تبیان، دستیار زندگی
بازتاب نظرات در مورد جوایز جدایی نادر از سیمین
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جدایی نادر از سیمین سیاه نمایی است؟


بازتاب نظرات در مورد جوایز جدایی نادر از سیمین


جدایی نادر از سیمین

در این چند روز اخیر که از دریافت جایزه گلدن گلوب برای سینمای ایران می گذارد. نظرات متفاوتی دیده شده. از طرفی بازار تبریک و ستایش های هیجان زده داغ شده و از سویی دیگر انتقادهای تند که فیلم و سازنده اش را توأمان شامل می شود.

عده ای فقط به صرف اهدای این جایزه از سوی بنیادی آمریکایی ارزش های اصلی فیلم جدایی نادر از سیمین را زیر سوال می برند.

جدایی نادر از سیمین اگر در جشنواره ی برلین یا هر جشنواره ای دیگر که جایزه گرفته و مطرح شده است هم دیده نمی شد باز یکی از آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران بود. مثلاً فیلم هایی مثل چشمه ی آربی آوانسیان، هامون مهرجویی، نسل سوخته ی ملاقلی پور مگر چقدر جایزه گرفته اند؟ البته هامون و چشمه در بعضی جشنواره های خارجی مورد توجه قرار گرفتند ولی سر و صدایی که دونده ی امیر نادری، طعم گیلاس کیارستمی یا بچه های آسمان مجیدی ایجاد کردند، هرگز برای فیلم های ذکر شده ایجاد نشده. اما بسیاری معتقدند همه ی این ها آثار ماندگار و البته تأثیرگذار در روند تاریخ سینمای ایران هستند. فیلم هایی که روزی در جایی غیر از محدوده ی مرزهای ایران دیده خواهند شد. وقتی از منتقدین در مورد بهترین های تاریخ سینمای ایران می پرسند، فارغ از این که هامون چقدر جایزه ی جهانی گرفته آن را در لیست 10 تایی شان و بسیاری جزو 3 تای اول قرار می دهند. حالا این اقبال برای جدایی نادر از سیمین وجود داشته که مخاطبان خارجی را هم تحت تأثیر قرار دهد.

یکی از حرف های تکراری که این چند وقت در نکوهش این فیلم و جایزه هایی که می گیرد، شنیده می شود سیاه نمایی است که در فیلم وجود دارد. و چون این طور است به این فیلم جایزه می دهند. پیش از جدایی نادر از سیمین، بچه های آسمان مجیدی تنها فیلمی از ایران بود که به عنوان نامزدهای نهایی اسکار انتخاب شد. با این که فیلم مجیدی، فیلم لطیف، اخلاقی و در عین حال معناگرا بود ولی باید پذیرفت که فقر در این فیلم بسیار پررنگ بود. دستمایه داستانی فیلم، بحران، اوج و فرودها، همه به جهت فقر بود ولی این طور از موقعیت های جهانی اش، انتقاد نشد- که البته نباید هم انتقاد می شد- اما در فیلم جدایی نادر از سیمین اتفاقاً به عنوان یک ایرانی باید بسیار خوشحال باشیم که جامعه ای در حال تلاش از سرزمین مان نشان داده می شود. حتی شخصیت های فیلم که از قشر فقیر جامعه انتخاب شده اند دست به هر کاری نمی زنند تا به خواسته یشان برسند. اصلاً اجازه بدهید که بار داستان فیلم را دوباره مرور کنیم: سیمین مدرس زبان انگلیسی به جهت شرایطی که مناسب تربیت فرزندش نمی داند قصد مهاجرت از کشور را دارد و وقتی با مخالفت همسرش نادر مواجه می شود درخواست طلاق می کند. در ظاهر مرد به جهت دلبستگی به پدر بیمارش که مبتلا به آلزایمر است از مهاجرت امتناع دارد ولی در واقع وطنش را دوست دارد و می خواهد در روند ساختار جامعه اش، نقش داشته باشد. این را از صحنه ی پمپ بنزین که به دخترش تأکید می کند که در ارتباط با متصدی جایگاه، رودربایستی نکند و حقش را بگیرد می توان کاملاً دریافت کرد.

یکی از حرف های تکراری که این چند وقت در نکوهش این فیلم شنیده مشود ، سیاه نمایی است که در فیلم وجود دارد

بعد از این که سیمین خانه را ترک می کند و نادر مجبور به گرفتن پرستار برای پدر می شود و مناقشه ای که در می گیرد کارشان به دادگاه کشیده می شود اتفاقاً سکانس های دادگاه شاهد مثال خوبی برای منتقدینی است که این فیلم را محکوم به سیاه نمایی می کنند. فرهادی عامدانه و البته با زیرکی طوری شخصیت قاضی را تصویر می کند که شاید در ابتدای بازپرسی ها تشویش در تماشاچی ایجاد کرده باشد ولی کم کم که قصه جلو می رود عدالت و البته رأفت قاضی دیده می شود. این قرائت نگارنده از شخصیت پردازی قاضی نیست؛ این همان چیزی است که به شیوه ی ناتورالیستی (طبیعت گرایی) در فیلم مشهود است. قاضی با وجود این که می داند نادر تمکّن مالی دارد و به قول عوام به جایی برنمی خورد که حالا پولی به خانواده فقیر بدهد این گونه فی الفور رای نمی دهد. حتی وقتی همسر پرستار (شهاب حسینی) دادگاه را به هم می ریزد شاید به ظاهر با برخورد جدی و قاطع و قانونی قاضی مواجه می شود ولی در آخر شرایط روحی اش درک می شود و از سر رأفت با او رفتار می کند اما صحنه ای که بسیار دقیق از طرف فرهادی پرداخت شده لحظه ای است که دختر نادر و سیمین به عنوان شاهد یا مطلع به دادگاه می رود قاضی طوری با دختر نوجوان حرف می زند که او احساس آرامش کند دخترک را نمی ترساند بازجویی نمی کند. طوری سوال نمی کند که دچار تردید شود و از تناقض گویی اش به راز پرونده برسد. حالا قضاوت کنید این سیاه نمایی است؟ یا در سکانس های ماقبل فینال وقتی نادر و سیمین به منزل پرستار همسرش می روند چه چیز گره فیلم را باز می کند. چیزی جز اعتقادش باعث می شود چنین تصمیمی بگیرد؟ نادر و سیمین که راضی به دادن پول هستند. همسرش از زیر باران همه ی بدهی و حقارت رها می شود و خودش هم مورد سرزنش و شماتت و شاید عقوبت غیرقابل پیش بینی از طرف شوهرش نمی شود. ولی اعتقادش، اعتقاد به سوگند راست نمی گذارد که از مدار اخلاق خارج شود. کسی این کار را می کند زنی مذهبی از قشری فقیر است که به دروغی به ظاهر مصلحتی به خیلی چیزها می رسد. این فیلم، فیلم نادر و سیمین نیست. فیلم زن فقیر و معتقد ایرانی است که در بدترین شرایط، از اعتقادش دست نمی کشد.

مجتبی شاعری

بخش سینما وتلویزیون تبیان