تبیان، دستیار زندگی
اجرای آثار نمایشی (به شیوه غربی) در ابتدا کاملاٌ خصوصی و ویژه شاه و درباریان بود، و برگرداندن آثار نمایشی در این دوره برای مترجمان فرصتی مهیا می¬کرد تا بتوانند با افق¬های جدید آشنا شوند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ترجمه آثار نمایشی در دروه قاجار و پهلوی


اجرای آثار نمایشی (به شیوه غربی) در ابتدا کاملاٌ خصوصی و ویژه شاه و درباریان بود، و برگرداندن آثار نمایشی در این دوره برای مترجمان فرصتی مهیا می‌کرد تا بتوانند با افق‌های جدید آشنا شوند.


ترجمه آثار نمایشی در دروه قاجار و پهلوی

دوره قاجار

در دوره ناصرالدین شاه، تالاری در جنب دارالفنون برای اجرای نمایش دایر شد. معماری این تالار در حقیقت تقلیدی از تماشاخانه‌های غربی بود. در آن زمان، از یک سو، هنوز نمایشنامه فارسی وجود نداشت که مطابق با شیوه تئاترهای فرنگی باشد، و از سوی دیگر، شاه و ملتزمین رکاب که دیگر با تئاتر فرنگی و باله و اپرا آشنا شده بودند، به نمایش و آئین‌های نمایشی سنتی ایرانی رغبتی نشان نمی‌دادند؛ در نتیجه، همین امر انگیزه‌ای شد که شاه دستور ترجمه آثار نمایشی فرنگی را صادر کند.

اجرای آثار نمایشی (به شیوه غربی) در ابتدا کاملاٌ خصوصی و ویژه شاه و درباریان بود، و برگرداندن آثار نمایشی در این دوره برای مترجمان فرصتی مهیا می‌کرد تا بتوانند با افق‌های جدید آشنا شوند. جدا از ارزش‌یابی محتوایی و کیفیت ترجمه‌ها، باید گفت که این رویکرد و انگیزه به سود کسانی شد که تشنه و جویای یادگیری بودند و به هر طریق می‌خواستند با فرهنگ‌های دیگر آشنا شوند. از سوی دیگر، شماری از روشنفکران که از استبداد حاکم بر مردم و روزگار تیره آنان کم‌وبیش آگاهی داشته، و نیز با اندیشه‌های مترقی آزادی‌خواهانه نیز آشنا شده بودند، تئاتر را وسیله‌ای مناسب برای "تهذیب اخلاق" و "تنویر افکار" تشخیص دادند، زیرا این هنر یکی از عملی‌ترین شیوه‌ها برای نشر افکار نو، به‌ویژه در جامعه‌ای کم سواد، بود.

ویژگی‌های مهم ترجمه در دوره قاجار

پیدایش و اشاعه نمایش و نمایشنامه‌نویسی به شیوه فرنگستان در ایران، در پی سفر ایرانیان به اروپا و روسیه و دیدن “تماشا و تماشاخانه‌ها”‌ و گزارش‌های به ثبت رسیده در آن زمان، به وجود آمد.

سفرهای ناصرالدین شاه به ممالک فرنگ، به ترتیب در سال‌های 1290، 1295 و 1306 ه. ق. صورت گرفتند، که بدون شک، از جمله حوادث بسیار مهم و مؤثر بر تاریخ نمایش ایران محسوب می‌شوند.

بررسی آثار نمایشی که در عهد ناصری و انقلاب مشروطیت به فارسی ترجمه شده‌اند، نشان می‌دهد که مفاهیم و مضامینی مثل ظلم و ستم فردی و اجتماعی، فئودالیسم، جهل، بی‌سوادی و خرافه‌پرستی ناشی از آن، حسد، ریاکاری، وضعیت زنان و حقوق اجتماعی آن‌ها، مورد توجه بوده و بیشتر در قالب‌های کمدی و یا تراژدی شکل گرفته‌اند.

ویژگی های مهم و مشترک آثار نمایشی در این دوره:

آثار مولیر، در دوران ناصری فقط برای اجرا ترجمه شده‌اند و تئاتر بیشتر جنبه سرگرمی داشته است.

در دوران مشروطیت، انگیزه‌ها متحول می‌شود و از تئاتر برای روشن‌کردن افکار عمومی استفاده می‌شود.

در دوران مشروطیت، آثار شیللر، شکسپیر، و پییر کورنی از زبان اصلی ترجمه شده و به فارسی بودند.

در دوران ناصری، آثار مولیر، گوگول، لابیش و آخوندزاده از زبان‌های عربی و ترکی به فارسی برگردانده شده بودند.

مترجمان هر دو دوره بیشتر از اشراف و درباریان بودند و اغلب آنها از مدرسه دارالفنون فارغ‌التحصیل شده بودند و تصدی مشاغل دولتی ، فرهنگی را بر عهده داشتند.

در این دوره، دو چاپخانه “فاروس”‌ و “خورشید”‌ اختصاصاٌ آثار نمایشی ترجمه‌شده را چاپ می‌کردند.

لازم به ذکر است، از آن‌جاکه  نثر دوره قاجار درگیر عبارت‌های پیچیده و لفاظی‌های بی‌معنی بود و به هیچ عنوان مناسب دیالوگ‌نویسی برای نمایش نبود، و همچنین ترجمه آثار نمایشی بسیار دشوار بود، مترجمان بیشتر بر آن بودند تا آین آثار را اقتباس (یا ساده‌نویسی) نمایند تا برای مردم عامه نیز قابل درک شوند.

از اوائل قرن 14 هجری، سبک نگارشی در ایران رواج یافت که اغلب برای روزنامه‌نویسی و حتی برای کتاب‌نویسی هم به‌کار گرفته می‌شد. این سبک نو “مکالمه‌نویسی”‌ بود که به شیوه سؤال و جواب نوشته می‌شد. در بین روزنامه‌ها، نخستین بار این شیوه “تیاترنویسی”‌ را میرزا ملکم خان در روزنامه قانون باب کرد.

به نظر می‌رسد که در دوره قاجار، غیر از آثار فتحعلی آخوندزاده، احتمالاٌ دو نمایشنامه دیگر نیز از زبان آذری به فارسی ترجمه و منتشر شده است:

تئاتر ضحاک: نوشته سامی بیگ عثمانی، ترجمه میرزا ابراهیم امیر تومان در سال 1323ه. ق.

نامه نادری: نوشته نریمان نریمان اف، ترجمه تاج ماه آفاق الدوله، در سال 1324 ه. ق.

این دو اثر زمانی انتشار یافتند که ترجمه و اقتباس آثار نمایشی خارجی بیشتر بر متون فرانسه تکیه داشت، چرا که روشنفکران دوره مشروطیت چشم به “انقلاب”‌ و “ادبیات”‌ فرانسه داشتند و زبان خارجه مرسوم آن دوره نیز فرانسه بود. در این دوره، مولیر فرانسوی حرف اول تئاتر برای مترجمان ایرانی بود. تقریباٌ تمام آثار مولیر به شکل‌های مختلف به زبان فارسی ترجمه ـ اقتباس شد. با این حال، با آشنایی بیشتر روشنفکران ایرانی با متون نمایشی دیگر کشورها و با گذشت زمان و هم‌چنین، حضور گروه‌های تئاتری آذری‌زبان آن‌سوی مرز کشورمان در این سرزمین، تمایل مترجمان نسبت به آثار ترکی نیز برانگیخته شد.

ترجمه آزاد از متون، نه تنها در ایران، بلکه در عثمانی و سوریه و مصر و بسیاری دیگر از کشورهای حوزه شرقی، صورت می‌گرفته است. در حقیقت، ترجمه‌های آزاد به این دلیل صورت می‌گرفت که موضوع‌ها و مضمون‌های غربی، که نه تنها بیگانه، بلکه گاه متضاد با اندیشه‌های شرقی بودند، تعدیل شده و به خوانندگان تفهیم شوند.

ترجمه آثار نمایشی مولیر در دوره قاجار

اولین نمایشنامه‌ای که به فارسی برگردانده شده و تا این تاریخ عنوان نخستین ترجمه را به خود اختصاص داده، گزارش مردم‌گریز نوشته مولیر است که در سال 1286 ه. ق. و توسط میرزا حبیب اصفهانی ترجمه شده است.

