تبیان، دستیار زندگی
مفهومی که شاید بارها شنیده باشید. مفهومی به نام سلطه رسانه ای.به راستی این مفهوم چه معنایی دارد و به واقع سلطه رسانه ای در دنیا در دست کیست؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلطه رسانه‌ای چیست؟


مفهومی که شاید بارها شنیده باشید. مفهومی به نام "سلطه رسانه ای".به راستی این مفهوم چه معنایی دارد و به واقع سلطه رسانه ای در دنیا در دست کیست؟

در سال 1994 در کنفرانسی جهانی با موضوع ارتباطات، الگور، معاون رئیس جمهور آمریکا، پیشنهاد ساخت شبکه ای جهانی و اطلاعاتی را مطرح کرد. به این ترتیب به بیان ضرورت وجود ارتباطی جهانی میان مردم در سراسر دنیا، با یک شبکه عظیم اطلاعاتی پرداخت و این ارتباط را به عنوان وسیله ای برای پیشرفت و توسعه در سطح جهان معرفی کرد.

رسانه-ماهواره

در سال 2001 با ادغام پنج صنعت کامپیوتر، مخابرات، لکترونیک،چاپ و تفریح و سرگرمی،  صنعت جدید اطلاع رسانی به ارزش 3500 میلیار دلار پدید آمد. شرکتهای خصوصی بزرگتر، شرکتهای کوچکتر را خریدند و بخش بزرگتری از کار و سهم بیشتری از بازار اطلاع رسانی را در اختیار گرفتند.(1)

با توجه به اینکه به نقل از برخی از منابع معتبر اینطور گفته شده بود که تا اوایل دهه 1980، رسانه های مهم دنیا در دست 23 شرکت بزرگ بود، این تعداد در سال 1990 تنها به 10 شرکت تقلیل یافت. به این ترتیب از تعداد این شرکتها کاسته شد اما بر قدرت انها افزوده شد. این شرکتها به قدری قدرتمند بودند که توانستند وجود رابطه آزاد و همراه با دموکراسی را از دسترس همگان دور کنند و آینده را در ابهامی باورنکردنی فرو برند.

به این ترتیب این شرکتها به دنبال تحت کنترل درآوردن عرصه فعالیت های رسانه ای بودند تا شرایطی به وجود بیاید که در آن تنها چند گرداننده محدود، همه چیز را در دست گیرند و به سایرین اجازه هیچ فعالیتی را ندهند.

بنابراین نوعی انحصار طلبی رسانه ای به وجود آمد که این انحصار موجب می شود تا تنوع و تفاوت دیدگاهها و نگرش ها در عرصه رسانه ای، تقریبا از بین برود. به گونه ای که که مخاطبان وسیله ارتباط جمعی صرفا از زاویه دید همین شرکتها به دنیا و وقایع آن نگاه کنند.

در رابطه با رسانه، نظریاتی بسیاری وجود دارد اما نظریه سلطه در این میان از شهرت خاصی برخوردار است. نظریه سلطه، رسانه ها را ابزاری در دست طبقه حاکم جامعه، و در خدمت منافع آنها می داند. از دید این نظریه، رسانه های همگانی دارای این ویژگیها هستند:

- مرکز انها در دست یک گروه است

- کنترل آنها توسط عده ای معدود است

- این رسانه ها یک بعدی و استاندارد هستند

بنابراین نوعی انحصار طلبی رسانه ای به وجود آمد که این انحصار موجب می شود تا تنوع و تفاوت دیدگاهها و نگرش ها در عرصه رسانه ای، تقریبا از بین برود. به گونه ای که که مخاطبان وسیله ارتباط جمعی صرفا از زاویه دید همین شرکتها به دنیا و وقایع آن نگاه کنند

به این صورت با داشتن این ویژگیها، رسانه ها به وسایلی برای حفظ وضع موجود در دست مالکان قدرتمند تبدیل می شوند و از هر گونه تغییر و تحول اجتماعی جلوگیری می کنند.

با توجه به عملکرد رسانه ها در دنیای امروز می توان به خوبی دریافت که در حال حاضر رسانه های همگانی به عنوان جزئی از ابزارهای سلطه سرمایه داری محسوب می شوند. این رسانه ها نقش بسیار مهمی را در تثبیت برتری یک طبقه موثر و قدرتمند بازی می کنند.

نظریه امپریالیسم فرهنگی هم یکی از نظریات مشهور در عرصه ارتباطات است. پروفسور هربرت شیلر، استاد دانشگاه کالیفرنیا از جمله نظریه پردازانی است که در اغلب آثارش به مفهوم سلطه فرهنگی و ارتباطاتی و برتری جوئیهای آمریکا در این زمینه، اشاره داشته و همواره در جستجوی ریشه های اقتصادی و سیاسی سلطه فرهنگی و ارتباطی بود است.(2)

شیلر در یکی از کتاب های خود درباره مفهوم امپریالیسم فرهنگی و نقش وسایل ارتباطی اینطور نوشته است :" وازه امپریالیم فرهنگی نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن، کشوری اساس تصورات، ارزشها، معلومات و هنجارهای رفتاری و روش زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل می کند...وسایل ارتباط عمومی، بهترین نمونه بنگاههای عاملند که در فرایند رسوخ، به کار گرفته می شوند. برای رسوخ کردن در سطح فراگیر، وسایل ارتباطی خود نیز باید به وسیله قدرت سلطه گر رسوخ جو، قبضه شوند.(3)

رسانه

آنچه مشخص است اینکه سهم شرکتهای آمریکایی در عرصه سلطه ارتباطی و فرهنگی در سطح جهانی، بیش از سایر کشورهاست. به طور مثال می توان گفت که بزرگترین شرکتهای سینمایی جهان که بیشترین درآمد خالص را به لحاظ تولید فیلم به خود اختصاص داده اند، همه آمریکایی هستند. این واقعیتی است که اغلب مردم به ان واقفند. در عرصه رسانه های مکتوب هم اگر دقت داشته باشید متوجه می شوید که تفوق بین المللی در عرصه رسانه های مکتوب دنیا نیز، مثل رسانه های تصویری، در دست کمپانیهای آمریکایی است. نکته مهم دیگر این است که تعداد بسیاری از این شرکتها در دست خانواده یهود قرار دارند و یا تحت کنترل آنها اداره می شوند.

رسانه عرصه ای است که از گذشته های دور، یهودیان نسبت به ان دقت و توجه خاصی داشته اند. در پروتکل دوازدهم از پروتکل های 24 گانه "مبانی فکری و استراتژیک صهیونیسم جهانی" به منظور دسترسی به اهداف فوق چنین آمده است: "ادبیات و روزنامه نگاری دو نیروی عظیم می باشند و حکومت ما یهودیان، مالک بزرگترین روزنامه ها و مجلات خواهد شد...ما جریان مطبوعات و روزنامه نگاری را به این صورت به خدمت خود در می آوریم، ما نباید بگذاریم که دشمنانمان، افسار و عنان مطبوعات را به دست گرفته و به روزنامه ها و رسانه های همگانی که بیانگر آرا و نظرات آنان باشد، دست یابند. هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما در میان مردم منتشر شود."(4)

گفته های مذکور را با وضعیت عملکرد رسانه ها و تاثیر رسانه های جهانی در بر خی از کشورها و جوامع، تطابق دهید. با این اقدام کاملا به این موضوع پی می برید که انچه با آن روبرو هستید، دارای واقعیت و حقیقتی است که در بسیاری از مواقع به صورت نهانی است و شاید در ظاهر دید نشود اما باطنی موثر و با اهمیت دارد. به راستی اگر این موضوع را باور داشته باشید، چگونه به عملکرد رسانه های جمعی می نگرید؟ قضاوت با شماست که با دستیابی به حقیقت یک مساله در مورد نحوه برخورد و مواجهه با آن، تصمیم گیری کنید.

پی نوشت ها:

1- به نقل از کتاب سلطه رسانه ای آمریکا.

2-  همان(ص 5)

3- شیلر،هربرت؛وسایل ارتباط جمعی و امپراطوری آمریکا؛ص 30.

4- نویهض،عجاج؛پروتکل های دانشوران صهیون؛ص43. 1

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان