تبیان، دستیار زندگی
یكی از كوچه های غربی خیابان گاندی، آتلیه قباد شیوا، گرافیست پیشكسوت ایرانی را در خود جای داده است. پس از آنكه شنیدمAGI انجمن بین المللی طراحان گرافیك یك جلد از سری دوازده تایی كتاب هایش را، با عنوان «اساتید بزرگ گرافیك...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انجمن بین المللی طراحان گرافیك و آثار قباد شیوا

یكی از آن دوازده نفر

یكی از كوچه های غربی خیابان گاندی، آتلیه قباد شیوا، گرافیست پیشكسوت ایرانی را در خود جای داده است. پس از آنكه شنیدمAGI انجمن بین المللی طراحان گرافیك یك جلد از سری دوازده تایی كتاب هایش را، با عنوان «اساتید بزرگ گرافیك جهان» به قباد شیوا اختصاص داده است، قرار بر این شد تا با هم گفت و گویی داشته باشیم. در میان رفت و آمد و هیاهوی هنرآموزان و دانشجویان جوان، این گفت وگو انجام شد.

از AGI به عنوان معتبرترین انجمن طراحان گرافیك جهان بگویید.

AGI مخفف ALLIANCE GRAPHIC INTERNATIONAL به معنی جامعه بین المللی طراحان گرافیك، در سال 1951 در پاریس پایه گذاری و پس از آن در سال 1969 مجمع به سوئیس منتقل شد و تاكنون سیصدنفر موفق شده اند به عضویت این مركز درآیند.

دلیل تشكیل چنین انجمنی چه بود؟

گرافیك به عنوان یك ابزار تاثیر گذار ارتباطی در دنیای مدرن ثابت كرده است كه تاثیرش بر فرهنگ مردم بسیار بیش از تاثیری است كه قرار است در جایگاه اصلی خود به عنوان یك رسانه برجای بگذارد. پس به جرات می توان گفت كه گرافیك جزء شاكله های تمدن بصری جوامع در قرن حاضر است. AGI با نگاه به این مسئله تمركز خود را روی وجه فرهنگ سازی این هنر معطوف كرد. در واقع نوآوری و تاثیرگذاری بر جوامع از نظر AGI مسئله ای مهمتر از هر چیز دیگر در هنر گرافیك قلمداد شد. پس با این نیت شروع به جذب طراحانی كرد كه علاوه بر انجام كار سفارش دهنده به ماحصل تلاش خود به عنوان یك «اثر هنری» اهمیت می دادند. اثری كه انعكاسی از تفكر و تمدن عصرشان است.

فكر می كنم فضای گرافیك آن روزهای كشورهای اروپایی بسیار شبیه فضای امروز ما در این عرصه بود. نزول گرافیك تا حد یك استفاده كاملا كاربردی و وفور آثار به اصطلاح بازاری همین طور فعالیت اشخاصی كه صرفا اجراكار گرافیك بودند تا هنرمند گرافیست.

همین طور است. و دقیقا به همان دلیلی كه اشاره كردید AGI سعی در تقویت و گردآوری و معرفی هنرمندانی كرد كه جنبه زیباشناختی و هنری آثارشان وجه تمایزی با سایر تولیدات آن روزها داشت. در راستای همین سیاست طراحانی كه به لحاظ هنری جزء شاخص ترین و تاثیرگذارترین ها در جوامع جهانی بودند در لیست اعضای این انجمن قرار گرفتند.

اقدام AGI برای چاپ سری دوازده جلدی كتب منتخب آثار اساتید گرافیك جهان به چه منظوری بوده و آیا این اولین حركت از این دست در انجمن به حساب می آید

تا آنجا كه اطلاع دارم در ابتدای تاسیس AGI تنها یك كتاب به صورت كاتالوگ از اعضای این انجمن توسط انتشارات PHAIDON منتشر شده كه در هر صفحه آن یكی از طراحان و چند نمونه كار او معرفی شده است. قرار است كتابی با همین ساختار تا سال 2007 هم توسط انتشارات «تایمزاند هودسن» از تمام اعضا چاپ شود. اما این اولین بار است كه دوازده كتاب مستقل از دوازده طراح منتخب AGI منتشر شده است.