نمایشنامه میزانتروپ با مایه‌های انتقادی خود، برای منظور میرزا حبیب اصفهانی که شخصی روشنفکر و مبارز بود و میل به اصلاحات در آن روزگار داشت، متن مناسبی بوده و بی‌شک همین بُعد انتقادی اجتماعی آن از علل انتخاب این متن برای ترجمه از سوی میرزا حبیب اصفهانی بوده است.

ترجمه میرزا حبیب اصفهانی از نمایشنامه میزانتروپ مولیر، ترجمه‌ای کلام‌به‌کلام، و یا به عبارت دیگر، ترجمه‌ای دقیق نیست. بلکه میرزا حبیب اصفهانی هم به تبعیت از ضرورت فرهنگی آن روزگار، ترجمه‌ای آزاد از متن اصلی به دست داده است. این موضوع، یعنی ترجمه آزاد از متون، نه تنها در ایران، بلکه در عثمانی و سوریه و مصر و بسیاری دیگر از کشورهای حوزه شرقی، صورت می‌گرفته است. در حقیقت، ترجمه‌های آزاد به این دلیل صورت می‌گرفت که موضوع‌ها و مضمون‌های غربی، که نه تنها بیگانه، بلکه گاه متضاد با اندیشه‌های شرقی بودند، تعدیل شده و به خوانندگان تفهیم شوند. ترجمه‌ای که میرزا حبیب از “میزانتروپ”‌ به دست داده، ترجمه‌ای غیر دقیق، اما موفق است. غیر دقیق در رعایت امانت کلام، و موفق در انتقال پیام و روح مضمون اثر.

ناگفته نماند که یکی از علل مهم رواج فن اقتباس در ادبیات نمایشی ایران، تأثیر نمایش‌های تقلیدی و هنر بازیگران این نمایش‌ها بر نمایش فرنگستان بوده است، که با توجه به شیوه بداهه‌سازیِ این‌گونه نمایش‌ها در روی صحنه، این آثار خود‌به‌خود ایرانی شده و بعد هم اثرات آن به درون متن چاپی نیز کشیده می‌شود. از دیگر علل رواج فن اقتباس آن بود که این آثار مستقیماٌ از آن زبان‌ها به فارسی برگردانیده نمی‌شدند، بلکه اغلب به واسطه زبانی دیگر ـ که بیشتر ترکی بود ـ صورت می‌گرفت.

اولین تغییر و تطبیق، در اسامی شخصیت‌ها و مکان‌های این نمایشنامه به چشم می خورد. میرزا حبیب نیز، هم‌چون همتای ترک خود احمد وفیق پاشا، اسامی شرقی را در برگردان خود به‌کار برده است. این تطبیق برای فهم و ارتباط بر قرارکردن با موضوع از طرف خواننده فارسی زبانِ قرن 13 هجری، ضروری به نظر می‌رسد.

باید یادآوری کرد که ترجمه میزانتروپ مولیر توسط میرزا حبیب اصفهانی، نخستین تجربه در زمینه انتقال یک نمایشنامه فرنگی به زبان فارسی بوده، و از آن‌جا که تا آن تاریخ (1286 ه. ق.) مطلقاٌ تلاشی در این زمینه صورت نگرفته بوده است، مترجم نه تنها با مشکلات بسیاری در زمینه انتقال مفاهیم نمایشی به خواننده فارسی‌زبان روبرو بوده، بلکه شیوه ترجمه و نگارش آن به فارسی نیز از دیگر مشکلات بزرگ محسوب می شده است. بدین ترتیب می‌بینیم که این ترجمه کاری بس سترگ در این زمینه محسوب می‌شود.

حدود هفده سال پس از میرزا حبیب اصفهانی، نمایشنامه میزانتروپ بار دیگر توسط میرزا علی اکبر خان مزین الدوله(نقاش‌باشی)، و این بار برای اجرا در صحنه دارالفنون، به فارسی برگردانده شد. در سال 1338 ه. ش. نیز این نمایشنامه با نام مردم‌گریز توسط محمود هدایت به فارسی برگردانده شد.

