تبیان، دستیار زندگی
موقع اعزام به جبهه سن این شهید خیلی کم بود. اولین باری که می خواست به جبهه برود مسئولان اعزام گفته بودند که سن شما کم است و نمی توانی اعزام شوی. برای بار دوم باز هم به بسیج رفت و گفت: باید مرا به جبهه بفرستید که مسئولان نامه ای به او دادند که باید از پدرت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جوان‌ترین شهید استان خراسان


موقع اعزام به جبهه سن این شهید خیلی کم بود. اولین باری که می خواست به جبهه برود مسئولان اعزام گفته بودند که سن شما کم است و نمی توانی اعزام شوی. برای بار دوم باز هم به بسیج رفت و گفت: باید مرا به جبهه بفرستید که مسئولان نامه ای به او دادند که باید از پدرت اجازه کتبی بگیری و تنها در آن صورت است که می توانیم شما را به جبهه اعزام کنیم. نامه را برای امضا نزد پدر آورد ابتدا...


شهید «پرویز اژدو»

به نام ا... پاسدار خون شهیدان و به نام ا... یاری دهنده مسلمانان، خدمت پدر عزیزم آقای محمد اژدو که اگر حال این جانب پسرت را خواسته باشید حالش خوب و خرم می باشد و خدمت مادر عزیزم، خواهران و برادرانم سلام عرض می کنم. امیدوارم از من هیچ ناراحتی نداشته باشید و جای من خیلی خوب است. وقتی که من شهید شدم شما افتخار کنید که من در چنین راهی شهید شدم و فقط راه ما را ادامه دهید و نگذارید خون ما پایمال شود.

این متن بخشی از نامه شهید "پرویز اژدو" به پدر و خانواده اش است که با قلمی ساده و صمیمی در کنار سنگر جبهه های عشق و ایثار نوشته شده است.

این شهید که یازده بهار از عمرش می گذشت در همان حال و هوای جوانی با پیروی و تبعیت از فرمایشات بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) راهی جبهه ها شد.

در حالی که تنها دوماه و سه روز از حضور این شهید بزرگوار در جبهه ها می گذشت که در عملیات بیت المقدس بر اثر اصابت ترکش از ناحیه پشت شهید شد.

این شهید عزیز جوان ترین شهید استان خراسان رضوی است که در ادامه بیشتر با خصوصیات اخلاقی و اعتقادی ایشان آشنا می شویم.

شهید "پرویز اژدو" در سال 1350 شمسی در روستای زنگلانلو از توابع شهرستان درگز در خانواده ای متدین قدم به عرصه هستی نهاد. دوران کودکی خود را در خانواده ای انقلابی، عاشق سیدالشهدا و مقلد حضرت امام خمینی(ره) سپری کرد.

شهید "اژدو" که کلاس پنجم ابتدایی بود و یازده سال بیشتر نداشت، با رضایت پدرش راهی جبهه های نور علیه ظلمت در منطقه جنوب کشور شد.

او در نامه هایی که می نوشت همواره خانواده را به اطاعت از ولایت و دوستان خود را به درس خواندن توصیه می کرد و می گفت: سنگر ما رزمندگان جبهه و سنگر شما مدرسه است. این شهید بزرگوار در مرحله دوم عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر شرکت کرد و در اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و در یکی از بیمارستان های شهر اهواز بستری شد و در تاریخ 1361.2.24 در سپیده دم عشق، جام وصال را نوشید و قدم در کوی شهیدان گذاشت و به مقام رفیع شهادت نایل آمد.

 شهید «پرویز اژدو» به عنوان جوان ترین شهید استان که یازده سال بیشتر نداشت راهی جبهه ها شد و در حالی که تنها دو ماه و سه روز از حضور این شهید بزرگوار در جبهه ها می گذشت، در عملیات بیت المقدس بر اثر اصابت ترکش به ناحیه پشت شهید شد

پدرم را اینگونه راضی کرد:

عزیز اژدو، برادر این شهید که یک سال از برادر شهید خود بزرگ تر است درباره خصوصیات اخلاقی این شهید می گوید: برادر شهیدم از اخلاق خوبی برخوردار بود، فردی بود که آزارش به کسی نمی رسید و رابطه اش با همه صمیمی و خیلی خوب بود. حامی ضعیفان بود و ولایت مدار و بر این مسئله خیلی تاکید داشت.

این شهید ساده زندگی می کرد و به تحصیل خیلی علاقه داشت و در اوقات فراغت در کنار کارهای کشاورزی که انجام می داد، درس هم می خواند.

عزیز اژدو به روحیه خوب برادر شهیدش اشاره می کند و می گوید: برادرم از روحیه خوب و بالایی برخوردار بود. حتی وقتی موقع اعزام، مادرمان گریه می کرد برادرم رو به ایشان می کرد و می گفت: مادرجان برای چه گریه می کنی، شما باید خوشحال باشید چرا که من به جنگ دشمنان اسلام می روم.

وی به لحظه شنیدن خبر شهادت برادر خود اشاره می کند و می افزاید: وقتی که خبر شهادت ایشان را شنیدیم خیلی متعجب شدیم و پدر و مادرمان خدا را شکر کردند که این امانت را در راه اسلام هدیه کردند.

که ابتدا پدر با اعزام او مخالفت کرد اما «پرویز» در جواب پدر گفت: اگر ما نرویم پس چه کسی برای دفاع از اسلام و کشورمان برود که در نتیجه پدر راضی به این کار می شود و به پدر امضا کردن را یاد می دهد و نامه امضا شده را به بسیج ارائه می دهد و پدرم نمونه امضای شهید را برای یادگاری تا آخر عمر نزد خود نگه داشته است

عزیز اژدو به بیان یک خاطره از شهید به نقل از پدرش اشاره می کند و می گوید: موقع اعزام به جبهه سن این شهید خیلی کم بود. اولین باری که می خواست به جبهه برود مسئولان اعزام گفته بودند که سن شما کم است و نمی توانی اعزام شوی. برای بار دوم باز هم به بسیج رفت و گفت: باید مرا به جبهه بفرستید که مسئولان بسیج نامه ای به او دادند که باید از پدرت اجازه کتبی بگیری و تنها در آن صورت است که می توانیم شما را به جبهه اعزام کنیم. نامه را برای امضا نزد پدر آورد که ابتدا پدر با این کار مخالفت کرد اما «پرویز» در جواب پدر گفت: اگر ما نرویم پس چه کسی برای دفاع از اسلام و کشورمان برود که در نتیجه پدر راضی به این کار می شود و به پدر امضا کردن را یاد می دهد و نامه امضا شده را به بسیج ارائه می دهد و پدرم نمونه امضای شهید را برای یادگاری تا آخر عمر نزد خود نگه داشته است.

وی به آخرین توصیه و پیام این شهید اشاره و عنوان می کند: همه باید در جنگ حق علیه باطل شرکت کنند و گوش به فرمان امام خمینی(ره) باشند و به دستورهای اسلام عمل کنند.

شهید «پرویز اژدو»

نحوه شهادت شهید اژدو :

عبدالرحمان زنده دل یکی از همرزمان شهید «پرویز اژدو» که از زمان اعزام جبهه با ایشان همراه بود، از خاطرات این شهید می گوید: «شهید اژدو» خیلی صبور بود و در بین گردان 300 نفره ما روحیه قوی داشت.

زنده دل به انگیزه رفتن این شهید به جبهه اشاره می کند و می گوید: با آن که سن کمتری داشت در جواب سوال های ما درباره این که انگیزه ات از رفتن به جبهه چیست، می گفت: برای رضای خدا و انجام تکلیف به جبهه آمدم.

وی ادامه می دهد: از زمان اعزام تا موقع شهادت تمام کارهایی که انجام می داد فوق العاده بود و با توجه به سن و سال کمش، اخلاق و رفتار ایشان بی نظیر بود و من رفتار او را سرمشق زندگی ام قرار دادم.

شهید «اژدو» خیلی مظلوم و کم صحبت بود و اگر یک روز تا غروب با او صحبت نمی کردیم، با کسی صحبت نمی کرد. وی به نماز، دعا و قرآن خیلی اهمیت می داد و نسبت به سنش از روحیات معنوی بالایی برخوردار بود و همچنین جزو افرادی بود که هیچ وقت از دستور سرپیچی نمی کرد.

