تبیان، دستیار زندگی
کاترین هپبورن در «شیر در زمستان» (1968) در نقش الینور آکویتینی پس از رسیدن به سن و سالی که اغلب هنرپیشه‌های زن هالیوود در آن تن به نقش‌های کوچک و فرعی می‌دهند هپبورن در این فیلم در نقش یک ملکه قرون وسطی که تیزهوشانه توطئه می...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار(بخش چهارم)


کاترین هپبورن در «شیر در زمستان» (1968)

در نقش الینور آکویتینی

پس از رسیدن به سن و سالی که اغلب هنرپیشه‌های زن هالیوود در آن تن به نقش‌های کوچک و فرعی می‌دهند هپبورن در این فیلم در نقش یک ملکه قرون وسطی که تیزهوشانه توطئه می‌چیند ظاهر شده و بار دیگر دل دوستدارانش را برد. با دیدن بازی او کاملاً می‌توان متوجه شد که چرا در این فیلم «هنری دوم» هم دلباخته او است و هم از اینکه او در زندان باشد احساس امنیت می‌کند، اما بازی هپبورن جای شگفتش آنجاست که وجه آسیب‌پذیر این ملکه را مخفی نکرده است حتی آنجا که فرزندانش را به جان هم می‌اندازد و در جاهایی که اقتدارش را نشان می‌دهد. در سکانسی که او نیمه‌شب به چین و چروک‌های صورتش خیره می‌شود اقتدار و آسیب‌پذیری او توأمان نمایش دارند و بازی این لحظه فقط از بازیگری با اعتماد به نفس هپبورن بر می‌آید.

رابرت دوال در «بخشش‌های محبت‌آمیز» (1983)

در نقش مک اسلج

نقش آفرینی رابرت دوال در نقش یک ستاره و یک اسطوره سابق موسیقی کانتری که آرامش را در عشق به یک میوه و پسر کوچکش می‌یابد چنان ظریف و عمیق و متفاوت از خود است که کمتر کسی است بتواند باور کند بازیگر این نقش همان بازیگر نقش وکیل پدرخوانده یا آن سرهنگ فیلم «اینک آخر الزمان» است. دوال بازیگری است که توانایی غافلگیر کردن دوستدارانش را در اغلب نقش‌هایش دارد و این کار را بارها و بارها به انجام رسانده است. او که متولد «سان دیه گو» است برای اینکه به لهجه کاراکترش تسلط باید به تگزاس شرقی سفر کرد و نتیجه تلاشش را در فیلم به بهترین وجهی دید و حضوری واقعی و باورپذیر و دوست داشتنی حاصل این تلاش جایگاه برای نزدیک شدن به همه چیز نقش بود.

تام هنکس در «گنده» (1988)

در نقش جاش بسکین

«نام هنگس» در «فارست گامپ» نقش یک آدم کودک صفت را بازی می‌کرد و برای همان فیلم هم برنده اسکار شد، اما در اصل در این فیلم است که کودکی واقعی او را می‌بینیم. در نقش یک مدیر شرکت اسباب‌بازی سازی. او در این فیلم نامزد اسکار شد، امّا جایزه را که حقش بود به او ندادند. کمدی فیزیکی او در این فیلم حیرت‌آور است. شیوه دویدنش که کل اعضای بدنش حرکت می‌کنند. رفتارش در میهمانی، در جایی که خاویاری را که دوست ندارد از دهن بیرون می‌آورد و البته جدی بودنش را در جایی که به نظر می‌رسد گرفتار احساساتش شده است. «هنکس» در این نقش یک تلفیق دوست داشتنی از معصومیت و کودک واری با آشفتگی احساسات را به نمایش گذاشته که همین هم باعث شده تا بازی او فقط یک کمدی صرف نباشد. می‌توان گفت که این بهترین حضور کارنامه کاری «تام هنکس» است.

کری گرانت در «بدنام» (1946)

در نقش تی. ار. دولین

کری گرانت و اینگرید برگمن در این بهترین فیلم هیچکاک در نقش دو جاسوس در نقش مقابل هم قرار می‌گیرند. آلیشیا که نقش او را برگمن بازی می‌کند چون پروانه‌ای از این شاخه به آن شاخه می‌برد و چون زنبوری همه را نیش می‌زند، اما دولین (گرانت) نیش‌ها و ضربه‌هایش را با دقت و ظرافت می‌زند. شاید به دلیل کاراکتر مؤدب، آراسته و با تجربه گرانت در این فیلم باشد که حمله‌هایش به آلیشیا خشن‌تر و البته علاقه‌مندی‌اش عمیق‌تر به نظر می‌رسد. به قولی فقط هنرپیشه‌ای که ظاهر و باطنش جذاب و زیبا و سالم باشد می‌تواند نقش یک «احمق غمگین» را بازی کند و در آخر کار هم زن مورد علاقه‌اش را به دست آورد!

منبع بانی فیلم

مترجم: پولاد امین

لینک:

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار(قسمت سوم)

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار(بخش دوم)

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار (قسمت اول)