"طبیب اجباری" ترجمه محمد حسن خان اعتمادالسلطنه یکی از اولین نمایشنامه هایی است که در داخل ایران ترجمه شد.

این اثر هم‌چنین توسط محمد علی جمالزاده در سال 1342 ه. ش. ترجمه شد.

پیش از این، طبیب اجباری در سال 1286 ه. ق. در استامبول و توسط احمد وفیق پاشا و با عنوان "زوراکی طبیب" ترجمه شده بود. اما اعتمادالسلطنه آن را از متن اصلی فرانسه به فارسی برگردانیده و به‌طور حتم هم بعد از تجربه صحنه‌ای، آن را به چاپ رسانیده است. ترجمه طبیب اجباری نه تنها برگردان آزادی از متن اصلی است، بلکه نشانه‌هایی از نمایش تقلید را نیز در خود دارد. چنان‌که زبان به کار گرفته‌شده، زبان محاوره‌ای و کمیک‌های خاص نمایش‌های تقلید است.

توضیحات  صحنه‌ای که در متن فرانسه نمایشنامه وجود ندارد، در ترجمه فارسی به‌طور گسترده و دقیقی آورده شده و بی‌شک، از توضیحاتی هستند که مترجم تحت تأثیر اجرای نمایشنامه در تماشاخانه و به‌طور تطبیقی داده است.

اعتمادالسلطنه نیز هم‌چون دیگر مترجمان آن روزگار، بیشتر در انتقال روح و مفاهیم کلمات و جملات به فارسی تلاش کرده و چندان در بند برگردانی دقیق نبوده است. به عنوان نمونه یکی از این تغییرات موضوع دائم‌الخمر بودن اسگانارل است که در ترجمه اعتمادالسلطنه، به سبب عدم رواج الکل در جامعه آن روزگار ایران و همین طور رعایت موازین شرع، به "تریاکی" تبدیل شده است. ترجمه طبیب اجباری با استقبال بیشتری نسبت به ترجمه گزارش مردم‌گریز مواجه می‌شود. زیرا که زبان محاوره‌ای و عامیانه و تطبیق موضوع و اشخاص نمایشنامه با مسائل و شخصیت‌های ایرانی، همه از عواملی می‌شوند که طبیب اجباری دو بار به چاپ رسید و تقریباٌ بین محافل کتاب‌خوان شناخته شود.

گیج، ترجمه میرزا علی خان

خسیس، ترجمه محمد علی فروغی ذکاء الملک

تارتوف یا میرزا کمال الدین، ترجمه محمد علی فروغی ذکاء الملک

عروسی اجباری یا عروسی جناب میرزا، ترجمه شاهزاده محمد طاهر میرزا در سال 1322,

زبان مولیر زبان کلاسیک و فاخر فرانسوی و بسیار پیچیده، و برگردان آن به زبان‌های دیگر، از جمله فارسی، دشوار است. به این خاطر که مترجمان نمی‌توانستند از پس ترجمه نکته‌به‌نکته آن برآیند، طریق اقتباس پیش گرفتند تا با حفظ اندیشه کلی اثر و ایجاد چند تغییر، درک نمایش را برای مخاطب ایرانی آسان کنند. اما به هر حال، این کار باعث شد که اقتباس از نمایشنامه‌های خارجی، برای سالیان دراز، به روند غالب نمایشنامه‌نویسی ایران تبدیل شود.

ژرژ داندن یا شوهر درمانده میرزا جعفر قراچه داغی  این اثر را از ترکی عثمانی به فارسی برگرداند و بر آن تمثیل عروس و داماد نام نهاد.

او در ترجمه خود محل وقوع حوادث را به یونان برده و اسامی اشخاص را تغییر داد و به جای اسامی اصلی، عنوان‌ها را به‌کار برده است. در بسیاری از جاها، گفتگوها از متن اصلی طولانی‌تر است. این آخرین ترجمه آثار مولیر در دوره ناصری بوده است. این اثر در سال 1357 در تهران چاپ شد.

