تبیان، دستیار زندگی
مرحوم آیت الله خوانسارى منیّت را زیر پا گذاشته بود و در نهایت سادگى و بی آلایشی، زندگى بسیار فقیرانه‏اى داشت و از ابتدایى‏ترین امكانات رفاهی محروم بود .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زینت بخش كرسی فقاهت

آیت الله خوانساری

مرحوم آیت الله خوانسارى منیّت را زیر پا گذاشته بود و در نهایت سادگى و بی آلایشی، زندگى بسیار فقیرانه‏اى داشت و از ابتدایى‏ترین امكانات رفاهی محروم بود .

تلاش شخصی برای برآورده كردن حوائج

مرحوم آیت الله خوانسارى منیّت را زیر پا گذاشته بود و در نهایت سادگى و بی آلایشی، زندگى بسیار فقیرانه‏اى داشت و از ابتدایى‏ترین امكانات  رفاهی محروم بود و حتی یك درهم یا  دینار در بانك پول نداشت. پیوسته به صورت پیاده جهت اقامه نماز جماعت به مسجد و مدرسه و یا مجالس دیگر مى‏رفت و براى تأمین حوائج روزمره‏اش شخصاً به نانوایى، قصّابى و بقّالى مراجعه مى‏كرد.

اگر مدتى هم در صف مى‏ماند. اصلاً گلایه‏اى نداشت. حضرت آیت الله حاج آقا مجتبى عراقى در مورد كمالات اخلاقى و مدارج علمى ایشان طى نامه‏اى كه به بیت ایشان ارسال فرموده، مرقوم داشت:

«سنجش آیت الله خوانسارى (قدّس سرّه) با محراب و منبر و كرسى تدریس و اجازات، بس ناگوار است؛ زیرا به نظر اینجانب معظّم له زینت بخش كرسى فقاهت و تدریس بودند، نه بالعكس، در جلسات بحث، روان بخش بود و در نشست‏هاى فقه و اصول، روح افزا.

 روزى به ایشان عرض كردم: «آیا در نظر دارید كه مرحوم آیت الله العظمى حائرى (رَوَّحَ اللّهُ رُوحَهْ وَ عَطَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ) موقعى كه شما اشكال داشتید و مطلب را طرح مى‏كردید، با شما سر شوخى را باز مى‏فرمودند؟» در ابعاد وجودى آیت الله خوانسارى، دو چیز بسیار بسیار جلوه گر بود كه مى‏توان گفت در تمام حوزه، كم نظیر، یا بى نظیر بود:

اول: اطلاع و شناخت ایشان از مخطوطات و رجال، چه بسا مى‏شد كتابى دست ایشان داده مى‏شد كه آغاز و انجام نداشت و بالبداهه یقین مى‏فرمودند كه چه كتابى است و مؤلّف آن كیست. و همچنین در رجال و مؤلّفین و اصحاب ائمّه اطهار(ع).

دوم: خصلتى كه بسیار مهم است، صفاى باطن و خوش قلبى ایشان است. شاید در مدت متجاوز از شصت سال كه با ایشان صداقت و دوستى و مودّت داشتیم، یك جمله و یا كلمه به عنوان تعرّض یا كنایه نسبت به اشخاص - اعم از دوست و دشمن - نشنیدم و ندیدم و همیشه سلامت نفس و باطن خود را از دست نمى‏داد.

ممكن بود كه دیگران در صدد اذیّت و آزار ایشان برآیند، ولى معظّم له ابداً به روى خود نمى‏آورد و در صورتى كه طرف دستش از دنیا قطع شده بود، فقط مى‏فرمودند: «خداوند رحمتش كند و از گناهانش صرف نظر فرماید.»

در زمانى كه ایشان به نیابت از طرف مرحوم آیت الله بروجردى(ره) در مسجد اعظم قم نماز مغرب و عشاء اقامه مى‏كردند، شخصى به نام صدوقى در وسط نماز به ایشان جسارت‏هاى زیادى نموده و در نهایت مرحوم خوانسارى كه از نیّت و فكر كسانى كه آن شخص را تحریك كرده بودند، واقف بودند، بدون هیچ گونه عكس العملى مسجد را ترك نموده و دیگر براى اقامه جماعت نیامدند.

 ولى مرحوم آیت الله بروجردى كه وقوف كامل به مسائل پشت پرده داشتند، به رغم بیمارى، شخصاً در مسجد حاضر و اقامه جماعت فرمودند و حاضر به واگذارى نیابت به افراد دیگرى - كه نقش در تحریكات داشتند.

- نشدند و تا آخر عمر، خودشان جهت اقامه نماز مغرب و عشا به مسجد اعظم مى‏آمدند. و از عجائب آن كه همان شخص مدتى بعد تصمیم به قتل مرحوم آیت الله بروجردى گرفت و سرانجام نیز به جنون مبتلا شده و در وضعیت بسیار بدى فوت نمود...

 یكى از بزرگان حوزه علمیه قم نقل مى‏فرمودند: همان شخص، قبلا از ابتلا به جنون، اظهار داشته بود كه مرا تحریك كردند تا به آقاى خوانسارى توهین نموده و مانع از ادامه ی امامت ایشان در مسجد اعظم بشوم، ولى شدیداً از كرده خویش پشیمان هستم و خدا كند كه آه آیت الله خوانسارى گریبانگیر من نشود. زیرا در مقابل رفتار من كوچك‏ترین عكس العملى نشان نداده و مظلومانه برخورد كردند.

آیت الله خوانسارى خود مى‏فرمودند: شبى فردى كه در تجارت كتاب‏هاى منحصر به فرد خطّى فعّال بود و شنیده بود نسخه منحصر به فرد «رسائل سیّد مرتضى»

 در كتابخانه شخصى اینجانب وجود دارد، به من مراجعه و عنوان داشت: «شما كه در شرایط سختى زندگى مى‏كنید، این كتاب را به قیمت بسیار زیادى بفروشید و من خریدار آن هستم.» فرداى آن روز نزد آیت الله العظمى گلپایگانى رفتم و به ایشان گفتم: «استدعا دارم دستور چاپ رسائل سید مرتضى را از روى نسخه منحصر به فرد موجود در كتابخانه اینجانب بدهید تا افراد ثروتمند به فكر خروج این كتاب از كشور نیفتاده و اینجانب را وسوسه ننمایند.»


منابع:

كتاب گلشن ابرار

كتاب گنجینه دانشمندان

مجلّه حوزه

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه