تبیان، دستیار زندگی

عشقی ست پراکنده به رگ های معلم

دکتر خسرو فرشید ورد متولد 1308 در شهر ملایر بودند ، که سرانجام در دی ماه 1388 پس از هشتاد سال کار علمی، تحقیق، تدریس ،پژوهش جسم خاکی را رها نمودند، و به ابدیت پیوستند، این استاد فرزانه و فرهیخته الحق از مفاخر زبان و ادبیات پارسی بودند، و به معلمی خویش و سرزمین پدری، مادری خود عشقی وصف ناپذیز و ستایش برانگیز داشتند .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
خسرو فرشید ورد

 

استاد تحصیلاتشان  را تا  اواخر دوره دبیرستان در زادگاه   خود ملایر سپری نمودند،  و دیپلم  خود را  از دبیرستان البرز تهران گرفتند، و سپس  در رشته زبان و ادبیات فارسی در  دانشگاه تهران پذیرفته شدند ، و ادامه تحصیل دادند، و بعد از آن مقطع فوق لیسانس و دکترا را در همین رشته با موفقیت سپری نمودند و سرانجام  در سال 1342 با پایان نامه ای تحت عنوان “قید در زبان فارسی و مقایسه آن با قیود عربی و فرانسه و انگلیسی”‌  دفاع نموده به درجه دکترا دست یافتند.

شایان ذکر است، مبحث قیود، در زبان و ادبیات  بسیار  گسترده است و مقایسه نمودن آن با قیود در عربی ، فرانسه و انگلیسی بیانگر قدرت  توانمندی ،تحقیق  و مطالعات ایشان است ، همزمان در سالهای 1340 تا 1345 به مدت  پنج سال در موسسه لغت نامه دهخدا به کسب تجربه و تحقیق پرداختند و با بسیاری از اندیشمندان در آنجا آشنا شدند،  و از انجا رهسپار شهر اصفهان شده ،و  از سال 1343 در دانشگاه آنجا  تدریس کرده ، و نهایتا  در سال 1347 به دانشگاه تهران آمده  و به کار  تدریس ، دستور زبان فارسی  و نقد شعر و متون فارسی و تحقیق  و تالیف مشغول گشتند. این استاد وارسته و شایسته و شاعر معاصر به زبانهای عربی ، فرانسه ،انگلیسی و نیز زبان اوستا و پهلوی باستان تسلط داشت.

کلاس درس ایشان بسیار جدی و نظم  و جذبه خاص  خود را داشت ،  همیشه راس ساعت در کلاس درس حضور می یافتند،  و اگر محیط کلاس آمادگی لازم برای حضور ایشان را نداشت، عملا منتظر می شدند ،تا دانشجویان از ایشان دعوت نمایند، تا به کلاس تشریف آورده ، و  دنباله مباحثه خودشان را شروع نمایند ،  آنچنان با منطق قوی ،قاطع  و برنده صبحت می کردند، که سکوت همه جا مستولی می شد، اکثرا سیمای این استاد بزرگوار به جهت کثرت مطالعه و تدریس  خسته به نظر می رسید ، اما صدای قوی و  قدی همانند سرو  داشتند، آرام و شمرده صبحت می فرمودند، و از سر صبر و سعه صدر تدریس می کردند، در اعراب گذاری کلمات و  درست ادا نمودن  واژگان از حساسیت خاصی برخوردار بودند ،در گفتار بسیار صادق بود، و  اغلب پاسخ دانشجویان را به زبان شعر بیان می کردند، بخصوص ارادت خاصی به جناب حافظ شیرازی داشتد، در خواندن شعر به  فراز و فرود شعری  و نیز به آهنگ کلمات در ابیات و اشعار حضرت حافظ  دقت فراوان داشتند،  اساسا  شعر شناس قوی ای بودند ،شیوه شعر خوانی ایشان مجذوب کننده و از گیرایی خاصی برخوردار بود ،  اغلب در زمان تدریس دقایق اولیه در صندلی خود می نشستند، اما تا  آخرین ساعات کلاس با گام های استوار و با صلابت در همان فضا قدم می زدند، گویی در قدم زدن آرامش می گرفتند ،  حافظه ای بس قوی و خارق العاده داشتند، و گاه با نگاه نافذشان همه اطراف را  نگاهی از سر سردی  می انداختند،  انگار همدم  و هم زبانی نمی یافتند،  و  گویی  روحشان  در قرن هشتم  در شهر شیراز با جناب حافظ است،  تعلق خاصی به شعر و ادبیات داشتند ،معمولا در خارج از محیط تدریس کمتر صبحت می نمودند، و خود اشعاری زیبا داشتند اما هرگز ادعای شاعری و هنر شعر گفتن نداشتند، دلگرمی و دلبستگی ایشان تدریس ،تحقیق ،کتاب ،نوشتن مقاله و سخنرانی در ادب پارسی بود. به چیزی از مادیات اساسا دل بستگی نداشتند، بی اعنتا به قیل و قال های روزگار بودند، و در عوالم خود غوطه ور بودند ،عشق  به ادبیات پارسی و عشق به  وطن در وجود ایشان  بسیار چشمگیر  و تحسین انگیز بود، گرچه سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و غربی داشتند، اما آرامش را در کشور خود و کلاس درس می یافتند.  

