تبیان، دستیار زندگی
جین وایلدر در «فرانکنشتین جوان» (1974) در نقش دکتر فردریک فرانکنشتین در تاریخ سینما کمدین دیگری را نمی‌توان یافت که با خشونت وحشیانه و دیوانه‌وار «وایلدر» برابری کند. کمتر فیلمی هم هست که این خشونت دیوانه‌وار وایلدر را مجال ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار(قسمت سوم)

جین وایلدر در «فرانکنشتین جوان» (1974)

در نقش دکتر فردریک فرانکنشتین

در تاریخ سینما کمدین دیگری را نمی‌توان یافت که با خشونت وحشیانه و دیوانه‌وار «وایلدر» برابری کند. کمتر فیلمی هم هست که این خشونت دیوانه‌وار وایلدر را مجال نمایش تام و تمام بدهد، امّا «فرانکنشتین جوان» که وایلدر به همراه مل بروکس، این فیلمنامه پوچ‌نما را نوشت. چنان قابلیتی دارد که استادی این بازیگر را در حرکت میان کودکی و بی تجربگی تا بلوغ و زرنگی نشان دهد. وایلدر بهترین انتخاب برای این فیلم و این کاراکتر بود که با عرضه بازی در سطوح و جنبه‌ها و قطعه‌های گوناگون، از کمدی بزن و بکوب و نوعی خشم بی‌مهار که ویژگی‌اش بود یک بازی جهانی را نشان می‌دهد. تماشاگران برای اینکه پس از دیدن او بتوانند خنده‌هاشان را کنترل کنند شاید مجبور به نیشگون گرفته خودشان شوند.

رابرت دنیرو در «گاو خشمگین» (1980)

در نقش جیک لاموتا

این تعبیر که فلان بازیگر دارد نقشش را زندگی می‌کند یک تعبیر قدیمی و کلیشه شده است، امّا گاهی وقت‌ها جز این تعبیر برای توصیف بازی یک بازیگر نمی‌توان گریزی داشت. نمونه واضحش «دنیرو» است که در این فیلم بدل به خود، خود «لاموتا» می‌شود؛ مردی کاملاً غریزی، چنان که واکنش‌هایش در مقابل اطرافیان از فرط صراحت به درندگی پهلو می‌زند. البته همه می‌دانیم که «دنیرو» یک هنرپیشه حرفه‌ای است که دارد نقش بازی می‌کند و این شخصیت را خلق می‌کند، امّا بازی‌اش چنان است که در همه لحظات فیلم چه آن لحظه‌ای که در داخل رینگ حریفش را ناکار می‌کند و چه وقتی که نگاه‌های مشکوک به طرف مقابلش می‌اندازد- و می‌‌دانیم که قرار است پس از این به آن طرف حمله کند- رنگی از تظاهر در وجود او نمی‌بینیم.

دانیل دی لوئیس در «پای چپ من» (1989)

در نقش کریستی براون

بازی دی لوئیس در این فیلم بسیار فراتر از تصویر کردن حرف یک نویسنده فلج مغزی است.

او چنان عمقی به نقش می‌بخشد که تماشاگر را با یک انسان هوسران پیچیده روبرو کند که در کالبد ناتوانش اسیر مانده است. تصویری که او از شخصیتش ارائه می‌‌دهد تلفیقی از ناتوانی جسمی با هشیاری روانی است و این بیش از تصویری که از آدم‌های معلول و ناتوان دیده‌ایم و در سینما رواج دارد تأثیر گذاشته و بدون اینکه بازیگر تلاش چندانی در احساسانگرانی داشته باشد دل تماشاگر را به درد می‌آورد. می‌گویند برای آماده شدن برای بازی این نقش «دی لوئیس» ماه‌ها بر روی صندلی چرخدار زندگی می‌کرده است و حتی چند دنده‌اش هم در حین سقوط از صندلی چرخدار شکسته است. در زمان بازی در این فیلم حتی زمانی که مدیر برنامه‌هایش برای ملاقات او به سر صحنه رفته بود «دانیل دی لوئیس» از قالب این کاراکتر خارج نشد.

جک نیکلسن در «جزئیات کامل» (1973)

در نقش بوداسکی

«نیکلسن» در این فیلم نقش یک سرباز نیروی دریایی را دارد که یک جوان بدبخت را با هزار دردسر به زندان انتقال می‌‌دهد. او با اینکه برای زبان در این نقش کاندیدای دریافت اسکار شد، امّا قطعاً خیلی از علاقه‌مندان جوان‌تر این هنرپیشه این نقش او را اصلاً نمی‌شناسند. نقش او شاید پیش در‌آمد نقش آدم‌های رند و کلک‌ زنی باشد که بعد از این فیلم، نیکلسن به کرات آنها را بازی کرد. نوعی بدبینی خاص حاصل از تجربه، عصیان، طنز و تلخی و البته خنده‌های خاصش که بعدها بدل به ویژگی‌های بازی او شدند در این فیلم به بهترین وجهی دیده می‌شوند. در مورد این نقش می‌توان پرسید واقعاً چه کسی جز نیکلسن نابغه می‌توانست نقشی چنین را در قامت یک قهرمان که ضد اقتدار است ایفا کند؟

مترجم: پولاد امین

منبع بانی فیلم

لینک:

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار(بخش دوم)

صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار (قسمت اول)