ترجمه آثار نمایشی شکسپیر در دوره قاجار صورت گرفت. همچنین ترجمه آثار نمایشی الکساندر دوما. مثل ناپلئون بناپارت، ریشارد دارلینتن و برج نسل.

دوره پهلوی

ویژگی‌های مهم ترجمه در دوره پهلوی

رضا شاه در همان آغاز سلطنت خود، و شاید برای نشان‌دادن موضع فرهنگی خود، چندین بار برای دیدن نمایش به تالار گراند هتل رفت و از نمایش‌های کمدی ایران به سرپرستی سید علی نصر دیدن کرد. در دوران حکومت پهلوی، تئاتر ایران سر و سامانی گرفت، اما از سوی دیگر، از تنوع نمایش‌ها و گروه‌های هنری کم شد. در واقع، تنها نمایشنامه‌های بی‌خطر اجازه اجرا یافتند.

در این دوره (رضاخان) که به نوعی ناسیونالیسم و مبارزه با اعراب شدت گرفت، بسیاری از نویسندگان در گذشته تاریخی ایران جستجو می‌کردند تا آثار نمایشی خود را بر این مبنا خلق کنند .

در دومین دهه حکومت رضا شاه، استبداد او علنی‌تر می‌شود و سانسور به اوج خود می‌رسد. بدین‌سان، روند نمایشنامه‌نویسی و تا حدودی ترجمه آثار نمایشی، از این جریان تأثیر می‌گیرد و از جنبه‌های سیاسی، اجتماعی و انتقادی تهی می‌شود، و به جنبه‌های هنری رو می‌آورد، و یا این‌که مضمون‌های عشقی و خانوادگی را مطرح می‌کند . به‌طور کلی، نمایشنامه‌نویسی در دوران رضاشاه ملهم از دو جریان عمده بود:

1.    نگرش‌های حکومتی به تاریخ ایران باستان و دمیدن شور میهن‌پرستی افراطی و بالیدن به اساطیر و چهره‌های تاریخ پیش از اسلام.

2.    آشنایی روزافزون روشنفکران ایرانی با مکاتب گوناگون ادبی غرب، به‌خصوص رمانتیسم بود. این شکل از احساس‌گرایی را شاید بتوان به عنوان واکنشی انفعالی در برابر سانسور شدید رضاخانی تعبیر کرد.

ازدیگر تحولات مهم در امر نمایشنامه و تئاتر در این دوره، فعالیت زنان به عنوان هنرپیشگان تئاتر بود. گرچه در دوره انقلاب مشروطه، زنان نقش نسبتاً فعالی در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی ایفا می‌کردند، تا آن زمان در صحنه حضور نداشتند.

در همین رابطه، محمد علی سپانلو می نویسد: “بعد از سال 1320 طی یک دوره تقریباٌ 15 ساله جریاناتی که در تئاتر ایران اتفاق می افتد بیشتر به صحنه مربوط است تا به نمایشنامه‌نویسی. در این دوره جریان نمایشنامه‌نویسی اصولاٌ متوقف است اما درعوض پیشرفت‌های  عمده‌ای در کار صحنه، بازیگری و صحنه‌گردانی رخ می دهد. این سال‌ها را دوره صحنه می نامیم. نمایشنامه هایی که در این دوره ترجمه می شوند عبارتند از: نامه‌هایی از زمین، ترجمه یوسف خان اعتصام الملک، سالومه، ترجمه کمال شهرزاد، سایه حرم، اثر لوسین برنارد. تقریبا بیشتر آثار شکسپیر باز در این دوره ترجمه می‌شود. همینطور آثار، گوته، اشیل، فن شیللر، اوژن لابیش، موریس مترلینگ، آلفرد دو موسه، چارلز مورگان، سرگیویچ پوشکین و ویلیامز باتلریتز.

پس از انقلاب جریان ترجمه سرعت بالایی می‌گیرد و نمایشنامه‌های بسیاری به فارسی ترجمه می‌شود.

فرآوری: فاطمه شفیعی

بخش ادبیات تبیان


منابع: خبر گزاری بین المللی آزاد نگار،مجله سینما تئاتر وپایگاه تخصصی نور