شمعی ست گدازنده سراپای معلم

عشقی ست پراکنده به رگ های معلم

در راه هنر سوزد و اندر ره دانش

قلب و تن و جان و همه اجزای معلم

در ظلمت گمراهی و در تیرگی جهل

نوری ست فروزان دل بینای معلم

شاهان جهان گیر و وزیران جهان دار

سودند سرخود به کف پای معلم

دلگرمی و دلبستگی ایشان تدریس ،تحقیق ،کتاب ، نوشتن مقاله وسخنرانی در ادب پارسی بود به چیزی از مادیات اساسا دل بستگی نداشتند، بی اعنتا به قیل و قال های روزگار بودند، ودر عوالم خود غوطه ور بودند، عشق به ادبیات پارسی و عشق به وطن در وجود ایشان بسیارچشمگیر وتحسین انگیز بود.

آثار وخدمات ارزشمند استاد بزرگوار ، نام از برخی از کتاب‌های ایشان  عبارتند از: 

-1«جمله و تحول آن در زبان فارسی»(1375/ انتشارات امیر کبیر)

-2«پیرامون ترجمه»‌(مجموعه مقالات /1381/ وزارت‌ فرهنگ و ارشاد اسلامی) 

-3«املا،نشانه گذاری‌، ویرایش‌: برای‌ ناشران‌، ویراستاران‌، دبیران‌، مدرسان‌ ادبیات»(1375/ انتشارات صفی‌علیشاه) 

-4«حماسه‌ انقلاب»‌(مجموعه‌ شعر همراه‌ با مقدمه‌ای‌ درباره‌ شعر امروز از خسرو فرشیدورد)

5-«درباره‌ ادبیات‌ و نقد ادبی»( 1363/ انتشارات امیرکبیر)

-6«در گلستان‌ خیال‌ حافظ: تحلیل‌ تشبیهات‌ و استعارات‌ اشعار خواجه‌»(1357/نشر تهران)

-7«دستور مختصر تاریخی زبان فارسی»(1387/ انتشارات زوار‏) 

-8«دستور مفصل‌ امروز بر پایه‌ زبان ‍ شناسی‌ جدید: شامل‌ پژوهشهای‌ تازه‌ای‌ درباره‌ آواشناسی‌ و صرف‌ و نحو فارسی‌ معاصر و مقایسه‌ آن‌ با قواعد دستوری‌»(1382/ نشر سخن)

-9«دستوری برای واژه‌سازی : ترکیب و اشتقاق در زبان فارسی ، ترکیب و تحول آن در زبان فارسی»(1387/ نشر زوار) 

-10«صلای‌ عشق»‌(دفتر شعر/1380/انتشارات امید مجد) 

-11«گفتارهایی‌ درباره‌ دستور زبان‌ فارسی»‌(ترجمه‌ و نگارش‌/1375/ انتشارات امیرکبیر)

-12«لغت‌سازی‌ و وضع‌ و ترجمه‌ اصطلاحات‌ علمی‌ و فنی‌ و یادداشتهای‌ درباره‌ فرهنگستان‌ و برنامه‌ریزی‌ برای‌ زبان‌ و ادبیات‌ و تاریخ‌ زبان‌ فارسی»‌(ترجمه‌ و نگارش‌/138/ انتشارات سوره مهر) 

-13«مقایسه‌ قیود و عبارات‌ قیدی‌ فارسی‌ با واژه‌ها و عبارات‌ همانند آن‌ در عربی»(نشر اصفهان) 

-14«نقش‌ آفرینیهای‌ حافظ: تحلیل‌ زیباشناسی‌ و زبان‌شناختی‌ اشعار حافظ»(1375/ نشر صفی‌علیشاه)

-15«تاریخ مختصر زبان فارسی از آغاز تا کنون»(1387/ نشر زوار)

-16«فارسی‌[کتاب‌‍ ‌های درسی‌] سال‌ سوم‌ دبیرستان»‌(مولفان‌ خسرو فرشیدورد، حسن‌ احمدی‌ گیوی/ نشر تهران)

-17«عربی‌ در فارسی»(1373/ انتشارات دانشگاه تهران) 

-18«دستور مختصر امروز بر پایه زبان‌شناسی جدید :شامل پژوهش‌های تازه‌ای درباره آواشناسی و صرف و نحو فارسی معاصر و مقایسه آن با قواعد دستوری انگلیسی و فرانسه و عربی،با اشاراتی به فارسی قدیم و زبان محاوره‏»(1388/ نشر سخن) 

استاد این غزل زیبا  را که از سروده های خودشان بود، در کلاس درس خود گاهی می خوانند، اما به جهت تواضع ،هرگز  نام خود را نمی برند، عشق و اردات خاصی  به  ایران و شهرهای کشورمان داشتند و به شعر شاعران پارسی گو افتخار می کردند و آنان را سرمایه اصلی معنوی و ذخایر ادبی می دانستند.

 

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست  

این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

 

آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت 

هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست 

 

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان 

لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست 

 

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان 

موجی است که در ساحل دریای عدن نیست 

 

در پیکر گلهای دلاویز شمیران  

عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست 

 

آواره ام و خسته و سرگشته و حیران 

هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست  

 

آوارگی وخانه به دوشی چه بلاییست  

دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست  

 

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ  

در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست 

 

هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران   

بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست 

 

پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران 

لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست 

 

هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ  

چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست  

 

این کوه بلند است ولی نیست دماوند  

این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست  

 

این شهرعظیم است ولی شهرغریب است   

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

 

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست  

این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

 

یادش گرامی  و روحش شاد باد!


 

شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان