روش جدید تبلیغ دین
اشاره
شهید آیتاللّه حكیم (ره) براى به ثمر رساندن آرمان مكتبى و فرهنگى خویش و انسجام بخشیدن به نیروهاى موجود در عرصه تلاشهاى فرهنگى، بنیان نهادن اسلوب نو وبدیعی را لازم مىدید، و براى رسیدن و تسریع در این کار، وجود یك تشكل فكرى - سیاسى منسجم و منضبط را ضرورى مىدانست تا در قالب این شیوه جدید مبارزه، اهداف خود را اجرا سازد؛ لذا براى كنكاش درباره ساختار فكرى و سیاسى یك تشكل اسلامى، سفرى به ایران كرد و از نزدیك با تشكل سرّى فدائیان اسلام آشنا شد.
از طرفى ایشان با بررسى تشكیلات اخوان المسلمین و حزب التحریر در عراق، آنها را فاقد فكر استوار و روشن در چارچوب حكومت دینى در عصر غیبت یافت.
سرانجام براى تحقق هدف ولالی خویش و با توجه به بافت سیاسى و فرهنگى جامعه عراق و جهان اسلام، وى با ارتباط و همكارى علماء و شخصیتهاى برجسته حوزه علمیه مانند شهید سید طالب رفاعى، شهید شیخ عارف بصرى و شهید عبد الصاحب دخیل به این نتیجه رسید كه باید به تأسیس حزب بپردازد و این اندیشه را با شهید آیتاللّه سید باقر صدر (ره) در میان گذاشت.
ایشان نیز بر ضرورت امر تأكید فرمودند و نهایتاً در تاریخ 14 تیر ماه 1338 شمسی تشكل دینى - سیاسى مزبور را به نام حزب الدعوة ایجاد كردند. با ظهور این تشكل، جامعه عراق و جهان اسلام وارد مرحله جدیدى از مبارزه فكرى و سیاسى شد.
تئورى پردازان این حزب نوپای اسلامى، با ایجاد هستههاى منضبط سازماندهى - حوزوى و دانشگاهى در داخل و خارج از كشور - همه را متوجه راهى صحیح و مبارزهاى منطبق با شرایط روز، ساختند و از جمله كادرهاى رهبرى این جریان، شهید حكیم (ره) بود كه صادقانه به هدایت افكار مىپرداخت.
حزب بعث كه تا آن زمان یكّهتاز عرصه تلاشهاى فكرى - تشكیلاتى بود، با پیدایش حزب الدعوة، آن را رقیب سرسخت خود در میدان عمل دید؛ لذا درصدد شناسایى و قلع و قمع هستههاى مركزى این تشكیلات برآمد و بسیارى از فعالان آن را به جوخه اعدام و نابودی کشاند.
هجرت
حزب بعث نقش مؤثر آیتاللّه شهید سید مهدى حكیم (ره) را در راه اندازی حزب الدعوه و تلاش مستمر وی در عرصه مهم فرهنگى - سیاسى به وضوح مىنگریست، و از آنجا كه تبلیغات و هدایت افكار را منحصر به خود مىدانست، شهید حكیم را مانع بزرگى مىپنداشت و در پى فرصت بود تا با حربهاى، شخصیت خانوادگى وى را در اذهان عمومى مخدوش سازد؛ لذا در سال 1348شمسی اتهاماتی فاحش بر وى وارد ساخت.
از جمله اتهامات ناجوانمردانه بعثیها بر شخصیتهاى محبوبى مانند سید حسن شیرازى (ره) و سید مهدى حكیم (ره) ، جاسوسى براى اجانب بود.
نظام سلطه در عراق مىخواست با این گونه شایعات، نظر مؤمنین را نسبت به شخصیتهاى حوزه برگرداند و از تأثیر تلاش دین گرایان در جامعه بكاهد. البته این وسیله تخدیر افكار تودهها، از دیرباز در خدمت ارباب ستم بوده است. در تاریخ 1348 تلویزیون بغداد این اتهام را اعلام نمود. در این توطئه تبلیغاتى چند نفر را در تلویزیون نشان دادند كه اعتراف كردهاند:
«ما در تشكیلات جاسوسى آمریكا و اسرائیل بودیم و سید مهدى حكیم نیز در آن شبكه اطلاعاتى فعالیت مىنمود و جاسوسى مىكرد.»
پس از آن كه سید مهدى از چشم جاسوسان بعثىها، ناپدید گردید؛ با توجه به تشكیلات پلیس مخفى آنها و مجهز بودنشان به ابزار مدرن اطلاعاتى باز هم نتوانستند از وجود سید مهدى حكیم اطلاع یابند. لذا براى خبر گرفتن از محل اختفاى وى پنج هزار دینار پول عراق را اختصاص دادند و دستور مصادره اموال منقول و غیر منقول ایشان را صادر كردند.
شهید آیتاللّه حكیم (ره) تقریباً مدّت یك ماه در بغداد ماند و براى حفظ اصول امنیتى، مرتب محل سكونت خود را عوض مىكرد.
وى پس از كاهش مراقبتهاى پلیسى، با تاكسى از بغداد به نجف آمد و در منزل یكى از بستگانش مخفى شد و مدتى بعد برنامه خروج از مرز را طراحى و از راه «عره عره» راهى عربستان سعودى گردید.
او پس از اندكى اقامت در كشور سعودى به اردن رفت و با دائى خود على الحاج حسن البزى - كه سفیر لبنان در اردن بود. - ملاقات نمود و مدتى نیز در آن كشور سكنى گزید.
از آنجا كه نیروهاى تروریستى حزب بعث، شهید سید مهدى حكیم را یك خطر بالفعل برون مرزى تلقى مىكردند، درصدد سوء قصد علیه او بر آمدند. سید مجاهد نیز اردن را به قصد كویت ترك كرد، و مدتى در كویت به تلاشهاى خویش ادامه داد.
در سال 1347 مشاجرات شدید فكرى اندیشههاى كمونیستى على بوتو و جنبشهاى مسلمان، به مرحلهاى حساس رسید. در این زمان به درخواست مسلمانان پاكستان و ضرورت ترویج معارف اسلامى و نیز انسجام بخشیدن به نیروهاى مسلمان، شهید حكیم از كویت به پاكستان رفت تا مسلمانان آن دیار نیز از آبشخور فكرى این اندیشمند جوان سیراب گردند.
شهید حكیم (ره) نه تنها با شیعیان روابط نزدیكى داشت؛ بلكه با علماء اهل سنّت همانند «مودودى» نیز تماس برقرار مىكرد و با ایجاد میز گرد و سمینارهاى علمى، زمینه را براى رفع سوء تفاهمات، فراهم آورد. علت مسافرت شهید به پاكستان را مىتوان در دو امر دانست:
1 - نفوذ كمتر بعثىها در آن كشور 2 - مناسب بودن محیط تبلیغ، به علت كمبود مراكز تبلیغى لازم.
شهید سید مهدى حكیم وارد كراچى پاكستان شد و مورد استقبال مردم آن شهر واقع گردید. وى در منزل عبدالحسین مهدى زاده، وكیل پدرش آیتاللّه العظمى حكیم (ره) در پاكستان، سكنى گزید.
او پس از اقامتى كوتاه، تصمیم گرفت به مناطق دیگرى از پاكستان هم مسافرت كند و از نزدیك با نیازهاى فرهنگى مردم آشنا شود.
در یكى از سفرهاى شهید - از شهر كراچى به اسلام آباد - وزیر اوقاف عراق، عبدالستار حوارى نیز در فرودگاه بوده و از حضور شهید سید مهدى حكیم (ره) در آن میان، اطلاعى نداشته است.
وى كه از استقبال بىنظیر پاكستانىها، شگفتزده شده بود و خیال مىكرد، وجود خودش باعث این گونه شور و هیجان شده است، لذا وقتى از مسئولین پاكستانى تشكر مىكند. به او اطلاع مىرسانند كه استقبال جمعیت براى حضور تو نبود، بلكه وجود سید مهدى حكیم (ره) چنین شورى را ایجاد نموده است.
منبع:
کتاب ستارگان حرم
تهیه و فراوری: علی فریادرس ،گروه حوزه علمیه