آیا این كتاب در داخل كشور هم منتشر شده است

به دلیل اینكه یك ناشر چینی امتیاز چاپ این سری را داشته، كتاب ها به دو زبان انگلیسی و چینی پخش بین المللی شده اند. طبیعی است كه وارد كنندگان عمومی كتاب، باید این دوره دوازده جلدی را به عنوان یك مجموعه برگزیده وارد و در اختیار علاقه مندان قرار دهند.

قباد شیوا از معدود طراحان ایرانی است كه در آثارش می توان رد پای فضاها، رنگ ها، نقش مایه ها و هنر ایرانی را تعقیب كرد. در كنار همه این عناصر تركیب بندی ها و ساختار مدرنی كه بر آثار او حاكم است لحن ایرانی كارهایش را به زبانی امروزین قابل تامل می كند. فكر می كنید این خصوصیت آثارتان چقدر به انتخاب شما از طرف AGI به عنوان یكی از آن دوازده نفر تاثیر گذاشته است

گرافیك اگر هنر است باید هنری تاثیرگذار باشد. یك اثر گرافیكی فرآیند لایه های متفاوتی است. در لایه مصرفی نیاز ارتباطی و رسانه ای دارد. این لایه معمولا تاریخ مصرف دارد و اما در لایه های ایده، تالیفی و هنری، هر اثر گرافیكی، فرهنگ ساز و نماینده تمدن بصری هر جامعه است. این لایه ها حتی بعد از پایان تاریخ مصرف آن، معیارهایی ماندنی و پایا خواهند شد. یكی از این معیارها بداعت در بیان و حضور شخصیت، نگاه و اندیشه در بستر جغرافیایی و فرهنگی هنرمند در هر اثر اوست. من یك ایرانی ام، شاید حضور و جاری بودن فرهنگ و لحن ایرانی در بیان هر كارم موجب این انتخاب شده باشد.

لحن ایرانی یعنی چه این كه هنرمند عناصر و موتیف های ایرانی را وارد كار كند، كارش لحن ایرانی پیدا خواهد كرد یا به دست آوردن این هویت راهی دیگر را طلب می كند.

ببینید من خودم در اوایل كار، فكر می كردم اگر بتوانم كارهایی شبیه گرافیست های مطرح یا جریان های معتبر گرافیكی دنیا انجام دهم یك گرافیست واقعی خواهم بود. اما بعد از مدتی احساس كردم راه را اشتباه رفته ام و دریافتم كه اگر یك هنرمند تحت تاثیر هیچ جا نباشد و تنها از خودش و فرهنگش تاثیر بگیرد شخصیت بیانی او، خود به خود پیدا می شود. در نتیجه از یك تاریخی عمدا تصمیم گرفتم كه از هیچ «ایسم» غربی و شرقی تاثیر نپذیرم. وقتی شما در طول مسیر آفرینش اثر هنری تنها و تنها از خودت تاثیر بگیری مسلما هویت، فرهنگ جغرافیایی و بافت اجتماعی شما وارد كارتان خواهد شد و رنگ تفكر شما، رنگ اثرتان می شود.

در دنیای گرافیك، كشورهای صاحب نامی هستند كه هر كدام به لحاظ مشخصه های خاص بصری خود شناخته شده و قابل تمیزند. مثلا شما وقتی یك پوستر با حضور قاطع تصویرسازی می بینید ذهنتان آن را به گرافیك لهستان نسبت می دهد یا با دیدن گرافیكی منظم با حضور كلمات و هندسه دقیق، گرافیك سوئیس را به یاد می آورید. آیا می توان گفت گرافیك ایران هم با مشخصه ای خاص در دنیا شناخته می شود .

گرافیك در دنیا حرفه صدها هزار طراح است كه هر كدام نیاز اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی بخشی از جوامع را برطرف می كنند. اینها همه كسانی هستند كه فنون و ابزار گرافیك را می شناسند اما هیچكدام ادعای هنرمند بودن ندارند. میلیون ها مجله و كتاب در دنیا تولید می شود كه همه آنها توسط گرافیست ها طراحی شده اند اما ما هیچكدام از آنها را نمی شناسیم و حتی امضایی هم كنارشان وجود ندارد. با این وجود در هر كشوری معدودی پیدا می شوند كه ذاتا هنرمند هستند و در ضمن كاری كه انجام می دهند خواستار این هستند كه اندیشه، نگاه و حضور خودشان هم منتقل بشود. اینها همان «گرافیست های مولف» هستند و ثمره كار همین هنرمندان است كه معرف جامعه، فرهنگ و جغرافیای آنان است. با وجود اینكه در ایران هم تعداد كثیری از افراد مشغول كار گرافیك هستند اما تعداد گرافیست های مولف انگشت شمار است پس ما هنوز به آن شكل تولیدی نداشته ایم كه صددرصد از آن خودمان باشد و معرف گرافیك ایرانی.

