یار مهربان را دزدکی میبرند!
گزارشی درباره بررسی ابعاد گوناگون سرقت کتاب از کتابفروشیها
به نظر میرسد سرقت کتاب، قواعد خاص خود را میطلبد. سارق باید کتابشناس قابلی باشد زیرا تشخیص کتابهای ارزشمند از غیر آن، تنها از جلد و ظاهر کتاب برنمیآید و این نکتهای است که به سرقت کتاب بعد ویژه میدهد.
در این هوای سرد و سوزناک زمستانی وقتی از سوز سرما و عطش یافتن کتابی کنج فروشگاهها را به گذر از هیاهوی خیابان انقلاب ترجیح میدهی، در بدو ورود و نخستین نگاه گیتهای ضد سرقتاند که توجهت را به خود جلب میکنند و سپس شکلگیری این احساس که مبادا به اشتباه تو هم کتابی را حساب نکرده از فروشگاه خارج کنی!
گشتوگذاری دلچسب میان قفسههای کوتاه و بلند کتابها، تو را از یادداشتهای هشداردهنده «این فروشگاه مجهز به دوربین مداربسته است!» غافل نمیکند و اینها بهانهای است که با چند فروشنده کتاب در اینباره به گفتوگو بنشینی تا بدانی چه دل پری از به سرقت رفتن کتابهایشان دارند.
محمد نادری، فروشنده کتاب یک ناشر دانشگاهی، معتادان و بیکاران را دزدان کتاب معرفی میکند و میگوید: به نظر نمیرسد آنها شناختی از کتابهای نفیس داشته باشند و تنها با توجه به جلد کتاب و قیمت آن کتاب را سرقت میکنند.
زرافشان، مدیر یکی دیگر از فروشگاههای کتاب هم معتقد است که دانشگاه محیطی فرهنگی است و فردی که در این محیط تحصیل میکند، کمتر به دزدی کالای فرهنگی رومیآورد.
فرهاد فتحی، مدیر یک کتابفروشی، نظری متفاوت با زرافشان دارد و میگوید: در هر قشری میتوان این سرقت را مشاهده کرد و نمیتوان آن را مختص به عدهای بیکار یا معتاد دانست.
وی حتی دزدی یک دانشجو از فروشگاهش را به یاد میآورد و درباره نحوه برخوردش با او میگوید: برخوردی قانونی با او داشتم و آن دانشجو را مانند سایر سارقان به مراجع قانونی معرفی کردم.
فتحی از برخورد سهلانگارانه مراجع قانونی با مساله سرقت کتاب گلایه دارد و میگوید: متاسفانه در اجرای قوانین آنقدر به این پدیده، کماهمیت نگریسته میشود که در حین انجام مراحل قانونی احساس میکردم این منم که مجرمم!
وی درباره نتیجه این پیگیری قانونی میگوید: به دلیل برخی اهمالکاریها، برخلاف میل باطنیام رضایت دادم و گمان میکنم آن سارق همین حالا هم در فروشگاهی در حال سرقت است!
با افزایش امکانات و تجهیزات ضدسرقت و کشف جرم، سارق هم خودش را نیازمند عملکرد هوشمندانهتر میداند و راههای تازهای را برای انجام عمل مجرمانهاش کشف میکند.
نادری در اینباره میگوید: حتی دوربینهای مداربسته فروشگاه هم نمیتوانند حین وقوع جرم، هشداردهنده باشند و تازه هنگامی به وقوع سرقت پی میبریم که کار از کار گذشته و سارق در حال فروش کتاب مسروقه است.
این فروشنده کتاب، سارقی را به یاد میآورد که با بهاییاندک، کتاب نفیس دزیده شده از فروشگاهش را نبش یکی از خیابانهای فرعی خیابان انقلاب میفروخت. نادری میگوید: در بازبینی فیلم فروشگاهم، همان سارق را هنگام ارتکاب سرقت شناسایی کردهام اما این زمانی بود که دیگر مالم را از دست داده بودم.
زرافشان نیز به کندهشدن لیبلهای ضدسرقتکتابها توسط سارقان اشاره میکند و میگوید: لیبلها و گیتهای ضدسرقت، امکان سرقت را تا حدودی کاهش میدهند اما سارقان حرفهای با کندن این لیبلها، دور از نگاه دوربین،کار خودشان را انجام میدهند.
وی درباره میزان سرقت از فروشگاهش در زمان کنونی در مقایسه با زمان پیش از نصب گیتهای ضدسرقت میگوید: تا پیش از این، هر ماه بیش از یک میلیون و پانصد هزار ریال متضرر میشدیم اما اکنون از این میزان کاسته شده است.
کمی درباره گیت و لیبل ضدسرقت فروشگاهی
گیتهای ضدسرقت فروشگاهی یا همان گیتهای امنیتی فروشگاهی، به دستگاههایی گفته میشود که در خروجی یک فروشگاه نصب میشوند و از خروج غیرمجاز اجناس فروشگاه جلوگیری میکنند. در فروشگاه دارای این نوع گیتهای امنیتی، قطعات پلاستیکی یا کاغذی کوچکی روی کالاها نصب میشوند که به «لیبل» معروفند.
پس از مراجعه مشتری به صندوق برای پرداخت هزینه کالا، فروشنده توسط دستگاه خاصی به نام «غیرفعالساز لیبل» لیبلهای چسبانده شده روی کالا را غیرفعال میکند و اگر فردی بدون اجازه فروشنده، کالا را از فروشگاه خارج کند، لیبلهای نصب شده روی کالاها، پیغامیرا برای گیتهای امنیتی، مبنی بر خروج غیرمجاز کالا ارسال میکند که باعث به صدا درآمدن زنگ هشدار دهنده دستگاه گیت ضدسرقت فروشگاه میشود.
سیستم گیت امنیتی ضدسرقت فروشگاهی در دو نوع «EAS» و «RFID» تعبیه شدهاند که EASها زیرمجموعهای از RFID محسوب میشوند و در فروشگاهها کاربرد دارند، اما تکنولوژی RFID در انبارها و کتابخانههای بزرگ بهکار گرفته میشوند.
به نظر میرسد راه حل سریع کشف سرقت از فروشگاههای کتاب در همین لیبلها نهفته است و بتوان با بهکارگیری تدابیری در ابزار چاپ امنیتی، این لیبلها را در شیرازه یا عطف کتاب جای داد تا از کندن لیبل و به سرقت رفتن کتاب جلوگیری شود.
کامبیز خالقیزاده چاپخانهداری است که در حوزه چاپ بلیت هواپیماها، گذرنامه و ... فعالیت میکند، درباره بهکارگیری کدها و امکانات امنیتی در چاپ کتابها میگوید: «چاپ امنیتی در کشورمان را تنها برای کالاهایی انجام میدهیم که بسیار ارزشمند یا مانند بلیت هواپیما و گذرنامه جنبه اختصاصی داشته باشند. از این رو، کتاب از نظر ارزش ریالی، کالایی نیست که چنین هزینهای برای آن ضرورت داشته باشد.
وی درباره بهکارگیری فناوری «RFID» در کتابخانههای کشورمان میگوید: «اکنون در کتابخانههای بزرگ کشور مانند «کتابخانه آستان قدس رضوی» و بخشهایی از «کتابخانه ملی» از این فناوری برای امانتدهی کتابها بهره گرفته میشود اما هنوز تمامیکتابخانهها به این فناوری مجهز نشدهاند.»
خالقیزاده به تقاضای اندک ناشران برای قرار دادن لیبل در عطف کتاب و مجهز نبودن بسیاری از کتابخانههای مهم کشور به این فناوری اشاره میکند و میگوید: «مجهزشدن کتابها به RFIDعلاوه بر هزینه، نیازمند تدوین قانونی از سوی خانه کتاب است تا ناشران را ملزم به بهرگیری از این فناوری کند.»
وی از ارتقای لیبلها به سطح «دو بعدی» در کشورهای پیشرفته در حوزه چاپ خبر میدهد و درباره نحوه کارکرد لیبل دوبعدی میگوید: با نصب بارکدهای دوبعدی روی کتاب و نصب نرمافزاری در موبایل، این امکان برای کتابخوانان فراهم شده است که با کاربر در صورت تمایل بتوانند خلاصهای از کتاب مورد علاقهشان را در صفحه تلفن همراه مطالعه و در صورت تمایل، از راه شبکه اینترنت به خرید آن اقدام کنند.
