پاسخ ملاصدرا به علمای قشری
این رساله درباره سیر و سلوک و تکامل اخلاقی و کشف علوم حقیقی و نیز موانعی است که در نیل به وصال به حقیقت در راه سالک نهاده شدهاند که به عوام خطاب نشده، بلکه مستمعان و خوانندگانی که ملاصدرا در نظر دارد، علمای ظاهربینیاند که به دلیل آشنایی مختصر با ظواهر علوم و شرع، خودشان را در ردیف کمّلین(مردمان عالم، دانا، فاضل، حکیم و معمر) میدانند و سنگ راه ارباب حقیقت میشوند.
ملاصدرا اشخاص عالمنما و ظاهربین را از عوام خطرناکتر میداند و آنان را بیش از عوام، دشمنان واقعی معرفت میداند، چنانکه مینویسد: «اگر این را [یعنی حب دنیا را] نیز ندانی، زهی غرور و جهالت که اکثر عوام و جهال دنیا بر تو شرف خواهند داشت، زیرا که ایشان معترفند به این مرض محبت دنیا و تو نیستی.»
علم حقیقی که ملاصدرا در طلب آن است و کسب آن را نهایت کمال انسانی میشمارد، علم صوری و ظاهری نیست. وی در این کتاب اینگونه نوشته است: «آن علمی که آن مقصود اصلی و کمال حقیقت است و موجب قرب حق تعالی است علم الهی و علم مکاشفات است نه علم معاملات و جمیع ابواب علوم... و ارباب عمل و دیگر علوم جزئیه ازاین باب دانش که آن دانش حقیقت است معزولند.»
در واقع، به نظر وی، علم واقعی که در اثر مکاشفه و شهود به دست میآید، تنها با «سیادت حقیقی و خردمندی معنوی» پیامبر اکرم(ص) میسر میشود و موانع و حجابهایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب این علم محروم میدارد، مشتق از سه اصل است که به مناسبت آن این رساله را نیز «سه اصل» مینامد. بنا به قول خود ملاصدرا، این اصول بدین قرارند:
اصل نخست: «جهل است به معرفت نفس که او حقیقت آدمی است.»
اصل دوم: «حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات» اصل سوم: «تسویلات نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکار و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد وا مینماید.»
ملاصدرا رساله سه اصل را به 14 فصل تقسیم کرده که چون شماره بعضی تکرار شدهاند، اثر حاضر آن را به 14 باب و برای هر بابی شماره منظمی وضع کرده است. سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور است، و سه باب دوم ـالأقدم فالأقدمـ در بیان نتایج سه باب نخست. در ابواب هفتم و هشتم، وی طریق خطا و صواب را از یکدیگر مشخص ساخته و چگونگی یافتن صراط مستقیم و شاهراه حقیقت را روشن کرده است. باب نهم مربوط به خاصه علم حقیقی و امتیاز آن از علوم ظاهری است و بابهای دهم و یازدهم درباره نور ایمان و لزوم تصفیه باطن و تزکیه نفس برای تجلی این نور نوشته شدهاند.
ملاصدرا در باب دوازدهم، نتیجه کسب این معرفت را روشن میسازد و نشان میدهد که چگونه سالک گاهی حق را مرآت خلق و گاهی خلق را مرآت حق میبیند و در آفاق آیات او را مشاهده میکند. باب سیزدهم شامل مباحثی است درباره امراض نفسانی به ویژه غرور و کبر که نفس مرد عالمنما را مبتلی میسازد و او را از علم حقیقی باز میدارد. بالاخره باب چهاردهم درباره عمل صالح و علم نافع یعنی رابطه بین علم و عمل است و ملاصدرا پس از بحث دقیقی به این نتیجه میرسد که «آنچه در باب مذمت علم بیعمل واقع شده آن علمی است که غیرمکاشفه باشد، زیرا که دانستن معارف الهیه از این نقائص و عیوب مبراست و از همه آفتی آزاد است و دانستنش عین مطلب است و هر چند که زیاده دانسته شود به حسب کمیت و کیفیت بهتر است. و اما علمی که متعلق به عمل است و از علوم معاملات نه مکاشفات است، دانستن آن بقدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرت است.»
ملاصدرا اشخاص عالمنما و ظاهربین را از عوام خطرناکتر میداند و آنان را بیش از عوام، دشمنان واقعی معرفت میداند، چنانکه مینویسد: «اگر این را [یعنی حب دنیا را] نیز ندانی، زهی غرور و جهالت که اکثر عوام و جهال دنیا بر تو شرف خواهند داشت، زیرا که ایشان معترفند به این مرض محبت دنیا و تو نیستی.»
با وجود این که رساله سه اصل شامل مطالب مهم و مباحث لطیف و دقیق عرفانی و علمی و اخلاقی است و ملاصدرا در هر مبحثی از آیات قرآنی و احادیث و اخبار پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) و گفتار و اشعار بزرگان عرفان مانند عطار و اوحدی و مولانا، شواهدی آورده و براهین خود را با آن مزین کرده، این اثر پر ارج تاکنون از نظر اکثر دانشمندان مسطور مانده و بدان توجهی نشده است.
در اکثر تذکرهها و مآخذ دیگر تاریخی مانند «روضاتالجنات»، «ریحانةالادب» و «مستدرکالوسائل» حتی نامی از این رساله برده نشده و بین کتابهای متداول تنها در «روضةالصفا» است که اشارهای به این رساله شده و درباره آن چنین نوشته شده است: «از کتب نفیسه اوست رساله پارسیه موسوم به "سه اصل" در تحقیق مبدا و معاش و معاد به طریقه ریاضت و تذکر و تصوف نگاشته و به آیات و احادیث مبرهن داشته بس مفید و سودمند و کمیاب و عزیزالوجود است.»
این رساله گذشته از یکی دو نامه، تنها نوشته نثر ملاصدرا به زبان فارسی است و همین نکته ممکن است مانع اشاعه و شهرت آن شده باشد، چون ملاصدرا در این کتاب به علمای قشری شدیدا حمله کرده و از آنجا که به زبان فارسی است، فهم آن از کتابهای عربی وی نیز آسانتر بوده و بدون شک مزاحمت بیشتری برای مولف به وجود میآورده است.
سبک وی در این رساله سلیس و روشن است؛ گرچه مانند بقیه نثرنویسان عهد صفویه کلمات تقریبا نامانوس عربی را بیش از آنچه در قرن ششم و هفتم یا امروزه رواج دارد، بهکار برده است. کلمات ملاصدرا چون با کمال صداقت و خلوص نیت نگاشته شدهاند، موثر و دلپذیرند. به علاوه، وی اشعار و گفتار لطیف فارسی و عربی و اشارات معتنابهی به نکات مختلف علمی به ارزش علمی این رساله افزوده است.
در انتهای این اثر، فهرستی از آیات قرآنی، احادیث، اشعار فارسی و عربی، اشخاص، گروهها، کتابها، اماکن و اصطلاحات و تعابیر نیز درج شده است.
چاپ دوم کتاب «رساله سه اصل» با شمارگان 2000 نسخه، 256 صفحه و به بهای 80000 ریال راهی بازار نشر شد.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: خبرگزاری کتاب ایران