تبیان، دستیار زندگی
یك روز شهید حاج آقا مصطفى رحمةالله پیغام آوردند كه آقا می فرمایند: «شنیده ‏ام در اینجا غیبت و جسارت به علماء می ‏كنند. من راضى نیستم كسى در این خانه غیبت یا اهانت به افراد نماید.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حتی یک مرتبه غیبت نکردند

امام ره
یك روز شهید حاج آقا مصطفى رحمةالله پیغام آوردند كه آقا می فرمایند: «شنیده ‏ام در اینجا غیبت و جسارت به علماء می ‏كنند. من راضى نیستم كسى در این خانه غیبت یا اهانت به افراد نماید.»

لطفا مقالات شماره یک   و دو را نیز مطالعه فرمایید.

یکی از کتب اخلاقی که بسیار مفید و قابل استفاده است کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی ره می باشد که در آن مباحث اخلاقی در ذیل احادیث و روایات توضیح و بیان می گردد ، در این مقاله از این کتاب ارزشمند نکاتی خدمت شما بیان می گردد.

نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترك این گناه و گناه شنیدن غیبت است.

این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اكله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:

نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی كه از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند."

مرض اكله، دردی است كه وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می كند. منظور حدیث این است كه همان طور كه وقتی مرض اكله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت كردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد.

پرهیز از غیبت و اهانت به دیگران

حضرت حجت ‏الاسلام و المسلمین توسلى نقل می كند:

طلاب و محصلین مقدارى از روز و شب را در بیرونى منزل امام خمینی در نجف اشرف به بحث اختصاص داده بودند و گاهى انتقاد از بعضى روحانیون مى‏شد و از این هم ناراحت بودند كه چرا امام قدمى براى مرجعیت بر نمی دارند؛ بلكه كناره‏ گیرى هم می كنند.

یك روز شهید حاج آقا مصطفى رحمةالله پیغام آوردند كه آقا می فرمایند:

«شنیده ‏ام در اینجا غیبت و جسارت به علماء می ‏كنند. من راضى نیستم كسى در این خانه غیبت یا اهانت به افراد نماید.»

این از خصلت‏هاى ممتاز امام بود كه از ابتداى جوانى هم از غیبت پرهیز می نمودند. (1)

حرف دیگران را نزنید

حجت الاسلام و المسلمین فرقانی: در نجف امام همیشه به ما می فرمودند: «حرف دیگران را نزنید.» می گفتند: «من و اللّه راضی نیستم کسی روی فرش بیرونی من و یا روی فرش من نشسته باشد و به کوچک ترین فردی اهانت یا از او غیبت کند.» و این باعث می شد که ما واقعاً ملاحظه کنیم؛ حتی اشخاص بزرگی که به منزل امام می آمدند و می خواستند نسبت به کسی چیزی بگویند، بلافاصله جلوگیری می کردیم و می گفتیم: «حاج آقا راضی نیستند، در بیرونی شان از این مقوله ها صبحت بکنید».

در بیرونی من غیبت نکنید

آیت اللّه خاتم یزدی: دو سال از ورود امام به نجف می گذشت که یکی از مقلدان ایشان از اصفهان آمده بود و مقداری خمس و سهم امام آورده بود. گویا به دلایلی نزد امام نرفته بود و نزد یکی دیگر از آقایان معروف نجف رفته بود.ایشان گذشته از سهم امام علیه السلام سهم سادات را هم از آن مؤمن گرفته و گفته بود می خواهم خرج مدرسه بکنم.

 آن شخص که با من آشنایی داشت، قضیه را به من گفت.خدمت امام رفتم که اجازه اش را از ایشان بگیرم. عرض کردم: اگر اجازه می فرمایید، نام آن آقا که پول ها را گرفته ببرم. اجازه ندادند. ایشان تا این حد مواظب بودند که نام کسی به غیبت در مجلس ایشان، چه خصوصی و چه عمومی برده نشود. لذا بارها می فرمودند: «من راضی نیستم کسی در بیرونی منزل من غیبت کند».

حتی یک مرتبه غیبت نکردند

همسر حضرت امام رحمه الله : من شصت سال بود که با این مرد زندگی می کردم و در تمام این مدت شصت سال یک مرتبه ندیدم که ایشان یک غیبت از کسی بکنند و یا یک دروغ بگویند.

این غیبت است

آیت اللّه فاضل لنکرانی ره: همسر محترم امام نقل کرده اند که من 62 سال با امام بزرگوار زندگی کردم و در این 62 سال یک غیبت از این مرد نشنیدم.خیلی این مطلب معجزه گونه است. حتی تا این درجه که ایشان گفته بودند که ما یک کارگری داشتیم که خیلی کاری نبود، لذا آن را تبدیل به یک کارگر بهتری کردیم.بعد از چند روز من خدمت امام گفتم که این خیلی کارگر خوبی است.

