زبانشناسی کاربردی
مطالعات زبانشناسی مانند بسیاری دیگر از علوم به دو شاخه نظری و کاربردی تقسیم میشود. زبانشناسی کاربردی، حوزهای بینارشتهای است که بخشهایی از مطالعات زبانی را دربرمیگیرد که تمرکز آنها بر کاربرد زبان است. زبانشناسی کاربردی، برعکس زبانشناسی نظری که زبان را به شکل انتزاعی بررسی میکند (مانند دستور زایشی چامسکی (صورتگرا) که یکی از سه نگرش مسلط در حوزه زبانشناسی نظری امروز است)؛ مشکلات واقعی مرتبط با زبان و راهحلهای آنها را تحلیل میکند و بر کاربران زبان و شیوههایی که آنها زبان را به کار میبرند، تاکید دارد. برخی حوزههای علمی مرتبط با زبانشناسی کاربردی عبارتند از: روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی، رایانه و آموزش. در ابتدا تصور میشد زبانشناسی کاربردی تنها باید مطالعات خود را بر پایه زبانشناسی قرار دهد و حتی برخی آن را کاربرد زبانشناسی تصور میکردند. در دهه1960 حوزه مطالعات زبانشناسی کاربردی به ارزیابی زبان، سیاستگذاری زبان و یادگیری زبان دوم گسترش یافت. در اوایل دهه 1970 زبانشناسی کاربردی به حوزهای مسئله بنیاد تبدیل شد. اما در دهه 1990 بود که زبانشناسی کاربردی گسترش قابل ملاحظهای یافت و مطالعات انتقادی و چندزبانگی را نیز دربرگرفت. بدینترتیب تحقیقات زبانشناسی کاربردی از مطالعات نظری به سمت بررسی مشکلات واقعی که در آن زبان مسئله اصلی بود، تغییر یافت. جالب اینکه امروزه حتی بین زبانشناسانی که در حوزه زبانشناسی کاربردی فعالیت میکنند، بر سر گستره و محدودیتهای این حوزه اختلافنظر وجود دارد. با اینحال باید گفت زبانشناسی کاربردی حوزههای متنوعی را همچون: تحلیل گفتمان، آموزش زبان، دوزبانگی، چندزبانگی، برنامهریزی زبان، زبانشناسی قضایی، کاربردشناسی، ترجمه، ارتباط بین زبان و جنسیت، روش تدریس، تغییرات زبانی و حتی انتقال اطلاعات در رسانه را در برمیگیرد. البته در گذشته زبانشناسی کاربردی با یادگیری و آموزش زبان اول و دوم پیوندی عمیق داشت و به بررسی مسائلی چون تاثیر عوامل اجتماعی بر یادگیری زبان و بهترین شیوههای آموزش، مشکلات ناشی از ناهنجاریهای زبانی، کاربرد بهینه تکنولوژی آموزشی و جز آن میپرداخت. البته هنوز هم در برخی از نقاط دنیا این حوزه مطالعاتی همچنان به آموزش زبان محدود میشود. اما باید گفت امروزه در اکثر کشورها حوزه مطالعاتی زبانشناسی کاربردی بسیار گسترده شده است. مثلاً در اتحادیه اروپا بیشترین حوزه مورد توجه زبانشناسی کاربردی به سیاستگذاری زبانی در این اتحادیه چندزبانه معطوف است. باتوجه به گسترش مهاجرت به اتحادیه اروپا از یکسو، تلاش میشود زبان مشترک تقویت شود و از سوی دیگر سعی بر آن است تا زبانهای دیگر حفظ شوند. اینجاست که مسئله برنامهریزی و سیاستگذاری زبانی مطرح میگردد.
اکثر زبانشناسان کاربردی توجه خاصی به تحلیل پیکرهای دارند. در تحلیل پیکرهبنیاد که به کمک رایانه انجام میگیرد، هردو رویکرد کمی و کیفی مورد توجه قرار میگیرد. در تحلیل گفتمان نیز که از دیگر شاخههای زبانشناسی کاربردی است از دستاوردهای زبانشناسی پیکرهای استفاده میشود. البته تحلیل گفتمان به مشکلات اجتماعی(مثل تبعیض) علاقهمند است که با زبان پیوند دارد.
زبانشناسی کاربردی ابتدا از اروپا (انجمن زبانشناسی کاربردی انگلیس در سال 1967 تشکیل شد) و سپس آمریکا آغاز شد و به سرعت در بافت بینالمللی گسترش یافت. برای نمونه انجمن زبانشناسی ژاپن تنها پنج سال بعد از انجمن زبانشناسی کاربردی آمریکا، در سال 1982 تشکیل و در سال 1984عضو انجمن بینالمللی زبانشناسی کاربردی شد.
امروزه برخی رشتههایی که روزی تنها در زیر چتر زبانشناسی کاربردی بررسی میشدند، به تدریج تلاش میکنند مستقل شوند. مطالعات ترجمه نمونهای از آنهاست. زمانی تصور میشد ترجمه یکی از زیرشاخههای زبانشناسی کاربردی است و تنها باید در گروههای زبانشناسی کاربردی مطالعه شود. اما اینک ترجمه دیگر تنها به معادلیابی محدود نمیشود؛ بلکه فرآیندی است که با تاریخ، جامعه و مناسبات قدرت ارتباط دارد.
در ایران نیز حوزه بینارشتهای زبانشناسی کاربردی بهویژه در شاخههایی چون تحلیل گفتمان و آموزش در سالهای اخیر گسترش قابل توجهی داشته است. برگزاری همایشها و هماندیشیهای متعدد در حوزه زبانشناسی کاربردی نشان از رشد قابل ملاحظه این حوزه مطالعاتی دارد. هماکنون چند نشریه با عنوان زبانشناسی کاربردی در دانشگاههای مختلف ایران با ارائه آخرین مقالات این حوزه منتشر میشود.
بخش ادبیات تبیان
منبع: تهران امروز، فاطمه عظیمی فرد- دكترای زبانشناسی