تبیان، دستیار زندگی

شیراز، در گذرگاه سبک عراقی

زبان و ادبیات پارسی، گهواره های مختلفی، از نظر سبک به جهت شرایط رشد، اعتبار بخشی و ارتقای زبان ،فرهنگ و قومیت ، تفکر و تمدن ، تنوع آب و هوا و سایر عوامل متعدد در طول عمر خویش تجربه کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

شیراز، در  گذرگاه  سبک عراقی

 

شاعران همواره تحت تاثیر محیط اطراف خویش هستند،  آنان انعکاس دهنده ، فرهنگ و  افکار جامعه خویش می باشند ،  و در این گذرگاه ، زبان و ادبیات پارسی، گهواره های مختلفی از نطر "سبک"  به جهت شرایط رشد، اعتبار بخشی و ارتقای زبان  ،فرهنگ و قومیت ، تفکر و تمدن ، تنوع آب و هوا  و سایر عوامل متعدد ، در طول عمر خویش تجربه نموده.

زمانی،  سبک خراسانی در قرون اواخر دوم تا پایان قرن پنجم ، در منطقه بزرگ خراسان آن روزگار و محدوده قومس ( سمنان، دامغان، سبزوار، گرمسار ) شاعران بزرگی ، را پرورش داده همانند : رودکی ، فردوسی با شاهکارش شاهنامه  ، منوچهر دامغانی ،عنصری ،عسجدی ، ناصر خسرو  و با ظهور  عرفای بزرگ و مشایخ تصوف ، همانند: خواجه عبدالله انصاری ، بایزیدبسطامی ، ابوالحسن خرقانی ،شیخ ابوسعید ابوالخیر ، سنایی  همراه بوده  ،  در آن هنگام  مولاناجلال الدین نیز همراه پدرش که برای سفرحج عارم  بودند و قبل از ترک خراسان به خدمت شیخ عطار مشرف شده بودند،  دراین دیدار که گویی دیدار آخر بین دو قطب «عرفان و  تصوف »است شیخ عطار ، پدر مولانا را از حوادث و خطرات آینده مطلع گرداندند، که مراقب مولانا نوجوان باشد، آنان از شیخ خداحافظی نموده و عازم سفر حج می شوند،  چندی نمی گذرد، که  ناگهان طوفان عالم سوز  زرد در منطقه شمال شرقی ایران در گرفت و  سپس بسرعت سمت سایر مناطق آسیا، ، مرکزی ، خاورمیانه  و  اروپا مرکزی روانه شد، این طوفان زرد همان  هجوم وحشیانه قوم خونخوار ، چنگیز خان مغول  و فاجعه هولناک بود ،که از ناحیه نیشابور و حوالی آن، و قتل عام هزاران زن ، مرد و کودک در  شهرهای مختلف  و نیز  گردن زدن شیخ عطار و به شهادت رسیدن این شاعر شیعه و خرابی صدها شهر ،  و نابودی کتابخانه ها و مراکز تعلیم و تربیت  و متلاشی نمودن مهد  و تمدن فرهنگ غنی را بشدت تهدید نمود،   و  روزگار  بس  تیره  و تباهی را  در آن ایام منجر  شد، عمق فاجعه انسانی و ابعاد آن بسیار  وسیع بود، و حتی   مزارع ،مراتع  ،باغات، ییلاقات غارت شدند،  قحطی ،فقر ، گرسنگی و بیماری بلای جانسوزی بود که جان بسیار از مردم را گرفت ،سایه وحشت و خشونت بر همه جا مستولی شد، ، قوم مغول، امپراطوری مناطق وسیعی در شمال تا جنوب و  شرق تا غرب عالم را  زیر سم اسبان و چکمه زرد پوشان لشکریان خود آورد  و سرانجام   این گهواره گهربار ادب پارسی  به غرب و جنوب کشور انتقال یافت ، تا از خطر نابودی در امان باشد ،و در وادی ایمن  رشد یابد ،  مولانا در طول سفر خبر هولناک یورش مغولان و قتل قافله سالار هفت شهر عشق عطار  را دریافت  و پس از بازگشت از سفر حج تمتع چون  در شرق کشور خانه ، کاشانه  و آبادی نبود ،در غرب کشور و آسیای صغیر سکنی گزیند. و محل سکنای مولانا،  مهد تمدن عرفانی و گهواره گهربار ادب پارسی گشت، هنوز آثار این طوفان  اول و خرابی آن ترمیم نشده بود، که باز طوفانی دیگر به نام تیمور لنگ در گرفت،که آن نیز ویرانی  فراوان در دو قرن  به بار آورد.

با ظهور سعدی شیرازی در قرن هفتم که شاعری ارزشی که گرایش عرفانی و عابدانه دارد و این گهواره گهربار شعر شاعران پارسی گو جایگاهش به خطه جنوب و شهر شیراز انتقال می یابد وسبک عراقی نسج می یابد و ادبیات پارسی در نظم و نثر به کمال مطلوب خود در آن قرون می رسد.

آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل       همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز          قصه غصه که در دولت یار آخر شد

با ظهور سعدی شیرازی در قرن هفتم که شاعری ارزشی که گرایش های عرفانی و عابدانه دارد و این گهواره گهربار شعر ، شاعران پارسی گو ، جایگاهش به خطه جنوب و شهر  شیراز انتقال می یابد  و سبک عراقی نسج گرفت  ، و  ادبیات پارسی در نظم و نثر به کمال مطلوب خود،  در آن قرون می رسد، و استاد سخن سعدی شیرازی ، در قرن هفتم تمام همت خود را  گذاشت ،تا زادگاهش گهواره پرورش و رشد و نمو زبان و ادبیات پارسی گردد، او  الحق استاد سخن بوده ،  سالها خودش محصل و سپس استاد نظامیه بغداد بوده  کسب فیض نموده ، و با فصاحت ، بلاغت و شیوایی شعر،  همواره پیام خود را  به نسلهای بعد خود انتقال داده و بعد آن در قرن هشتم شیوه سرایش شعر به جایگاه ویژه ای رسید و خواجه بزرگوار حافظ شیراز سعی نموده که با سرایش شعر فاخر ، حافظ شعر پارسی و حافظ شهر شیراز زادگاه  سرایش های خاص خود باشد.

ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو                 زینت تاج و نگین از گوهر والای تو      "خواجه حافظ"

 اما ،  بایست در کنار قریحه ذوقی و فطری صاحب خرد و انگیزه های عرفانی، عنصر دیگری وجود داشته باشد تا آن گهواره محل امن برای الهام افکار شاعران باشد و شیراز نه تنها در قرن هفتم وهشتم بلکه در قرون بعدی نیز از این جایگاه وِیژه برخوردار است ، این عنصر «مکان جغرافیایی با استعداد های فرهنگی اسلامی خاص خودش است » که شاعران را تحت تاثیر محیط اطراف  خود قرار می دهد .

شیراز، در  گذرگاه  سبک عراقی

 

تلالو  و تابش انوار پرتو نور خورشید و گرمای مطبوع آن و پرورش گیاهان و گلها در گلستانها که همه جای شهر را لااقل در آن قرون گسترده  و اکنون نیز  رد پای آن هنوز در شهر شیراز به وضوح مشاهده می شود ، وزش باد ملایم که جریان همیشگی، در این شهر دارد، یادواره ، باد صبا در شعر سعدی و حافط  و سایر شاعران  است باد صبا سمبل نماد  خبر خوش در ادبیات پارسی است و الهام بخش شعرشاعران است   ، این نسیم خوش شبانگاهی و صبحگاهی از لطافت خاصی برخوردار است ،بویی که از نسیم این وزش ملایم به مشام می رسد عطر ،چندین نوع گیاهان و گلهای خوش همانند :اطلسی ،شب بو، مریم و سایر گلهاست که وزش آهسته  و آرام این نسیم جانی آدمی را تازه می کند، و روح او را می نوازد،  و صدای هزاران نوع پرنده، ترنم و الحان خوش آهنگی ایجاد نموده در طول  ساعاتی از شبانه روز بقدری هوا مطبوع است ،که عملا نمی دانید ،هنگام طلوع خورشید است یا هنگام غروب این همه  عناصر یک هارمونیک و یک موسیقی آوایی در فضای خوش شیراز و سایر شهرهای اطراف ایجاد نموده،  باغهای نارنجستان قوام  ،عفیف آباد، باغ دلگشا، هنوز پس از گذشت قرنها رد پای محله هایی در شیراز می یابید ،که بسیار با شکوه و زیباست، سکوت و آرامش خاصی دارد، سرو های قدیمی داردکه سر به آسمان کشیده ، و با اقتدار و صلابت اعجاز گونه  در برابر طوفان تکان هم نمی خورد و حتی سر و صدای تردد ماشین ها در اینجا شینده نمی شود ، و  صدای خروس ها و جیک جیک گنجشگان را بخوبی می توانید بشنوید، آفتابش از زیر درختان انبوه نورش مستقیم  نمی تابد، و خودش بهشت برین خداست، همه جا این شهر  بسیار عالی است ،اما..... اما....باغ ارم یک چیز دیگری است انگار  تلالو  و تابش نور خورشید این مکان با سایر جاهای شیراز و سایر شهر های اطراف فرق کلی دار د به راستی باغ ارم بی نظیر است باغ بهشت است، هوای مطبوع تنطیم نور خورشید وزش و نسیم ملایم باد بوی گلها و بهار نارنج و اطلسی فوق العاده است و فراوانی و تنوع  انواع گیاهان  در این باغ شاهکار هنر کشاورزی و خلاقیت طبیعت و روزگار و ابنای بشر است . این شهر بقدری الهام بخش شعر شاعران است ، که استاد شهریار این شاعر معاصر از خطه همیشه آباد ، آذربایجان که یکی از مفاخر عزیز همگی ماست،  را نیز متاثر از محیط شیرازمی شود ومی  فرماید:

سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز

سلام ای مهد عشق و مدفن راز 

سلام ای قبله تقدیس و تقوا

سلام ای قلعهء سیمرغ و عنقا 

سلام ای شهر عشق و آشنایی

سلام ای آشیان روشنایی 

بهار پوستانت بی‌زمستان 

دعایت کرده سعدی در گلستان 

که یارب پارس را مهد امان دار

به سعدی برج طالع تو امان دار 

به تیر این دعا پیر دل‌آگاه

مغول را کرد دست فتنه کوتاه 

دل و دل‌بستهء ایران توباشی 

گل و گلدستهء ایران توباشی 

اگر من دیهقان یا شهریارم

گدای عشق این شهر و دیارم

شیراز، در  گذرگاه  سبک عراقی

 

اختصاصات سبک عراقی

 سبک عراقی در قرون ششم تا  اواخر  نهم  در مناطقی از کشور  رواج داشت، لغات و ترکیبات عربی و نیز اشعار عربی  در سبک عراقی  افزایش یافته ، منسوخ شدن کلمات مهجور ومتروک ،صنایع ادبی گسترده تر شده بخصوص ارایه  تلمیح های فراوان در بیان به معانی مختلف در قرآن واحادیث ،روایات و سایر  علوم همانند  حکمت و فلسفه و منطق از  سبک عراقی است. 

شایان ذکر است به جهت عوامل متعددی گهواره گهربار شعر و زبان وادبیات پارسی به جایگاه سبک هندی که همان سبک اصفهانی نام دارد  که پیشگامان آن صائب تبریزی بود انتقال یافت سبک هندی یا اصفهانی  در قرن نهم تا قرن دوزادهم در زمان عصر صفویه رونق گرفت و بعد از آن نیز سبک بازگشت وبعد ازآن هم سبک معاصر جایگزین شدند گرچه هنوز هم  سبک عراقی به عنوان یک جایگاه و شیوه مطرح است  وشیراز  خود مهدتمدن وگهواره زبان وادبیات پارسی است بلکه در تقوی و تعهد و تعبد به عنوان سومین شهر حرم اهل بیت در کشور مطرح است  با دعای خیر  حافظ  همصدا شده .

خوشا شیراز و وضع بی مثالش 

خداوندا نگه دار از زوالش 

ز رکن آباد ما صد لوحش الله 

که عمر خضر می بخشد زلالش 

میان جعفرآباد و مصلا 

عبیر آمیز می آید شمالش 

به شیراز آی و فیض روح قدسی 

بجوی از مردم صاحب کمالش 

که نام قند مصری برد آنجا 

یاد همه  شاعران وسخنوران ونویسندگان  که در طی قرون گذشته تا حال در هر مکانی که بودند برای اعتلای زبان ادبیات پارسی با تکیه به سرمایه معنوی اسلام و کلام الله مجید خدمات ارزشمندی نمودند گرامی باد

دوام عمر و ملك او بخواه از لطف حق اى دل   /   که چرخ این سكه ء دولت به دور روزگاران زد


 

شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان