تبیان، دستیار زندگی
گشت ارشاد اخرین ساخته ی سعید سهیلی به نقد پدیده ای اجتماعی می پردازد که شاید رویکرد فرهنگی مشخصی نداشته باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گشت ارشاد نقد چیست؟


گشت ارشاد اخرین ساخته ی سعید سهیلی به نقد پدیده ای اجتماعی می پردازد که شاید رویکرد فرهنگی مشخصی نداشته باشد.


گشت ارشاد

بارها، از سوی مجریان طرح گشت ارشاد به این موضوع پرداخته شده است که وجود این طرح، جامعه را از فعالیت های فرهنگی بی نیاز نمی کند؛ اما از آنجا که هر دستگاهی شرح وظایف مشخصی دارد در ایجاد یا اصلاح یک هنجار یا ناهنجار اجتماعی، دستگاه های زیربط به طور موازی- نه موازی کاری- موظف به انجام وظایفشان هستند. لزوم زمینه سازی های فرهنگی، اجرای قانونی یک طرح را زیر سوال نمی برد. به عنوان مثال برای هر پدیده ی اجتماعی، پیش بینی های لازم در قانون می شود. مقررات راهنمایی و رانندگی در قالب برنامه های تلویزیونی، پوسترها، بیلبوردهای خیابانی و یا حین آموزش های رانندگی به عموم افراد جامعه، تبیین می شود ولی ضمانت اجرایی آن، پلیس است. حضور فیزیکی نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی در مهندسی عبور و مرور شهری و بین شهری لازم است و پیامد افرادی که از این قوانین تخطی می کنند، اعمال قانون (جریمه ی نقدی، حضور در کلاس های آموزشی، توقیف خودرو یا عدم مجوز رانندگی) خواهد بود.

این رویکرد قانونی و اجتماعی در پدیده های دیگر، قابل بسط و تعمیم است.

حال اگر به یکی از این قوانین و یا شیوه ی اجرای آن ها، نقدی وارد باشد نباید به مفهوم زیر سوال بردنِ اصل قانون منجر شود.

اگر به یکی از این قوانین و یا شیوه ی ان ها نقدی وارد باشد نباید به مفهوم زیر سوال بردن اصل قانون منجر شود

این مطلب به ویژه در طرح هایی که نوظهورتر و جوان تر هستند، حساسیت بیشتری می طلبد. طرح های اجتماعی هر چند که پیش از شکل گیری و اجرایشان با تحقیق و تعیین اهداف، به وجود آمده باشند، با این حال فرآیندهایی خواهند بود که مستلزم آزمون و خطا هستند و در مسیر اجرایشان با حک و اصلاح همراه خواهند بود.

گشت ارشاد

اما موضوعی که نیاز به بررسی فیلمی که عنوان اصلی اش بدون تغییر و اضافاتی از یکی از طرح های روز جامعه عیناً استفاده می کند را نشان می دهد، مخدوش شدن یکی از نیازهای اجتماعی اکثریت غالب مردم ایران است. در ایران که عموم مردم به ویژه برای حفظ کانون خانواده، خواستار نظام اجتماعی مبتنی بر ارزش های دینی هستند، قاعدتاً مسئولین هم تابع این ارزش های مذهبی خواهند بود. اگر هدف سازندگان فیلم گشت ارشاد، نگاه انتقادی و اصلاحی و در عین حال مشفقانه برای سر و شکل بهتر به این طرح بود، طبیعتاً انتخاب شخصیت های پیش برنده ی داستان طوری دیگر باید می شد. شخصیت پردازی یکی از ارکان مهم شکل گیری در هر درامی است. مخاطب خواه تماشاچی سیتما یا تئاتر و یا خواننده ی داستان، شخصیت های شکل گرفته را در شمایل کلی، دسته و گروهی که معرفی می کنند، تعمیم می دهند.

و این خطر وجود دارد که با ذهنیت جدید ایجاد شده، دیگر به فلسفه ی یک هنجار، درست اندیشیده نشود. این از ویژگی های هنر است که در فرهنگ پذیرفته شده ی جامعه رسوخ کند، ادبیاتی جدید در فرهنگ یا خرده فرهنگ ها، بسازد یا پیشینه ی بومی یک ملت را دچار دگردیسی کند.

گشت ارشاد

تعبیر دیگری که از هدف سازندگان می توان پیش بینی کرد، ایجاد مقایسه در ذهن مخاطبان است. وقتی چنین فیلمی به تصویر کشیده می شود و نمونه های غیرواقعی، داستانی که شاید در نگاه اول جذاب است را شکل می دهند، این مقایسه هم به وجود می اید، که این داستان به نمایش درآمده با آنچه امروز در جامعه ی واقعی اجرا می شود تفاوت دارد و این نشانه ی درستی از اصل طرح است اما سوال مهم و اساسی که در ذهن متبادر می شود این است که آیا در پدیده های دیگر که پیش از این سراغ داریم با به هجو کشاندن اشخاص و موضوعات مطرح، چنین نتیجه ای گرفته شده یا نه؟

مثلاً زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، فیلم سازان ایرانی فیلم ضد جنگ ساختند؟ زمانی که کشوری آغاز کننده ی جنگ نیست و طرف مقابلش از هیچ گفت و گوی منطقی تبعیت و استقبال نمی کند، چاره ای جز دفاع برایش می ماند؟ با شرایطی که کشور نیاز به دفاع دارد ساختن فیلم ضدجنگ چه معنایی می تواند داشته باشد؟ در شعر، داستان و سینمای پایداری ایران هرگز از مثبت بودن جنگ حرفی زده نمی شود. بلکه دفاع به عنوان ارزش معرفی می شود آدم های نمایش داده شده در سینمای جنگ روحیه ی جنگ طلبی، خونریزی و کشورگشایی ندارند و فقط به تکلیف ملی و مذهبی شان عمل می کنند. کارگردان "گشت ارشاد" خود از سینماگران سینمای پایداری است و البته ارزش های مردمش را می شناسد اگر هدفش از ساخت این فیلم نگاه انتقادی در بهبود این طرح است، به این مفهوم دست پیدا نمی کند آنچه از فیلمش در ذهنیت عمومی مخاطب فیلم ته نشین می شود به چالش کشیدنی است که جایی برای گفت و گوهای بعدی نمی گذارد.

مجتبی شاعری

بخش سینماوتلویزیون تبیان