تبیان، دستیار زندگی
مباحثی که بنده می‌خواهم در این حوزه مطرح کنم و با کتاب بینامتنیت شروع شد با دو کتاب دیگر تداوم خواهد یافت که این دو به موضوعات ترامتنیت و بیناگفتمانی اختصاص می‌یابند. مبحث ترامتنیت به نظریات ژرار ژنت در مورد روابط میان متنی می‌پردازد. کتاب سوم «درآمدی بر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تئوری‌هایی که نشناخته‌ایم

گفت‌وگو با دکتر بهمن نامورمطلق


مباحثی که بنده می‌خواهم در این حوزه مطرح کنم و با کتاب بینامتنیت شروع شد با دو کتاب دیگر تداوم خواهد یافت که این دو به موضوعات ترامتنیت و بیناگفتمانی اختصاص می‌یابند. مبحث ترامتنیت به نظریات ژرار ژنت در مورد روابط میان متنی می‌پردازد. کتاب سوم «درآمدی بر بیناگفتمان» است، یعنی اگر از نظر تاریخی نگاه کنیم، گفت‌وگومندی قبل از بینامتنیت است. بعد از بینامتنیت، ترامتنیت و بعد بیناگفتمان است.


دکتر بهمن نامورمطلق

«درآمدی بر بینا متنیت، نظریه‌ها و کاربردها»، عنوان کتابی به قلم دکتر بهمن نامورمطلق آبان‌ماه از سوی انتشارات سخن به بازار آمد. بینامتنیت شاخه‌ای از نشانه‌شناسی است که چگونگی شکل‌گیری معنا و فرآیند معناپردازی در متن را مورد مطالعه قرار می‌دهد. بینامتنیت خود دارای پیشینه‌هایی است که مهم‌ترین آنها نظریه‌ گفت‌وگومندی میخائیل باختین است. ژولیا کریستوا و رولان بارت بنیانگذاران و نظریه‌پردازان نسل اول بینامتنیت محسوب می‌شوند. بهمن نامورمطلق متولد 1341 در تهران دارای مدرک دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه کلرمون-فران فرانسه و استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است و چند سالی به‌ عنوان معاون پژوهشی فرهنگستان هنر فعالیت داشت. علاوه بر برخی کتب به زبان فرانسوی، «نقد تکوینی در ادبیات و هنر» با همکاری دکتر اسداللهی، سه‌گانه «اسطوره-متن شاهنامه»، «دانش‌های تطبیقی»، «گفت‌و‌گومندی در ادبیات و هنر» با همکاری منیژه کنگرانی، «درآمدی بر نظریه و نقد بینامتنی» و «درآمدی بر نظریه و نقد اسطوره‌شناختی» و... از جمله آثار منتشر شده و در دست انتشار بهمن نامورمطلق است. وی هم‌اکنون دبیر مجموعه «مطالعات تطبیقی» در مرکز نشر دانشگاهی و مجموعه «نقدهای ادبی- هنری» در انتشارات «سخن» است.

آقای نامورمطلق، اخیرا خبردار شدیم کتاب‌هایی مانند«درآمدی بر نظریه و نقد اسطوره‌شناختی» را در دست چاپ دارید؟ برای آغاز گفت‌وگو بهتر است درباره این کارها برایمان بگویید.

«درآمدی بر بینا متنیت» جدیدترین کتاب منتشرشده من است. اما الان روی یک کتاب در مورد «نقد اسطوره‌ای» کار می‌کنم و یک مجموعه هم راجع به ادبیات تطبیقی. مجموعه ادبیات تطبیقی ان‌شاءالله چهار جلد خواهد شد. چون ما کتاب تالیفی راجع به ادبیات تطبیقی نداریم. عنوان کلی این مجموعه ادبیات تطبیقی است اما اولین جلد به مبانی و تعاریف در قلمرو ادبیات تطبیقی می‌پردازد و مکاتب را نیز بررسی می‌کند. جلد دوم روش‌های نقد در ادبیات تطبیقی را مورد بررسی قرار می‌دهد. سومین جلد، تاریخچه ادبیات تطبیقی و جلد چهارم به ادبیات تطبیقی در ایران اختصاص دارد. این کتاب‌ها اگر منتشر شوند، صاحب تالیفات خوبی در زمینه ادبیات تطبیقی خواهیم شد. چون با وجود آن که پژوهش و مقاله‌های زیادی در این زمینه چاپ شده اغلب ترجمه آثار دیگران است و ما آثار تالیفی نداریم، این را به عنوان کسی که در این رشته فارغ‌التحصیل شده می‌گویم.

کتاب «درآمدی بر نقد واسازانه» شما در چه مرحله‌ای است؟

این کتاب را آقای دکتر نجومیان می‌نویسند. من در انتشارات سخن مجموعه‌ای را مدیریت می‌کنم که عنوان کلی آن «مجموعه نقدهای ادبی- هنری» است. پیش از این مجموعه‌ای را در انتشارات علمی- فرهنگی منتشر می‌کردم. به عنوان مجموعه نقدهای ادبی – هنری، از آن مجموعه «نقد تکوینی» من و یکی هم «نقد جامعه‌شناسانه» خانم دکتر کهنمویی‌پور و «نقد مضمونی» دکتر معین«نقد نشانه- معنا‌شناسی» دکتر شعیری چاپ شده و چند کتاب دیگر هم که در نوبت چاپ بودند، در حال انتشار است. اما به دلایلی از آن انتشارات جدا شدم و با انتشارات «سخن» برای چاپ این مجموعه‌های تازه همکاری دارم. این مجموعه‌ها را در نشست‌هایی که با آقای علمی داشتیم به نتیجه رسیدم. در این مجموعه قرار شد، دوستان صاحب‌نظر در رشته‌های مختلف با ما همکاری کنند و سلسله آثاری در حوزه نقد منتشر کنیم. دکتر نجومیان قرار شد درآمدی بر نظریه نقد واسازانه را بنویسند. خانم دکتر احمدزاده «درآمد بر نظریه و نقد تاریخ‌گرایانه» را، آقای دکتر محمدحسین جواری«درآمدی بر نظریه و نقد زیبایی شناسانه دریافت»، آقای بلخاری «درآمدی بر نظریه و نقد سنت‌گرایانه» را و آقای اسداللهی «درآمدی بر نظریه و نقد زبان‌شناسی» را و الی آخر...

بینامتنیت شاخه‌ای از نشانه‌شناسی است که چگونگی شکل‌گیری معنا و فرآیند معناپردازی در متن را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

اسامی افرادی که در این مجموعه آثارشان منتشر می‌شود آیا به انتخاب شماست؟ و موضوع نقد را شما تعیین می‌کنید؟ یا سازوکار دیگری وجود دارد؟

در این رشته‌هایی که نام بردم. این افراد چهره‌های سرشناسی در کشور هستند و چون هر ماه جلساتی در زمینه نقد و نظریه برگزار می‌کنیم اغلب این استادان را از نزدیک می‌شناسم و سابقه همکاری داریم. همچنین محفلی به عنوان «حلقه نشانه‌شناسی تهران» نزدیک به 10 سال است راه‌اندازی شده و برخی از این افراد در آنجا هر دو هفته گردهم می‌آیند و مباحثی را در خصوص نشانه‌شناسی مطرح می‌کنند.