امام فرمودند: «اگر با این جمله می خواهی به من بفهمانی که قبلی خوب نبود این یک غیبت است و من حاضر نیستم بشنوم».

غیبت نکنید

آقای علی ثقفی می گوید: یک بار خانم می گفتند یک شب بعد از نماز آقا نشسته بودند و من هم در خدمت شان بودم. خدمتکارمان فاطمه خانم یک چای آورد و جلوی ما گذاشت.یک خدمتکار دیگر هم در گوشه اتاق مشغول جمع آوری بود. من عرض کردم به آقا که آقا این فاطمه خانم خیلی خدمتکار خوبی است.

امام فرمودند: «غیبت نکنید.» من عرض کردم: «آقا من که غیبت نکردم. گفتم ایشان خوب هستند.» فرمودند: «همین که شما می گویید این خوب است، چون او می شنود (خدمتکار دیگر) به نظر می آید که شما می خواهید بگویید او خوب نیست و این غیبت است.

فضای اینجا الآن حرام است

خانم زهرا مصطفوی: امام از همان دوران که ما بچه بودیم خیلی به دنبال اینکه ما را نصیحت کنند، نبودند؛ یعنی عملاً ما می فهمیدیم که چی خوب است و چی بد است. یعنی عمل ایشان و رفتارشان برای ما طبیعتاً سرمشق بود، در عین حال از همان آغاز خیلی جدی بودند.

ایشان در مقابل کوچک ترین فعل حرام چنان غضبناک می شوند که در مقابل نظام پهلوی، به همان تندی که اغلب شما شنیده اید.

ما در اتاق نشسته بودیم و یکی از بستگان یک خانمی بود که آهسته به من گفت: «فلان کس، من که وارد شدم تواضع نکرد» یک مرتبه دیدم آقا با شدت ناراحتی رو کردند به ایشان و گفتند: «شما نمی دانید خدا اینجاست؟ فضای اینجا الآن حرام است و نشستن اینجا الآن حرامه!» اصلاً امام آن قدر منقلب شدند که من برای حال شان نگران شدم.

خود آن خانم گفتند: «من حرفی نزدم، من فقط گفتم جلوی من تواضع نکردند.» امام گفتند: «شما بله! شما نمی دانید و یادتان می رود اما خدا یادش است غیبته! این غیبته!» در مقابل فعل حرام خیلی ایشان ناراحت و برآشفته می شوند و در انجام دادن عمل واجب هم خیلی جدی و محکم اند.

 اما در مقابل مستحبات زیاد کار ندارند که حالا شما چرا انجام دادید یا ندادید؟ از این حرف ها ندارند. در نتیجه خیلی اهل نصیحت نیستند، مگر در چند مورد، آن هم به خصوص در مورد غیبت بود که من دیدم.

حتی یک بار ایشان همه اهل خانه را صدا کردند و گفتند: «من میل داشتم که چیزی را برای شما بگویم.» و مثل اینکه ایشان منتظر فرصت بودند تا یک بار همه ما جمع باشیم.گفتند: «می خواهم بگویم شما می دانید غیبت چقدر حرامه؟» ما گفتیم: خب بله! گفتند: «شما می دانید آدم کشتن عمدی چقدر گناه دارد؟» گفتیم: بله.

گفتند: «غیبت، بیشتر» و گفتند: «شما می دانید فعل نامشروع و عمل خلاف عفت چقدر حرامه؟» گفتیم: بله! گفتند: «غیبت، بیشتر است».

بعد یکی یکی شمردند و گفتند: «غیبت مثل جویدن گوشت برادر مرده است. سعی کنید که غیبت نکنید.» بعد شروع کردند به نصیحت در مورد اینکه غیبت چقدر حرام است.اصولاً ایشان روی مسئله غیبت خیلی تأکید می کردند.

چرا غیبت می‌کنید؟

 در اوایل انقلاب اسلامی روزی، شخصی به حضرت امام خمینی گفت: «چرا این قضات دادگستری را که در میان مردم قضاوت می‌کنند را بیرون نمی‌ریزید؟ اینان که آدم‌های فاسقی‌اند.» حضرت امام فرمودند: «چرا غیبت می‌کنید؟ از کجا فهمیدید اینها فاسق‌اند؟»

آن شخص گفت: «اینان ریش خود را با تیغ می‌تراشند.»

امام پرسیدند: «از کجا می‌دانید ریش تراشیدن را حرام می‌دانند، تا اینها فاسق شوند؟»

شخص در جواب گفت: «شما فرموده‌اید که احتیاط واجب آن است که ریش را با تیغ نتراشیم»

امام فرمودند: «از کجا فهمیدید که آنها مقلد من هستند و از دیگری تقلید نمی‌کنند؟»

این حکایت نشان‏ دهنده عزم راسخ امام خمینی در برخورد با غیبت و غیبت کننده است و درسی برای ماست، تا در مقابل این حرکت اقدامی بکنیم.