اما از طرف یك سری از گرافیست ها كوشش هایی برای نیل به این هدف صورت گرفته است.

بله اما اینها صرفا كوشش های شخصی هستند. و ما فاقد برنامه ریزی آموزشی در نیل به این مقصود هستیم.

فكر می كنم بضاعت هنرهای بصری ایرانی بیش از این باشد كه مسیر طراحی گرافیك ما در راه خود دچار فقر تصویری شود. پس مشكل بحران هویت گرافیك ایران و اینكه بعد از حدود هفت دهه تلاش هنرمندان هنوز گرافیك ایرانی در دنیا رونقی نگرفته است از كجا نشات می گیرد

من قبل از اینكه كتاب پوسترهایم را چاپ كنم آن را برای چند گرافیست مطرح دنیا ارسال كردم تا نظرشان را جویا شوم. اغلب آنها از اینكه من در كشوری با چنین سرمایه بصری غنی زندگی می كنم به من و گرافیست های ایرانی غبطه می خوردند. اما هنرمند ایرانی متوجه میراث خود نیست. به عنوان مثال در گوشه ای از دنیا سلیقه ای به اسم «مینی مالیسم» به وجود می آید و طولی نمی كشد كه در و دیوار شهرهای ما پر از پوسترهای مینی مالیستی می شود. تا وقتی كه این روند ادامه داشته باشد، انتظار رشد گرافیك ایرانی در سطح جهان توقع زیادی است.

اما خیلی ها در رد همین سخن شما حضور گرافیست های ایرانی در نمایشگاه های جهانی و گاه كسب جوایز مختلف توسط آنان را دال بر موفقیت گرافیك ایرانی می دانند.

ببینید، من منكر حركت های خوب نیستم. اما باید یادآوری كنم این حضور دلیل موفقیت گرافیك ایران نیست. مثلا دانشجوی سال اول و دوم گرافیك به مدد اطلاع رسانی اینترنت اثرش را برای بی ینال های مختلف ارسال می كند. اتفاقا خیلی از این كارها هم پذیرفته می شود. بسیاری از این آثار از نقطه نظر حضور فانتزی خطوط ایرانی و حروف فارسی برای مخاطبان خارجی جالب به نظر می رسند در حالی كه هیچ كس متوجه كیفیت بد اطلاع رسانی آنها نیست و چنانكه همین پوسترها در ایران به نمایش درآیند كسی حتی توانایی ارتباط با آن را ندارد چون از نقطه نظر فرهنگی آثاری غریبه با مردمند. ایران تنها كشوری است كه «گرافیك تك نسخه ای» در آن به وجود آمده است. كشوری كه هنرمندان برای هنرمندان كار می كنند نه برای مخاطب.

علت به وجود آمدن این گرافیك تك نسخه ای را كجا باید جست وجو كرد

گرافیك هر كشوری فرآیند سه عامل است: مشتری آگاه، طراح آگاه و مخاطب آگاه. پس هر جای دنیا كه گرافیك خوبی وجود دارد هر سه این عوامل در نهایت قدرت وجود دارند. من فكر می كنم در كشور ما باید علت اصلی را در ضلع اول این مثلث، یعنی سفارش دهندگان جست وجو كرد. وقتی كه مشتریان ما متوجه پتانسیل یك طرح خوب در جهت اهداف خود نیستند، وقتی كه طراح گرافیك در دریافت دستمزد خود به عنوان ضعیف ترین شخص در روند طراحی تا چاپ مورد اجحاف قرار می گیرد، لاجرم طراح كه ایده و انرژی را در خود نهفته دارد چون سفارش مناسبی دریافت نمی كند، به سمت تولید آثار شخصی و تك نسخه ای خواهد رفت.

