ پیامبری چون من اذیت و آزار ندید .

زهرا این گل پژمرده رسول الله با قلبی شکسته و سینه ای تنگ از زندگی و زخمی عمیق از ظلم ظالمان و ستم سنگدلان، آماده وداع با پسر عموی رنج کشیده و مظلومش می شود; آماده رحلت می شود به سوی هستی مطلق، به سوی بهشت برین، به سوی پدر مهربان که روح سترگش آماده استقبال فرزند است

و سرانجام زهرا به خانه شوهر می رود . نمونه ای از تمام فضایل و کمالات انسانی است . الگویی از همسرداری، عبادت، تقوا، ایثار، فداکاری، نوازش یتیمان، بخشش به مستمندان، چاره بیچارگان، خدمت به بینوایان و بالاخره ایثار و از خودگذشتگی تا آن جا که فرزندش حسن علیه السلام با تعجب از او می پرسد: مادر! در نمازها و دعاهایت فقط دیگران را مورد لطف و عنایت قرار می دهی و هیچ برای خودت از خدا نمی خواهی! می فرماید: الجار ثم الدار ، پسرم! اول همسایه سپس اهل منزل .

افطار خود و اهل خانه را به مسکین و یتیم و اسیر می دهد و سه روز گرسنگی و به حالت روزه داری می گذراند . «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لاشکورا» .

حضرت علی

فاطمه در این دوران زیبا از نظر وجود پدر و زندگی در زیر سایه چنان شوهر، تمام کارهای درون خانه را با دلی خوش و قلبی راضی و خشنود انجام می دهد و با تمام سختی ها و ناملایمات زندگی می سازد . . . در خوشی و شادی، سراء و ضراء، محنت و بلا و خلاصه در تمام اوضاع و احوال و دگرگونی ها با علی همگام و هم نوا و هم راز است و جز او در همسرداری همتایی برای علی وجود ندارد . علی نیز از او راضی و به وجودش افتخار می کند و می فرماید: «هرگز کاری نکردم که زهرا را به خشم آورد و زهرا نیز هرگز مرا عصبانی و خشمگین نساخت » . و نه تنها زهرا او را نمی آزارد بلکه دیدار زهرا تمام غصه ها و دردهای درون علی را می زداید: «هرگاه به خانه باز می گشتم و به زهرا نگاه می کردم، تمام غم و اندوه هایم زدوده و تمام رنج و غصه هایم از بین می رفت .»

به هر حال این انتقال از خانه پدر به خانه شوهر هم تمام می شود و پس از ایامی معدود از رحلت پدر که تمام روزها را در اندوه فقدان حضرت و مظلومیت امام زمانش و غصب حقوق و میراثش می گذراند، سرانجام تاب دوری پدر را از دست می دهد و با کوله باری از درد و رنج و مصیبت که روزها را برای او چون شب تیره و تار کرده است، به سوی معبود و معشوق خود روانه می شود و علی را در غمی بی انتها می گذارد و می رود .

الگویی از همسرداری، عبادت، تقوا، ایثار، فداکاری، نوازش یتیمان، بخشش به مستمندان، چاره بیچارگان، خدمت به بینوایان و بالاخره ایثار و از خودگذشتگی تا آن جا که فرزندش حسن علیه السلام با تعجب از او می پرسد: مادر! در نمازها و دعاهایت فقط دیگران را مورد لطف و عنایت قرار می دهی و هیچ برای خودت از خدا نمی خواهی! می فرماید: الجار ثم الدار ، پسرم! اول همسایه سپس اهل منزل

و اینک وعده دیدار فرا رسیده:

زهرا این گل پژمرده رسول الله با قلبی شکسته و سینه ای تنگ از زندگی و زخمی عمیق از ظلم ظالمان و ستم سنگدلان، آماده وداع با پسر عموی رنج کشیده و مظلومش می شود; آماده رحلت می شود به سوی هستی مطلق، به سوی بهشت برین، به سوی پدر مهربان که روح سترگش آماده استقبال فرزند است .

علی از فاطمه دل نمی کند ولی چاره ای جز تحمل فراق جانکاه ندارد . او را - طبق وصیتش - مخفیانه غسل می دهد و کفن می کند و پنهان به خاک می سپرد .

و بدینسان این برترین و پاک ترین انسان روی زمین، از این کواکب فاصله گرفت و به اعلی علیین پرواز کرد و با رحلتش بزرگ ترین نعمت الهی از دنیای ما گرفته شد .

این رویداد تلخ در شبی تار از غم و اندوه رخ داد و این اندوه سرمدی با تمام شب های تاریک زمان پیوند خورد تا پیوسته در ظلمت فراق زهرای اطهر به سر ببریم مگر آن که روزی احقاق حق شود و فرزند دلبندش مهدی موعود سلام الله علیه و عجل الله فرجه الشریف انتقام او را از ظالمین بگیرد و دنیا را از این ظلمت و تاریکی به سوی نور و رحمت سوق دهد و امیدواریم آن روز بس نزدیک باشد چرا که دیگر تاب و توان زیستن در این تاریکی های انباشته و پیچیده نداریم و بیش از این نمی توانیم ببینیم که قبر تنها یادگار رسول الله، پنهان است و ناپیدا .

خدایا ما هم همراه امیرالمؤمنین علیه السلام در این غم بزرگ به تو پناه می بریم و انتقام از ستم گران و ظالمان آن دوران و تمام دوران های پس از آن را فقط و فقط به فرمان تو و توسط امام مفترض الطاعة مان ارواحنا فداه از تو می خواهیم، باشد که اندکی غم های متراکم و انباشته شده هزار ساله کم شود و ظلمت در افق نور مهدوی پنهان گردد .

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: نشریه پاسدار اسلام ، شماره 213.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.