آوازی برای پرندگان وحشی
نگاهی به کتاب «موسیقیشناسی» اثر بابک احمدی
موسیقی شناسی؛ فرهنگ تحلیلی مفاهیم/ بابک احمدی/ نشر مرکز، چاپ اول، زمستان 1389؛ قطع وزیری، قیمت: 13900 تومان، 520 صفحه.
آیا میتوان بدون داشتن مطالعه و پشتوانههای علمی مورد نیاز به قطعهای از موتزارت یا باخ گوش داد؟ روشهای مختلف شناخت موسیقی و آهنگسازی چه کمکی به مخاطب در زمینه درک هنر موسیقی میکند؟ کتاب «موسیقیشناسی» فرهنگ تحلیلی مفاهیم اثر بابک احمدی به بخشی از پرسشهای اصولی در زمینه موسیقی پاسخ داده است. بابک احمدی با کمک انبوهی از منابع (434 منبع خارجی و 39 منبع داخلی) نزدیک به 150 مدخل و واژه ی موسیقیایی و برخی واژه هایی را که بار فلسفی زیباشناسی دارند، به شکل موجز یا مبسوط توضیح داده است.
از دید آقای احمدی «موسیقی شناسی یکی از گفتمان های بینارشته ای است که از یک سو به تاریخ موسیقی، انواع آن، مبانی نظری و زندگی اجتماعی اش مربوط می شود، و از سوی دیگر مباحث مهمی را در فلسفه، زیبایی شناسی، روش شناسی، علوم طبیعی و فیزیکی و به ویژه علوم انسانی، در بر دارد.»
به زعم نویسنده «هدف این بینارشته کشف مبانی، قاعده ها و شیوه های مختلف آفرینش و دریافت موسیقی است؛ در نتیجه، از صوت شناسی، تاریخ موسیقی، سازشناسی، فرم های موسیقایی، فنون آهنگ سازی و نوازندگی، نظریه، تحلیل و نقادی موسیقی تا هنرهای دیگر و بسیاری شاخه های علوم و فلسفه را شامل می شود.»
اثر احمدی از چند جهت قابل ملاحظه و بررسی است؛ نخست آنکه کمتر دیدهایم نویسندگان و مترجمانی که در حوزه فلسفه و اندیشه قلم میزنند توجهی به موسیقی داشته باشند. انتشار کتاب «موسیقیشناسی» تا حدودی توانسته خلأ بررسی مفهومی عناصر موسیقایی یا مقولات در پیوند با آن را پر کند. دوم، برقراری ارتباطی است که بین موسیقی و سایر هنرها و علوم توسط مولف تنظیم شده است، به این معنی که احمدی تلاش کرده تا با دخالت دادن مفاهیم و مقولاتی چون ادبیات، اساطیر، فلسفه کلاسیک و مدرن، جامعهشناسی، تاریخ، هرمنوتیک و نیز به میانکشاندن مفاهیم زیباییشناسی در متنی وابسته به موسیقی شعاع و محیط پژوهش و پرسش را افزایش چشمگیری دهد. به اینسان کتاب «موسیقیشناسی» تبدیل به اثری مهم و دیریاب خواهد شد.
ساختار کتاب بر اساس تمایل خود نویسنده بر مبنای «فرهنگهای مرجع» پایهریزی شده و بر طبق حروف الفبای فارسی مداخل را منظم و در پیش چشم خواننده قرار داده است. این ساختار شاید در نظر اول، ذهن را به سمت مراجعه موردی و نه پیوسته به متن سوق دهد اما با کمی دقت و تحمل میتوان با آشنایی و سپس سمپاتی، صفحه صفحه متن را با لذت خواند.
در «موسیقیشناسی» احمدی نهتنها به موضوعاتی اشاره میکند که در پیوند با موسیقی هستند بلکه ریشههای کلامی، سوابق تاریخی آن موضوع یا علم خاص را نیز معرفی و ارتباط آن با هنر موسیقی را روشن میکند.