متاسفانه در ایران رابطه سفارش دهنده و طراح اشتباه تعریف شده است. یعنی كارفرما تبدیل به طراح و طراح بدل به یك اجراكار می شود. آیا تا به حال راهكاری برای این معضل به ذهنتان رسیده است

من بارها در انجمن طراحان گرافیك ایران پیشنهاد دادم به جای دور هم جمع كردن طراحان، باید برای سفارش دهندگان و روسای روابط عمومی همایش و جلسه بگذارید. طبعا وقتی سفارش دهندگان آگاه وجود داشته باشند گرافیك خوب هم به وجود می آید. یك راهكار دیگر هم فرهنگ سازی است مثلا چاپ انبوه كتاب، نه برای طراحان بلكه برای كارفرمایان.

مراكز دولتی كه اتفاقا بزرگ ترین سفارش دهندگان هم هستند این راه را اشتباه می روند. مثلا وزارتخانه هایی با حجم بالای نشر، در حالی كه می توانند متولی یك فرهنگ صحیح در گرافیك باشند، ضعیف عمل كرده اند.

دقیقا همین طور است. به عنوان مثال در همین وزارتخانه ها و مراكز دولتی برای انتخاب طراح گرافیك به همان صورت عمل می شود كه مثلا برای خرید یك صندلی. یعنی استفاده از سیستم استعلام گرفتن. در این فضا چطور توقع دارید یك گرافیك خوب جریان پیدا كند

متاسفانه باید قبول كنیم كه خود طراحان گرافیك ایرانی هم راه را چندان درست نرفته اند و به جای اینكه بر محور توانایی های طراحان حركت كنند، اسیر باندبازی گروه های معدود و مشخصی از طراحان شده اند. این گروه ها با نفوذ در فضای مسابقات، بی ینال ها و از همه مهمتر فضاهای آموزشی، توانسته اند نوع خاص تفكرشان را به خصوص میان جوان ترها تعمیم دهند و در این قحطی سرمشق ها، تبدیل به الگو شوند.

من همیشه در نسل بندی ها خودم را جزء نسل دوم گرافیست ها قرار داده ام. نسل اولی بوده كه من و هم دوره ای هایم از آنان آموزش دیده ایم. اشخاصی مثل مهندس هوشنگ كاظمی و جوادی پور. مثلا همین مهندس كاظمی كسی بود كه گرافیك را در دانشگاه های اروپا آموخت و بعدها پس از آنكه «مدرسه هنرهای تزیینی» را راه اندازی كرد، واحد گرافیك را برای اولین بار به صورت آكادمیك تدریس كرد. این نسل كارش را درست انجام داد. اما نسل دوم چه كرد نسل من كه گرافیك ایرانی را در نوع درستش دیده بود تمام معیارها را كنار گذاشت و گرافیك غربی را در دانشكده ها باب كرد. این كاری بود كه نسل اولی ها با آنكه تنها آبشخورشان هنر اروپا بود انجام ندادند. تاثیر این روند اشتباه تا امروز هم برجای مانده است. در حال حاضر هم به قول شما عده خاصی هستند كه در دانشكده ها به جای تدریس «هنر»، «تخریب هنر» را تدریس می كنند. وقتی كنترلی هم وجود نداشته باشد همین می شود كه یك تفكر خاص، درست یا غلط، دامنگیر طیف عظیمی از طراحان جوان و حتی باتجربه می شود.

و آخرین سخن اینكه می خواهیم نظر شما را راجع به وضعیت كیفی آثار گرافیكی بدانیم.

در طراحی جلد كتاب، وجود تعداد زیاد سفارش، رقابت، حضور سفارش دهندگان آگاه و اعتماد آنها به طراحان موجب رشد كیفی جلد كتاب را فراهم كرده است. ما در زمینه طراحی آرم، لوگو و حتی پوستر هم شاهد حركات خوبی هستیم. اما با تمام این اوصاف، متاسفانه كیفیت آثار به تناسب تعداد متخصصانی كه وجود دارند همچنین طیف بزرگ دانشجویانی كه وارد فضای حرفه ای می شوند، پیش نرفته است كه امیدوارم روند رو به رشد طراحی گرافیك در ایران سرعت بیشتری بگیرد.

مجید كاشانی

لینک :

نقاشی