وی می افزاید: در عملیات خرمشهر نیروها باید خیلی محکم و قوی می بودند و ما نگران بودیم که این جا چطور از خود دفاع کنیم اما این شهید جوان در مقابل عملیات و بمباران خیلی صبور، شجاع و قوی بود.

عبدالرحمان زنده دل نحوه شهادت این شهید را این گونه بیان می کند: به جاده خرمشهر رسیدیم. در آن زمان شهید "اژدو" کمک آرپی جی زن بود. یک هفته کنار جاده درگیری بود. شب عملیات بیت المقدس با رمز یا علی بن ابیطالب بارندگی شدیدی گرفته بود. هنوز اطراف جاده اهواز برای عبور باز نبود و فقط راه آبادان باز بود که از آن جا به ایستگاه حسینی و سپس به اطراف شلمچه رفتیم. یک یا دو ساعت از ظهر گذشته بود که شهید"اژدو" به وسیله ترکش خمپاره از ناحیه پشت مورد اصابت قرار گرفت و شهید شد.

خواب شهید قبل از شهادتش :

محمد داورپناه، جانباز نابینا و شهید«اژدو» اولین نفراتی بودند که از روستای خود به جبهه اعزام شدند.

داورپناه در خصوص نحوه اعزام و شهادت شهید «اژدو» این چنین عنوان می کند: در زمان اعزام به جبهه از بین چهار نفر داوطلب بسیجی روستای زنگلانلو از توابع شهرستان درگز، من و شهید «اژدو» انتخاب و اعزام شدیم. هر دو هم سن بودیم و برای آموزش حدود 45 روز به امامزاده سیدمرتضی کاشمر رفتیم و چند روز بعد از آموزش قرار شد از کوهسنگی به جبهه اعزام شویم.

شب عملیات بیت المقدس با رمز یا علی بن ابیطالب بارندگی شدیدی گرفته بود. هنوز اطراف جاده اهواز برای عبور باز نبود و فقط راه بادان باز بود که از ن جا به ایستگاه حسینی و سپس به اطراف شلمچه رفتیم. یک یا دو ساعت از ظهر گذشته بود که شهید"اژدو" به لقاء الله پیوست

این جانباز می افزاید: قبل از اعزام چند نوار انقلابی از شورای اسلامی روستا گرفتیم که یکی از آن شعرها که من و شهید«اژدو» از روی این نوار تکرار می کردیم، شعر شهیدم من، شهیدم من... بود. شهید «اژدو» قبل از اعزام خوابی که دیده بود را برایم تعریف کرد و به من گفت: خواب دیدم که من دیگر بر نمی گردم و تو تنها بر می گردی.

این همرزم شهید «اژدو» در تشریح نحوه اعزام شدنشان به جبهه می گوید: بعد از اعزام ما را به پادگان 92 زرهی اهواز بردند که در آن زمان دو بخش بود که بخشی در اختیار سپاه و بخشی دیگر در اختیار ارتش بود. در آن زمان به ما اعلام کردند که باید این جا نگهبانی بدهیم ولی ما اصرار داشتیم به خط حمله برویم که در نتیجه تصمیم گرفتیم از این جا به سوی خط مقدم برویم و بر این اساس از در عقب اتوبوس سوار شدیم و به بچه ها گفتیم که کوله پشتی های خود را روی ما بگذارند به این صورت به منطقه کاتل پیلا (محلی نزدیکی اهواز که نیروها را مجهز و گروه بندی می کنند) رسیدیم و در تقسیم بندی نیروها شهید «اژدو» در تیپ 21 امام رضا(ع) تحت فرماندهی شهیدچراغچی قرار گرفت. من و شهید«اژدو» کمک آرپی جی زن شدیم و در عملیات آزادسازی خرمشهر به عنوان یک پشتیبان بودیم که شهید «اژدو» در عملیات بیت المقدس که با رمز علی بن ابیطالب انجام شد با اصابت ترکش از ناحیه پشت شهید شد.

روحش شاد و یادش گرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع :روزنامه خراسان