نظرات یک جرمشناس
امنیت، نیازی اساسی در زندگی و ارتقای احساس امنیت از ابزار آن مهمتر است اما به نظر میرسد به موازات رشد فناوریهای پیشرفته در سیستمهای جدید حفاظتی، احساس امنیت در جامعه فرهنگی ما و اهالی کتاب رشد نمیکند.
دکتر اکبر وروایی، جرمشناس، در اینباره میگوید: برای ایجاد امنیت به کنترل اجتماعی نیاز است. کنترل اجتماعی را میتوان به دو شیوه غیر رسمی و کنترل دولتی انجام داد که درباره کتاب، کنترل غیررسمی اهمیت بیشتری مییابد، زیرا رویکرد آن مبتنی بر پیشگیری از جرایم و ناهنجاریهاست. کنترل دولتی هم پیگیری جرم پس از وقوع آن است و تجربه نشان داده این روند در کاهش ناهنجاریهای اجتماعی کمتر تاثیرگذار است.
وی سرقت کتاب از کتابفروشیها را به دو منظور میداند و میگوید: برخی به دلیل نیاز مطالعاتی این اقدام سوء را انجام میدهند. عدهای هم کتاب را تنها برای رسیدن به پول سرقت میکنند که ممکن است هر فروشگاه دیگری را هم برای این هدف انتخاب کنند.
نویسنده کتاب «پلیس اطفال» معتقد است که نگاه جرمشناسان به سرقت از کتابفروشیها بیشتر معطوف به سرقت از نوع نخست آن (سرقت به دلیل نیاز مطالعاتی) است که میتواند جنبه اقتصادی داشته باشد.
وی ادامه میدهد: این اقدام معمولا از سوی افرادی انجام میشود که به دلایل گوناگون از جمله پرداخت هزینههای دانشگاهی، با مشکل اقتصادی روبهرویند و توان خرید کتابهای تخصصی مورد نیاز خود را ندارند.
وروایی معتقد است که با بهروزرسانی مداوم کتابخانههای دانشگاهی، هدفمند کردن بنهای کتاب دانشجویی و برپایی نمایشگاههای ویژه خرید دانشجویان میتوان در کاهش این پدیده سوء کوشید.
وی درباره پیگیری روند قانونی در این مساله میگوید: معتقدم که قبح اجتماعی این نوع سرقت بالا نیست و حتی اگر قانونگذار آن را جرم تلقی کند، مقبولیت اجتماعی وقوع این جرم، بیشتر به حل این مشکل کمک میکند.
این جرمشناس درباره اجرای حدود قانونی برای سارقان کتاب میگوید: قانون برای یک سارق کتاب که نیاز مطالعاتی دارد، حدی درنظر نگرفته و آن را از جرایمیمیشمارند که در حالت اضطرار انجام گرفته است. ضمن آنکه کنترل دولتی تنها راهحل نیست زیرا مجازاتهای قانونی شدیدند و تشدید مجازات، راهکار مناسبی برای حل این مساله نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این مماشاتهای قانونی مجال بیشتری برای سارقان نوع دوم که تنها برای رسیدن به پول سرقت میکنند فراهم نمیآورد؟ میگوید: قانون در این حوزه با جدیت با مساله برخورد میکند و اگر جرم اثبات شود، حدود آن نیز در قانون مشخص است اما شناخت زمینههای اجتماعی وقوع این جرم است که میتواند به حل مساله کمک کند.
به نظر میرسد تدوین قانونی الزامآور در چاپ کتاب با ضریب امنیتی لازم و اتخاذ تدابیر فرهنگی مانند هدفمندسازی بنهای کتاب دانشجویی، هریک به نوبه خود میتوانند سهم مهمی در ارتقای امنیت کتابهای فروشگاهی داشته باشد. آنچه در این میان اهمیت ویژه دارد، تسهیل و جدیت روند اعمال حدود قانونی دست کم برای سارقانی است که تنها با اهداف ریالی اقدام به سرقت میکنند زیرا هرچند اکنون سرانه مطالعه در کشورمان پایین است، اما به هر حال نمیتوان نیاز مطالعاتی را محدود به قشری خاص دانست و این موضوع همواره توجیهی برای سرقت کتاب به دست سارقان میدهد.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع:خبرگزاری کتاب ایران