تبیان، دستیار زندگی
درترجمه شعر مسئله بینامتنیت در میان است و ما باید بپذیریم که با ترجمه شعر داریم با یک زبان دیگر و یک فرهنگ دیگر رو در رو می‌شویم و گفتگو دو طرفه برقرار می‌‌کنیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ترجمه صددرصدی وجود ندارد!

مصاحبه ی اختصاصی تبیان با رویا پورآذر


درترجمه شعر مسئله بینامتنیت در میان است و ما باید بپذیریم که با ترجمه شعر داریم با یک زبان دیگر و یک فرهنگ دیگر رو در رو می‌شویم و گفتگو دو طرفه برقرار می‌‌کنیم.


ترجمه صد در صدی وجود ندارد!

رویا پورآذر مترجم کتاب "تخیل مکالمه‌ای" نوشته میخاییل باختین، به تازگی کتاب "شکسپیر، کارناوال پس از باختین" را از همان نویسنده ترجمه کرده است که قرار است به زودی وارد بازار کتاب شود. او همچنین مجموعه‌ای از شعر شاعران مختلف را ترجمه کرده که بخش ‌هایی از آن در مجله مترجم به چاپ رسیده است. با او درباره ترجمه شعر گفتگو کردیم که می‌خوانید.

خانم پورآذر بفرمایید به نظر شما ترجمه‌ شعر چقدر برای رشد شعر داخلی موثر است؟

من خیلی نمی‌توانم پاسخ دقیقی برای این سوال شما داشته باشم چون باید یک بررسی تحقیقی و آماری از شعرهایی که ترجمه شده است انجام بگیرد. من در حد تورق شعرهای ترجمه شده را خوانده‌ام و نظرم را هم در این خصوص در مجله مترجم ارائه داده‌ام. در این مقاله بیان کردم که به نظرم قطعا ترجمه شعر بر شعرهای تولید شده ما تاثیر می‌گذارد اما این که چقدر لازم است سراغ ترجمه برویم و چقدر نه مسئله‌ای نیست که بشود قاطع درباره‌اش نظر داد چون مسئله برخورد با زبان مسئله‌ای نیست که حکم یقینی بپذیرد.

به نظر شما اساسا شعر قابل ترجمه است؟

این سوال خیلی وقت است که مطرح است و فکر می‌کنم تقریبا تمام کسانی که در این کار دست دارند و تبحری در این خصوص دارند، قبول کرده ‌اند که شعر قابل ترجمه نیست اما این قابل ترجمه نبودن باعث نمی‌شود به سراغ ترجمه نرویم. مسئله بینامتنیت است و ما باید بپذیریم که با ترجمه شعر داریم با یک زبان دیگر و یک فرهنگ دیگر رو در رو می‌شویم و گفتگو دو طرفه برقرار می‌‌کنیم. هر مترجمی بسته به دانش خود ممکن است شعری را ترجمه کند. حتی ممکن است این ترجمه لغت به لغت باشد اما مخاطب با آن ارتباط خوبی برقرار‌‌نکند. ممکن است یک ترجمه از لحاظ کارشناسان نتوانسته باشد فضا و بافت و احساس شاعر را منتقل کند اما مسئله مخاطب و برخورد او با اثر مسئله زبان و برخورد او با زبان است که ما نمی‌توانیم برایش تصمیم بگیریم.

حتی اگر ما بزرگترین افراد مترجم را بنشانیم و برفرض که این افراد بتوانند به اجماع برسند و بگویند بیست عامل وجود دارد که اگر در یک ترجمه باشد آن ترجمه قابل قبول است، باز هم نمی‌توان گفت که یک ترجمه صد در صد ترجمه خوب و درست و دقیقی است. که تازه من شک دارم بشود به چنین اجماعی رسید.

به نظر شما ایده‌ها در ترجمه شعر از دست می‌رود؟

این مسئله منحصر به شعر نیست درترجمه داستان هم مترجم با این مشکل رو به رواست که گاهی ایده ای در ترجمه از دست می‌رود. نباید فکر کنیم که چون ترجمه ساده تری است مشکلی پیش نمی‌آید. این خطایی است که در ترجمه آثار کودکان زیاد دیده می‌شود. چون فکر می‌کنند داستان ساده‌ای است پس راحت ترجمه می‌شود در حالی که در داستان کودکان هم ممکن است ایده‌ها و محتوی تن به انتقال ندهند. شعر چون زبان فرمی دارد بیشتر مشکلش را نشان می‌دهد. و نمی توان هم لغاتی را پیشاپیش در نظر گرفت که همه مترجمان از آن استفاده کنند. من خیلی به نگاه فرهنگستانی معتقد نیستم. گاهی فرهنگستان لغتی را پیشنهاد می‌دهد اما مردم با آن ارتباطی برقرار نمی‌کنند.

پس ایده‌ها هم مثل فرم تن به انتقال نمی‌دهند؟

بله گاهی ایده‌ها هم علاوه بر فرم شعر مقاومت می‌کنند و به زبان میزبان درنمی‌آیند فقط این طور نیست که فرم قابل انتقال نباشد.

چطور می‌توانیم مطمئن شویم که یک ترجمه، ترجمه‌ای است قابل قبول و می‌توانیم به آن تکیه کنیم؟

حتی اگر ما بزرگترین افراد مترجم را بنشانیم و برفرض که این افراد بتوانند به اجماع برسند و بگویند بیست عامل وجود دارد که اگر در یک ترجمه باشد آن ترجمه قابل قبول است، باز هم نمی‌توان گفت که یک ترجمه صد در صد ترجمه خوب و درست و دقیقی است. که تازه من شک دارم بشود به چنین اجماعی رسید.

پس معیار ما برای شناخت یک ترجمه خوب چه می‌تواند باشد؟

بیشتر خود مخاطب تعیین می‌کند ترجمه را دوست داشته است یا نه. باز هم نگاه من باید و نبایدی نیست. ممکن است من از یک نفر شعری را بخوانم و ببینم قشنگ است اصلا هم زبان شعری ندارم و فقط دلم می‌خواهد به دست مخاطب فارسی زبانی که نمی‌تواند با آن زبان ارتباط برقرار کند برسانم. به جای این که بیایم و ایده شاعر را بدزدم، می‌آیم و آن را به زبان ساده‌ای ترجمه می‌کنم. رسالت من این است که شعر را به شعر برگردانم. اگر هدف از ترجمه بیان شاعرانه بوده است پس اجازه نداشته‌ام یک ترجمه ساده انجام دهم و بعد به خواننده بفهمانم تو اجازه نداری از این شعر لذت ببری چون این شعر در زبان اصلی خودش شعر پیچیده‌ای بوده است. یک چیز عالی و فاخری بوده که به ترجمه در نیامده است و من فقط دم دستی و ساده بیانش کرده‌ام. می‌دانید مسئله فقط بر سر ادعا‌هاست. مترجم نمی‌تواند ادعا کند برای شما شعر ترجمه کرده است. اگر ساده وسر راست ترجمه کرده است باید بگوید این شعر ساده ترجمه شده ومن ادعا ندارم تماما منتقلش کرده‌ام. اما اگر گفت این شعرترجمه‌ای است ادعای بزرگی کرده است که من فکر می‌کنم هیچ کس نمی‌تواند به تمامی چنین ادعایی داشته باشد.

فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان