تبیان، دستیار زندگی
«ماجراهای تن تن؛ اسرار تک شاخ» تازه ترین اثر کارگردان رویاپرداز هالیوود؛ استیون اسپیلبرگ است که روز گذشته نایل به دریافت جایزه گلدن گلوب شد. تولید و نمایش این فیلم به دلیل سوژه اصلی آن که اقتباسی وفادارانه و در عین حال تغییر یافته از سلسله کتاب های مصور ت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قهرمانی که سه نسل طرفدار دارد

مروری بر «اسرار تک شاخ» برنده گلدن گلوب 2012


«ماجراهای تن تن؛ اسرار تک شاخ» تازه ترین اثر کارگردان رویاپرداز هالیوود؛ استیون اسپیلبرگ است که روز گذشته نایل به دریافت جایزه گلدن گلوب شد. تولید و نمایش این فیلم به دلیل سوژه اصلی آن که اقتباسی وفادارانه و در عین حال تغییر یافته از سلسله کتاب های مصور تن تن مخلوق مشهور هرژه، هنرمند بلژیکی است، نظرات مختلفی را برانگیخت که بهترین تبلیغ برای تماشاگران ناآشنا با تن تن و کنجکاو کردن آنان برای دیدن فیلم شد.


تن تن

آنچه مشهود است تلفیق هنرمندانه داستان های تن تن در فیلمنامه است که البته با تمام ساختار قوی ای که دارد دو اشکال عمده در آن به چشم می خورد.

اول این که به دلیل نام فیلم تماشاگر آشنا با داستان های تن تن، با ذهنیت تماشای فیلمی بر مبنای داستان«اسب شاخدار» به سینما پا می گذارد و با گذشت بیست دقیقه از زمان فیلم متوجه می شود که در داستان خرچنگ پنجه طلایی است آنجا که هادوک اولین آشنایی اش با تن تن آغاز می شود. پس از آن بخش هایی از داستان های سرزمین طلای سیاه، تن تن و پیکاروها، کوسه های دریای سرخ، جزیره سیاه و سرانجام راکام سرخ که بخش مکمل اسب شاخدار است روایت می شود و با همین داستان قصه به اسب شاخدار باز می گردد و گنجی که باید در راکام سرخ پیدا شود. موضوعی که ساخت قسمت دوم این فیلم را اعلام می کند. این تلفیق حس نوستالژیک تماشاگر را از بین می برد و تاثیر فیلم را از میزان انتظار وی پایین تر می آورد.

موضوع دوم فقدان دشمن شماره یک تن تن یعنی راستاپاپولوس خبیث است که نواده راکام جای وی را پر کرده است. این موضوع نیز همان تاثیر نامطبوع مذکور را بر فیلم می گذارد.

با این حال نگارش اندیشمندانه فیلمنامه و محاسبه خوب فراز و فرود و تعلیق هایی که در زمان مناسبی ارائه می شوند در کنار صحنه های اکشنی که باورپذیر و خوب درآمده اند کار را دیدنی کرده است.

نکته جالب توجه فیلم، اضافه شدن صحنه هایی است که در کتابهای اصلی نیست و به دلیل شناخت خوب نویسنده از کاراکترها به خوبی در فیلم جا افتاده اند هرچند به دلیل سابقه ذهنی تماشاگران آشنا با کارهای هرژه گاهی توی ذوق می زنند.

فقدان دشمن شماره یک تن تن یعنی راستاپاپولوس خبیث است که نواده راکام جای وی را پر کرده است. این موضوع نیز همان تاثیر نامطبوع مذکور را بر فیلم می گذارد.

حضور دوپونت و دوپونط دست و پا چلفتی در فیلم هم به خوبی طراحی شده و صحنه پیدا کردن کیف تن تن در خانه جیب بر از فصل های خوب فیلم است که انطباق خوبی با طنز خاص هرژه دارد.

اسپیلبرگ با ساخت تن تن که ساله رویای وی به شمار می رفت از تجربیات قبلی در سری فیلم های ایندیانا جونز و پارک ژوراسیک استفاده کرده تا بتواند این شخصیت مشهور جهانی را به بهترین شکلی که می تواند بر پرده نقره ای دنیا به تصویر بکشد هر چند گستردگی کار و تلفیق داستان های مختلف کار را سخت و رسیدن به هدف را برای کارگردان آن دشوار و برای بیننده کم تاثیر کرده است.

بخش سینما  و تلویزیون تبیان


منبع:همشهری / عباس کریمی