تبیان، دستیار زندگی
مسئله حیات، حقیقتش مجهول، ولى آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درك نیست، ولى آثارش در هر چیز روشن است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند


تفكّر در پدیده‏ى حیات و اندیشیدن در مسئله مرگ، انسان را متوجه مى‏كند كه اگر حیات از خود انسان بود، باید همیشگى باشد. چرا قبلًا نبود، بعداً پیدا شد و سپس گرفته مى‏شود؟! خداوند مى‏فرماید: «اكنون كه دیدید چگونه موجود بى‏جان، جاندار مى‏شود، پس بدانید كه زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همین طور است.»


مرگ قبر تابوت انسان

مسئله حیات، حقیقتش مجهول، ولى آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درك نیست، ولى آثارش در هر چیز روشن است.

بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند

كَیْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاكُمْ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(بقره 28) هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ. (29)

چگونه به خداوند كافر مى‏شوید در حالى كه شما اجسام بى‏روحى بودید و او شما را زنده كرد، سپس شما را مى‏میراند، و بار دیگر شما را زنده مى‏كند، سپس به سوى او باز مى‏گردید (بنا بر این نه حیات و زندگى شما، از شما است و نه مرگتان، آنچه دارید از خدا است.(28)

او خدایى است كه همه آنچه (از نعمتها) در زمین وجود دارد، براى شما آفریده سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چیز آگاه است. (29)

نعمت اسرار آمیز حیات‏

تفكّر در پدیده‏ى حیات و اندیشیدن در مسئله مرگ، انسان را متوجه مى‏كند كه اگر حیات از خود انسان بود، باید همیشگى باشد. چرا قبلًا نبود، بعداً پیدا شد و سپس گرفته مى‏شود؟! خداوند مى‏فرماید: «اكنون كه دیدید چگونه موجود بى‏جان، جاندار مى‏شود، پس بدانید كه زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همین طور است.»

مسئله حیات، حقیقتش مجهول، ولى آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درك نیست، ولى آثارش در هر چیز روشن است.

قرآن در دو آیه فوق با ذكر یك سلسله از نعمتهاى الهى و پدیده‏هاى شگفت انگیز آفرینش انسانها را متوجه پروردگار و عظمت او مى‏سازد، و دلائلى را كه در گذشته (آیه 21 و 22 همین سوره) در زمینه شناخت خدا ذكر كرده بود تكمیل مى‏كند.

قرآن در اینجا براى اثبات وجود خدا از نقطه‏اى شروع كرده كه براى احدى جاى انكار باقى نمى‏گذارد و آن مساله پیچیده حیات و زندگى است.

آفریننده حیات همان آفریننده مرگ است، چنان كه در آیه 2 سوره ملك مى‏خوانیم: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا:" او خدایى است كه حیات و مرگ را آفریده كه شما را در میدان حسن عمل بیازماید"

قرآن به همه ما یادآورى مى‏كند كه قبل از این شما مانند سنگها و چوب ها و موجودات بى‏جان مرده بودید، و نسیم حیات اصلا در كوى شما نوزیده بود.

ولى اكنون داراى نعمت حیات و هستى مى‏باشید، اعضا و دستگاههاى مختلف، حواس و ادراك به شما داده شده، این هستى و حیات را چه كسى به شما عطا كرده آیا خود به خویشتن دادید؟

بدیهى است هر انسان منصفى بدون هیچ تردید اعتراف مى‏كند كه این نعمت از خود او نیست، بلكه از ناحیه یك مبدء عالم و قادر به او رسیده است، كسى كه تمام رموز حیات و قوانین پیچیده آن را مى‏دانسته، و بر تنظیم آن قدرت داشته، آن گاه جاى این سؤال است كه پس چرا به خدایى كه بخشنده حیات و هستى است كفر مى‏ورزید؟

امروز براى همه دانشمندان مسلم شده كه ما در این جهان چیزى پیچیده‏تر از مساله حیات و زندگى نداریم، چرا كه با تمام پیشرفتهاى شگرفى كه در زمینه علوم و دانشهاى طبیعى نصیب بشر گردیده، هنوز معماى حیات گشوده نشده است این مساله آن قدر اسرار آمیز است كه افكار ملیونها دانشمند و كوششهایشان تاكنون از درك آن عاجز مانده، ممكن است در آینده در پرتو تلاشهاى پى‏گیر، انسان از رموز حیات، تدریجا آگاه گردد، ولى مساله این است كه آیا هیچكس مى‏تواند چنین امر فوق العاده دقیق و ظریف و پر از اسرار را كه نیازمند به یك علم و قدرت فوق العاده است به طبیعت بى‏شعور كه خود فاقد حیات بوده است نسبت دهد.