تئوری‌های نقد ادبی، به دلیل کثرت ترجمه‌ها آن‌قدرها ناشناخته و مشکل نیست. مشکل انطباق این تئوری‌ها و نظریه‌ها با متون ادبی فارسی است. نظرشما چیست؟

اتفاقا مشکلات ما در حوزه نقد زیاد است. عده‌ای حتی از منتقدان اصلا رویکردهای نقد ادبی را نشناخته‌اند. اسم کریستوا، دریدا، رولان بارت و گلدمن و... را می‌برند و بجا و نابجا جمله‌ای از آنان نقل می‌کنند، اما واقعیت امر آن است که شناخت درست و دقیقی از نظریه‌ها این متفکران ندارند و اطلاعات‌شان سطحی است و نتیجه این می‌شود که به سطحی‌نگری سوق داده می‌شوند و این خطرناک است. مثلا از واسازی حرف می‌زنند. آیا شناخت دقیقی از این موضوع دارند؟ حتی بسیاری از اساتید با مدرک دکترا هم در شناخت و معرفی این تئوری‌ها به خطا می‌روند و دچار کج‌فهمی‌اند. خیلی از همین استادان نظریه‌های بینامتنیت را نمی‌شناختند. به همین روی در یکی از همایش‌ها لازم دیدم موضوع بینامتنیت‌ها را مطرح و تاکید کنم که در این حوزه نه یک بلکه چندین بینامتنیت وجود دارد. برای مثال مطالبی را در این خصوص به کریستوا نسبت می‌دهند که وی آنها را منکر می‌شد. از بینامتنیت چیزهایی شنیده‌اند و تعاریفی کلی از آن در ذهن دارند. به همین روی ناگزیر شدم در مقاله‌ای عنوان کنم تکثر معنایی سبب شده که ما حرف همدیگر را نفهمیم. این که می‌گویند، در جامعه نسبت به درک تئوریک این نظریه مشکل نداریم، شناخت عمیق به‌آسانی حاصل نمی‌شود، بلکه نیازمند به تحقیقات گسترده و ارتباط با نظریه‌پردازان داخلی و خارجی در این حوزه است.

درآمدی بر بینا متنیت

همان شناخت نسبی که در مجامع دانشگاهی و محیط‌های فرهنگی از این نظریه‌ها وجود دارد. در انطباق این تئوری‌ها با متون ادبی بسیار ضعیف هستیم.

می‌خواهم بگویم اگر نمی‌توانیم این نظریه‌ها را با متون خود منطبق کنیم، به دلیل این است که نظریه‌ها را به‌درستی متوجه نشده‌ایم و درک و دریافتی صحیح از آنها نداریم. موقعی می‌توانیم مولف شویم یا اصلاح‌گر یک نقد باشیم که نقد را خیلی خوب بفهمیم و شناخت کافی از آن نقد پیدا کنیم. چون نظریه‌ها را متوجه نشده‌ایم، هر تلاشی برای بومی کردن آن عقیم می‌ماند. ما دو، سه کار داریم می‌کنیم، یعنی کوشش می‌کنیم اولا نقدهایی را که در خارج از کشور شکل گرفته‌اند آن‌گونه که هست بشناسانیم، دوم، آن را با متون فارسی منطبق کنیم و در پی بومی کردن آن باشیم. سوم اینکه دنبال نقدهای تالیفی در کشور خودمان هستیم. درواقع ما در چند لایه مشغول کار هستیم. اول اینکه ما مجبوریم دانشجویان بینامتنیت را آن‌گونه که هست معرفی کنیم. دوم اینکه سعی داریم آن را با متن‌های فارسی منطبق کنیم، تا حدودی هم در این راه کار کردیم. سوم اینکه دنبال نقدهای تالیفی خوب و عمیق هستیم تا ببینیم آیا می‌توان از وضعیت موجود بیرون آمده، دانش نقدنویسی را در کشور احیا کنیم و نبوغ و خلاقیت نسل جوان را در نقدنویسی شکوفا کنیم.

شما کتاب S/Z را مطرح کردید. در حالی که این کتاب هنوز در ایران ترجمه نشده است. فکر می‌کنید مخاطبان آثار شما از این موضوع و آن کتاب چقدر شناخت دارند؟ در این کتاب داستان‌ سارازین بالزاک با پنج رویکرد توسط رولان بارت نقد می‌شود.

جامعه هدف ما تقریبا با این آثار آشناست. چون این کتاب هم به زبان فرانسوی و هم به زبان انگلیسی ترجمه شده است. جامعه هدف ما، دانشجویان و استادان دانشگاه‌ها هستند، این افراد با مطالبی که ما منتشر می‌کنیم بیگانه نیستند. کتاب S/Z را رولان بارت در نقد داستان سارازین نوشته بالزاک تألیف کرده است. بارت در این کتاب، داستان سارازین را مورد خوانشی بینامتنی قرار می‌دهد و توضیح مفصلی هم می‌دهد. اغلب مخاطبان ما یا این اثر را خوانده‌اند یا از آن به واسطه دیگر آثار شناخت دارند. حتی بنده براساس همین کتاب یک تحقیق بومی در کتاب «درآمدی بر بینامتنیت» انجام دادم. به طور دقیق‌تر اینکه از نقاشی «این نیز بگذرد» پرویز کلانتری که یک نقاشی بینانشانه‌ای است، خوانشی بینامتنی انجام دادم، یعنی با همان رویکردی که رولان بارت داستان سارازین بالزاک را نقد کرده است. من در حین خوانش این نقاشی آن را تحلیل هم کردم و به یک نوع تالیف در زمینه بینامتنیت‌خوانشی رسیدم.

عنوان کردید «مطالعات بیناگفتمانی» در ایران کمتر شناخته شده است. این مقوله چقدر با گفت‌وگومندی متفاوت و متمایز است؟ چرا جامعه فرهنگی ما با چند صدایی و گفت‌و‌گو بیگانه است؟

نظریه گفت‌و‌گومندی بحثی است که باختین مطرح می‌کند. مباحثی که بنده می‌خواهم در این حوزه مطرح کنم و با کتاب بینامتنیت شروع شد با دو کتاب دیگر تداوم خواهد یافت که این دو به موضوعات ترامتنیت و بیناگفتمانی اختصاص می‌یابند. مبحث ترامتنیت به نظریات ژرار ژنت در مورد روابط میان متنی می‌پردازد. کتاب سوم «درآمدی بر بیناگفتمان» است، یعنی اگر از نظر تاریخی نگاه کنیم، گفت‌وگومندی قبل از بینامتنیت است. بعد از بینامتنیت، ترامتنیت و بعد بیناگفتمان است. آن به این معناست که کارهای باختین قبل از ساختارگرایی است، یعنی بیشتر همان مباحث جامعه‌شناسی است. قبل از ساختارگرایی است که جنبه عمومی دارد و به مؤلف نیز توجه خاصی دارد. از آن چیزهایی که در نقد پیشاساختارگرایی با آن مواجه‌ایم. بعد بینامتنیت و ترامنتیت است که در دوره ساختارگرایی ظهور می‌کنند، برای اینکه فقط با متن سروکار داریم‏، خارج از متن نیستیم و با مؤلف و بافت متن و شرایط اجتماعی و سیاسی فرهنگی در ایجاد متن کاری نداریم. اما در بیناگفتمانی وارد دوره یا پارادایم پساساختارگرایی می‌شویم. در آنجا بحث گفتمان یعنی علاوه بر متن، بافت هم مهم و مورد توجه است. اما نه به آن معنایی که در قبل از ساختارگرایی بوده که مولف نقش خیلی مهمی دارد و نسبتا سنتی هستیم یا به قول بارت رابطه بین مؤلف و اثرش رابطه نسب‌شناسانه و مالکیت است، این نظریه دیگر کنار گذاشته شد. یک بحث گفتمانی است که این در چه شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شکل گرفته است و نسبتش با آن شرایط در اینجا چگونه است؟

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: روزنامه شرق