مولف صرفا به موسیقی کلاسیک (در معنای عام آن) و ارتباطات تاریخی آن نپرداخته بلکه در بسیاری از موارد به موسیقی امروز جهان از جمله راک و پاپ نیز اشارات مفید و موثری داشته است. اما به دلیل ذهنیت فلسفی احمدی، مخاطب در جایجای کتاب نقطهنظرات فیلسوفان کلاسیک و معاصر را مشاهده میکند؛ از نیچه و هایدگر گرفته تا تئودور آدورنو و رولان بارت و از کانت تا هگل و بنیامین. این رویکرد دو بازخورد دارد؛ اول به غنای خود کتاب میافزاید و مخاطب روابط دال و مدلولی- علت و معلولی- بین موسیقی و فلسفه را به درستی درک میکند و از سوی دیگر باعث خستگی و دلزدگی آن گروه از مخاطبان میشود که تنها به دنبال شناخت موسیقی هستند.
ساختار کتاب بر اساس تمایل خود نویسنده بر مبنای «فرهنگهای مرجع» پایهریزی شده و بر طبق حروف الفبای فارسی مداخل را منظم و در پیش چشم خواننده قرار داده است. این ساختار شاید در نظر اول، ذهن را به سمت مراجعه موردی و نه پیوسته به متن سوق دهد اما با کمی دقت و تحمل میتوان با آشنایی و سپس سمپاتی، صفحه صفحه متن را با لذت خواند.
در جواب این عده میتوان به صراحت گفت که میدان بازی هنر صرفا مختص هنر و هنرمندان نیست و یکی از ویژگیهای مقوله موسیقیشناسی، شناخت عناصر خارج از موسیقی است که بر موسیقی تاثیرگذار بودهاند. مخاطب قطعههای باروک برای بررسی و درک آن ناچار است به دوران باروک و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سالهای 1600 تا 1750 رجوع کند. یا برای درک موسیقی بومی کشوری آفریقایی پیشزمینههای قومی و مردمشناسانه جغرافیای آن منطقه الزامی است. موسیقیشناسی، خیابانها و کوچهها و بزرگراههای متعدد و متنوعی دارد که مولف کتاب مذکور مداخل آنها را به مثابه چراغ راهنمایی تعریف کرده و به مخاطب ارایه داده است. کتاب «موسیقیشناسی» ویژگی دیگری نیز دارد و آن عدم استفاده از کلمات اصلی و اصطلاحات موسیقی به زبانهای لاتین، فرانسه و آلمانی است که در نهایت و با بررسی کتاب، متوجه دلیل این اقدام نمیشویم. امری کاملا الزامی که باعث میشود هم مخاطب با تلفظ و املای صحیح اصطلاحات متعدد موسیقی آشنا شود و هم در پژوهشهای آینده دچار مشکل نشود. مولف در پیشگفتار به نکته مهمی اشاره میکند و آن «ضرورت درک مبانی موسیقی توسط شنوندگان آن است.» میتوان پذیرفت که در جهان مصرفگرای امروز، موسیقی نیز کالایی است که خریداری و مصرف میشود اما دقت در برگزیدن همین کالا نیز بسیار سخت و گاه توانفرساست. میتوان پذیرفت که تولید انبوه آثار موسیقایی و شبهموسیقایی باعث سرگشتگی عمومی و کلی مخاطب شده اما هنوز هم میتوان این توصیه را قبول کرد که «لطفا موسیقی را جدی بگیرید!»
مدخل های این کتاب با این هدف فراهم آمده که موسیقی را از منظر یک پدیده ی فرهنگی مورد توجه قرار دهد؛ لذا خواننده ای که بخواهد این مدخل ها را بخواند، باید هم علاقمند به موسیقی باشد، هم فلسفه و به خصوص مباحث زیبایی شناسی هنر.
استاد بابک احمدی پیش از این هم نگاهی به هنر از منظر فلسفی- زیبایی شناسی انداخته بود و شاید به جرئت بتوان گفت یکی از دغدغه های اصلی او پرداختن به هنر از منظر فلسفی و زیبایی شناخی است. برخی از کتاب های او از جمله کتاب ساختار و تاویل متن یا حقیقت و زیبایی ( درس های فلسفه ی هنر) یا اثری که در تحلیل سینمای تارکوفسکی نوشته بود و البته اثر ما قبل آخرش درباره ی شوستاکوویچ و ... از دغدغه های علمی و شخصی اش به هنر خبر می دهد؛ اما به نظر می رسد این دغدغه ها عمدتا متمرکز بر هنر در غرب است.
فرآوری: رویا فهیم بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: الف- همشهری/ شماره 84 ، روزنامه شرق