اینجا است كه مى‏گوئیم پدیده حیات در جهان طبیعت بزرگترین سند اثبات وجود خدا است كه پیرامون آن كتابها نگاشته‏اند، و قرآن در آیه فوق مخصوصا روى همین مساله تكیه كرده است، كه ما فعلا با همین اشاره كوتاه از آن مى‏گذریم.

پس از یادآورى این نعمت، دلیل آشكار دیگرى را یادآور مى‏شود و آن مساله" مرگ" است مى‏گوید:" سپس خداوند شما را مى‏میراند"

یاد مرگ

انسان مى‏بیند اقوام و خویشان و بستگان و آشنایان یكى پس از دیگران مى‏میرند و جسد بى‏جان آنها زیر خاكها مدفون مى‏شود، اینجا نیز جاى تفكر و اندیشه است، چه كسى هستى را از آنها گرفت؟ اگر هستى آنها از خودشان بود، باید جاودانى باشد، اینكه از آنها گرفته مى‏شود دلیل بر این است كه دیگرى به آنها بخشیده.

آرى آفریننده حیات همان آفریننده مرگ است، چنان كه در آیه 2 سوره ملك مى‏خوانیم: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا:" او خدایى است كه حیات و مرگ را آفریده كه شما را در میدان حسن عمل بیازماید".

قرآن پس از ذكر این دو دلیل روشن بر وجود خدا و آماده ساختن روح انسان براى مسائل دیگر در دنباله این بحث به ذكر مساله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، مى‏گوید: سپس بار دیگر شما را زنده مى‏كند.

البته این زندگى پس از مرگ به هیچوجه جاى تعجب نیست، چرا كه قبلا نیز انسان چنین بوده است و با توجه به دلیل اول یعنى اعطاى حیات به موجود بى‏جان، پذیرفتن اعطاى حیات پس از متلاشى شدن بدن، نه تنها كار مشكلى نیست بلكه از نخستین بار آسانتر است (هر چند آسان و مشكل براى وجودى كه قدرتش بى انتها است مفهومى ندارد.)

عجب اینكه گروهى بودند كه در حیات دوباره انسانها تردید داشته و دارند در حالى كه حیات نخستین را كه از موجودات بی جان صورت گرفته مى‏دانند.

جالب اینكه قرآن در آیه فوق، پرونده حیات را از آغاز تا انتها در برابر دیدگان انسان گشوده، و در یك بیان كوتاه آغاز و پایان حیات، و سپس مساله معاد را در برابر او مجسم ساخته است.

مسئله حیات، حقیقتش مجهول، ولى آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درك نیست، ولى آثارش در هر چیز روشن است

و در پایان این آیه مى‏گوید:" سپس به سوى او بازگشت مى‏كنید."(ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون)

مقصود از رجوع به سوى پروردگار همان بازگشت به سوى نعمت هاى خداوند مى‏باشد، یعنى در قیامت و روز رستاخیز به نعمتهاى خداوند بازگشت مى‏كنید" شاهد این گفته آیه 36 سوره انعام است كه مى‏فرماید:و َ الْمَوْتى‏ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ:" خداوند مردگان را برمى‏انگیزد سپس به سوى او بازگشت مى‏كنند".

ممكن است منظور از رجوع به سوى پروردگار حقیقتى از این دقیقتر و باریكتر باشد و آن اینكه همه موجودات در مسیر تكامل از نقطه عدم كه نقطه "صفر" است شروع كرده و به سوى "بى‏نهایت" كه ذات پاك پروردگار است پیش مى‏روند، بنابراین با مردن، تكامل تعطیل نمى‏شود و بار دیگر انسان در رستاخیز به زندگى و حیات در سطحى، عالیتر باز مى‏گردد و سیر تكاملى او ادامه مى‏یابد.

پس از ذكر نعمت حیات و اشاره به مساله مبداء و معاد، به یكى دیگر از نعمتهاى گسترده خداوند اشاره كرده مى‏گوید: "او خدایى است كه آنچه روى زمین است براى شما آفریده"

و به این ترتیب ارزش وجودى انسانها و سرورى آنان را نسبت به همه موجودات زمینى مشخص میكند، و درست از اینجا در مى‏یابیم كه این انسان را خدا براى امر بسیار پر ارزش و عظیمى آفریده است، همه چیز را براى او آفریده او را براى چه چیز؟ آرى او عالیترین موجود در این صحنه پهناور است و از تمامى آنها ارزشمندتر.

تنها این آیه نیست كه مقام والاى انسان را یادآور مى‏شود، بلكه در قرآن آیات فراوانى مى‏یابیم كه انسان را هدف نهایى آفرینش كل موجودات جهان معرفى مى‏كند، چنان كه در آیه 13 سوره جاثیه آمده است: وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ و الارض:" آنچه در آسمانها و هر چه در زمین است مسخر شما قرار داد".

و در جاى دیگر به طور مشروح تر مى‏خوانیم:

وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ ...( سوره ابراهیم 32)

وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ ... (سوره ابراهیم 32)

وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ ... (سوره ابراهیم33)

سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ ..( سوره جاثیه آیه 12)

وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ ... (سوره ابراهیم آیه 32)

"كشتى‏ها را مسخر شما ساخت ... نهرها را مورد تسخیر شما قرار داد ...

شب و روز را مسخر فرمانتان كرد ... شما را بر دریاها و اقیانوسها مسلط ساخت ...

خورشید و ماه را نیز فرمانبردار و در خدمت شما قرار داد ...

بار دیگر به دلائل توحید باز گشته مى‏گوید:" سپس خداوند به آسمان پرداخت و آنها را به صورت" هفت آسمان" مرتب نمود، و او به هر چیز آگاه است ."

قرآن

پیام‏های آیه 28

1ـ سؤال از عقل و فطرت، یكى از شیوه‏هاى تبلیغ و ارشاد است. «كَیْفَ تَكْفُرُونَ»

2ـ تفكّر در تحولات مرگ و حیات، بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است.

 «كُنْتُمْ أَمْواتاً» خودشناسى مقدّمه خداشناسى است.

3ـ در بینش الهى، هدف از حیات و مرگ، تكامل و بازگشت به منبع كمال است.

 «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» مولوى در دفتر سوّم مثنوى مى‏گوید:

از جمادى مُردم و نامى شدم             از نما مُردم ز حیوان سر زدم‏

مُردم از حیوانى و انسان شدم             پس چه ترسم كِى زمردن كم شدم‏

بار دیگر از ملك پرّان شوم             آنچه در وَهم ناید آن شوم‏

مقصود از رجوع به سوى پروردگار همان بازگشت به سوى نعمت هاى خداوند مى‏باشد، یعنى در قیامت و روز رستاخیز به نعمتهاى خداوند بازگشت مى‏كنید" شاهد این گفته آیه 36 سوره انعام است كه مى‏فرماید:وَ الْمَوْتى‏ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ:" خداوند مردگان را برمى‏انگیزد سپس به سوى او بازگشت مى‏كنند

پیام‏های آیه 29

1ـ كفر به خداوند بخشنده‏ى توانا و برطرف كننده نیازها، شگفت انگیز است.  «كَیْفَ تَكْفُرُونَ هُوَ الَّذِی»

2ـ هستى، براى بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»

3ـ نظام هستى، هدفدار است و در آفرینش جهان، تدبیر و طرح حكیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَكُمْ»

4ـ هیچ آفریده‏اى در طبیعت بیهوده نیست، هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم. «خَلَقَ لَكُمْ»

5ـ اصل آن است كه همه چیز براى انسان مباح است، مگر دلیل مخصوصى آن را ردّ كند. «خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»

6ـ دنیا براى انسان است، نه انسان براى دنیا. «خَلَقَ لَكُمْ»

7ـ انسان مى‏تواند از نظر علمى، به جایى برسد كه از تمام مواهب طبیعى بهره‏گیرى كند و اسرار هستى را كشف و آن را تسخیر نماید. «لَكُمْ»

8ـ بهره‏گیرى از مواهب زمین، براى همه است. «خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْأَرْضِ»

9ـ آسمان‏هاى هفتگانه جهان، داراى اعتدال و بدون كمترین اعوجاج و ناهماهنگى است.«فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»

10ـ آفرینش آسمان و زمین، همه بر اساس علم الهى است. «خَلَقَ لَكُمْ») ( «عَلِیمٌ»

11ـ آفرینش زمین و آسمان‏هاى هفتگانه، دلیل توانایى خدا بر زنده كردن مردگان است كه در آیه قبل آمده بود. «ثُمَّ یُحْیِیكُمْ») ( «هُوَ الَّذِی»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

1-  تفسیر نور ج1

2-  تفسیر نمونه ج1

3-  سوره ابراهیم آیات 32 و 33

4-  سوره جاثیه آیه12