موارد جواز غیبت

در پایان سلسه مقالات سیره عملی حضرت امام ره به نکاتی در باب موارد جواز غیبت کردن اشاره می شود تا شبهات احتمالی بر طرف گردد.

علماى اخلاق و همچنین فقها در این نكته اتفاق نظر دارند كه مواردى پیش مى آید كه غیبت كردن در آن جایز و حتى گاهى واجب است، و این به خاطر عوارض خاصى است كه بر غیبت مترتب مى شود. به تعبیر دیگر، غیبت به عنوان اولى بى شك حرام و از گناهان كبیره است و همه علماى اسلام در آن اتفاق نظر دارند ولى عناوین ثانویه و عوارض حاصله ممكن است عنوان ذاتى را تحت الشعاع قرار دهد، و در موارد خاصى غیبت مجاز یا واجب شود.

و این موضوع در مواردى است كه پاى مصلحت مهمترى در میان است، كه حفظ آن مصلحت بر مفاسد عظیم غیبت غلبه مى كند، لذا در هفت مورد غیبت کردن جایز است:

1-     دادخواهى:

اگر انسان براى دادخواهى در نزد كسى كه مى تواند حق او را بگیرد از دیگرى كه بر او ظلم نموده بگونه اى تظلم و دادخواهى كند كه مستلزم ذكر نام او باشد اشكال ندارد.

2-     استفتاء:

" یعنى سؤال از مجتهد مفتى براى به دست آوردن فتواى او": مثل اینكه كسى از مجتهدى سؤال كند پدرم یا برادرم به من ظلم كرده راه خلاصى من از دست او چیست؟ ولى بهتر است در این صورت هم با كنایه سخن بگوید و نام آن شخص را ذكر نكند.

3- بر حذر داشتن مؤمنین از خطر و نصیحت مشورت كننده:

هنگامى كه انسان مى بیند شخصى بى لیاقت ادعاى فقاهت مى كند و متصدى امورى مى شود كه اهلیت و صالحیت آنها را ندارد، مى تواند مردم را به نواقص او توجه دهد. همینطور اگر كسى براى خرید مملوكى یا ازدواج با زنى با انسان مشورت كند و انسان در آن زن یا مملوك عیبى سراغ دارد باید تذكر دهد.

4- جرح شاهد یا راوى(جرح در اصطلاح فقه عبارت است از ذكر دلائل فسق):

هنگامى كه انسان ببیند شخص فاسقى در دادگاه بر امرى شهادت مى دهد یا روایتى نقل مى كند براى حفظ حقوق مسلمین و احكام شرع باید هر چه درباره او مى داند بیان كند.

5- اگر آنچه را كه انسان پشت سر كسى مى گوید به گونه اى در آن شخص ظاهر باشد كه دیگران از او آگاه باشند اشكال ندارد، مثلا فاسقى كه تظاهر به فسق مى كند ذكر فسقش جایز است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: اگر فاسقى فسقش را اظهار كند، نه احترام دارد نه غیبت. (اذا جاهر الفاسق بفسقه فلا حرمة له و لا غیبة له).

6- اگر كسى به اسم یا لقبى معروف باشد كه حاكى از عیب اوست و براى شناساندن او راه دیگرى نباشد گفتن آن اسم یا لقب اشكال ندارد مثل اعرج، اعمش، اشتر.

7- هنگامى كه دو نفر یا گروهى معصیتى را از دیگرى خبر دارند اگر آن را براى هم نقل كنند اشكال ندارد زیرا شنیدن آن چیزى بر علم سامع نمى افزاید البته جواز این قسم به وضوح ثابت نیست. 2

در نتیجه به طور خلاصه موارد غیبت عبارت است از :

1ـ در مورد نهی از منکر

2ـ در مورد آگاه ساختن مسلمانی از خطر و ضرری که در کمین اوسـت ( ولو بدون مشـورت طرف. )

3ـ درمـورد مشـورت ؛ مانند سـوال درباره ازدواج، شـرکـت یا معامله. در این جا تردیدی نیسـت که می‌توان عیوب پنهاهی آن شخص را تا آن جا که به کار مورد نظر مربوط می‌شود آشکار نمود و شخص مشورت کننده را از خطرهای احتمالی رهایی بخشید.

4ـ دادخواهی و رفع ظلم و گرفتن حق.


منبع :

(1)مجله پاسدرا اسلام، شماره 13، ص 49

(2) اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی

چهل حدیث امام خمینی(رحمه الله)

پایگاه صالحین و حوزه نت

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان