تبیان، دستیار زندگی

خاقانی، الهام بخش شعر شاعران

خاقانی در قرن ششم می زیسته ، پدرش مردی مسلمان و مادرش زنی مسیحی بوده ، و سپس مسلمان شده وعموی خاقانی نیز در جایگاه علمی در عصر خویش بوده، و یکی از انگیزه ها و دلایل پیشرفت خاقانی ، در علم ، دانش و هنر مدیون، دعای خیر مادرش و رهنمود های خانواده اش بخصوص عمویش است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خاقانی

 

خاقانی در قرن ششم می زیسته ، پدرش مردی مسلمان و مادرش  زنی مسیحی بوده ،  و سپس مسلمان شده وعموی خاقانی نیز  در جایگاه علمی  در عصر خویش بوده ،ویکی از انگیزه ها و دلایل پیشرفت خاقانی در علم ،دانش و هنر مدیون دعای خیر مادرش و  رهنمود های خانواده اش  بخصوص عموی خویش است .

ابیات زیر در خصوص مسیحی بودن مادر خاقانی است ، که به دین مبین اسلام تشرف یافته،

نسطوری و موبدی نژادش/ اسلامی و ایزدی نهادش

کدبانو بوده چون زلیخا /برده شده باز یوسف نهادش

خاقانی با دیده تکریم  و احترام ، تواضع وادب  همواره بر مادر خویش می نگریسته ، وهمیشه اورا با بهترین القاب یاد نموده،  ودعای خیر مادرش نیز  همیشه بدرقه راه او  بوده،  و الحق به واسطه این دعای خیر مادرش ،گرچه خاقانی سختی ها و رنج های  فراوانی در طول زندگی  دیده، وتحمل نموده ،اما نام  و آوازه خاقانی از گزند فراموشی زمانه محفوظ  مانده  ، او خود در دیوان اشعار می گوید:

مادرم کرد وقت نزع دعا/ که ترا بانگ  ونام سرمد باد

عمر تو عمر نوح باد ولی / دولتت دولت محمد باد

او  در جوانی مدتی نزد ابوالعلاء از شاعران گنجه  فنون شعر وشاعری و مهارت های آنرا می آموزد ،و سرانجام به دربار شروانشاه  راه  می یابد،  و این پادشاه او را لقب خاقانی می دهد ، و خاقانی قریب به چهل سال نزد او و پسرش از ملزمان دربار بوده،  نام اصلی او افصل الدین بدیل بن علی شروانی است. 

اختصاصات شعری خاقانی

شیوه سرایش این شاعر قرن ششم به نوعی است که بسیاری از شاعران بزرگ حتی  سعدی  در قرن هفتم و حافظ در قرن هشتم از او الهام گرفتند، در خصوص اشعار خاقانی بایست گفت :درک برخی مفاهیم و مضامین ابیات این شاعر بزرگ تا حدی برای  فهم عامه مردم عصر خویش  ونسل های بعدی دشوار بوده، به جهت اینکه خاقانی  زبان تخصصی  در علوم مختلف را در حوزه  ادبیات بکار برده،واین شیوه سرایش  شعر، کمتر مرسوم  نزد شاعران بوده واو نوعی سنت شکنی در حوزه شعر پارسی نموده ، وسعی نموده دامنه شعر را گسترده نماید ،اما این گستردگی  علوم و پراکندگی کلمات می تواند  به شیوایی وانسجام  شعر  لطمه وارد سازد، لذا او علیرغم مهارتهای کلامی وسیطره  بسیار قوی که در علوم زمانه دارد، به سختی می تواند با مخاطبین  عامه خود ارتباط برقرار کند ،به نظر می رسد، علاوه بر دشواری لغات  و پیجیدگی معنا ، گاهی موسیقی کلمات نیز، یعنی آن  آهنگی ، که در هر واژه نهفته است ، بخوبی شنیده نمی شود، و حتی مخاطب عامه او  در خواندن شعرش  در فراز وفرود ها دچار تردید می شود، و شعر او را گاهی خشک وسخت می پندارد، و آن حلاوت  در شعرش کمتر مشاهده می شود،  و این امر  باعث شده شیوایی شعرش عامه پسند نباشد ، معمولا شاعران علاوه بر ظاهر و باطن شعر به موسیقی ابیات واشعار توجه می کنند،و این موسیقی واژگان است، که  بر طراوت وتازگی ونشاط شعر و فراز و فرود های  کلمات می افزاید .

 به نظر می رسد ،هدف نهایی خاقانی از سرایش شعر نوعی تعلیم و تربیت  و آموزش فرهنگی در  اصول واساس و ارکان واجزای  وبکار گیری علوم  مختلف در جوهر شعر برای اهل فن است ،که صرفا  کاربرد آن برای  شاعران در نظر گرفته شده ، چون خاقانی عملا در  شعرش نوعی یادگیری علوم   وآموزش شعر  و دوره  های  باز آموزی  برای اهل فن گذاشته و این ارائه هنر  عامه  پسند  نیست، لذا  نمی بایست  انتظار  داشت ، که کارش  با توفیق و استقبال همگان مواجه گردد .

شعر مجموعه ای از بیان احساس شاعر است،  که با بکار گرفتن  آرایه ها و صنایع ادبی در قالب بحور مختلف و وزن  ،  قافیه ،  آهنگ وترنم شعر زبیا می شود ، البته بایست توجه داشت  که اشعار خاقانی همگی آن  دشواری در درک وفهم وسختی را ندارد،  لیکن شعر او نیاز مبرم به ترجمان توسط اهل فن دارد،  و از این جهت این شاعر بزرگ پارسی گو آن جایگاه که می بایست،   نزد مردم عامه را کسب نماید، نمی یابد، اما بزرگان شعر از او بسیار  الهام می گیرند.

خاقانی شاعر قرن ششم در سرایش شعر غزل ،قصیده ،رباعی ،قطعه ، مثنوی وسایر شیوه های شعر ، یکی از اساتید بزرگ ،  وبه نام  در هنر شعر وشاعری است و شهرت او از مرزهای زمان ومکان  نیز فراتر رفته  او هم عصر نظامی بوده وحتی بعد از وفاتش نظامی برای او به جهت انس وعلاقه و مودتی که داشت ،در رثایش شعری سروده  که جایگاه و مقام و منزلت او را مشخص می سازد.

دریغا من شدم ،آخر دریغاگوی خاقانی / به خود گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد.

خاقانی بقدری در شعر مهارت و استادی داشته،  که استاد غزل حافظ شیرازی که از نوابغ شعرشاعران پارسی گو است ، از او الهام واقتباس گرفته،  این بیت زیر ابتدا توسط خاقانی در قرن ششم و سپس توسط حافظ در قرن هشتم سروده شده:

ما ،را شکار کرد و بیفکند و بر نداشت / دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت (خاقانی )

بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت /دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت ؟(حافظ )

در خصوص اشعار خاقانی بایست گفت ، درک برخی مفاهیم ومضامین ابیات این شاعر بزرگ تا حدی برای درک عامه مردم عصر خویش و نسل های بعدی دشوار بوده، به جهت اینکه خاقانی زبان تخصصی در علوم مختلف را در حوزه ادبیات بکار برده واین شیوه سرایش کمتر مرسوم نزد شاعران بوده و او نوعی سنت شکنی در حوزه شعر پارسی نموده وسعی نموده دامنه شعر را گسترده نماید.

اگر به مجموعه اشعار خاقانی در غزل ،قصیده ،رباعی ،قطعه، ترکیب بند، ترجیع بند نگاه کنیم از نظر کمیت تعداد ابیات او قابل تحسین است و نگاه خاقانی ابتدا به لفظ و ظاهر شعر بوده وسپس به باطن ومفهوم بوده آن. در ابیات خود سعی نموده مهارت های خاصی که در سایر علوم زمانه خویش داشته از جمله: فلسفه ، طب ، الهیات،  زبان عربی، عرفان، ادیان و نجوم را به نوعی در شعرش بکارگیرد و  سبک وسیاق شعرش گاهی با کلمات دشواری همراه است که  عامه پسند عصر خویش نمی باشد چون شرح ابیاتش گاهی با دشواری انجام می شود به جهت اینکه مخاطب در برخی موضوعات دچار تردید می شود که منظور نظر خاقانی چیست و کیست. لذا شیوه شعرش در نظر قشر عامه عصر خویش با ابهام وایهام است ،  لذا به جهت استادی و مهارتی که او داشته شعرش در حوزه اهل فن دارای ارزش ومنزلت خاصی است،  و  جایگاه وِیژه نزد شاعران هم عصر و بعد از خویش داشته  تخلص شعریش در غزل همان خاقانی است،که گاهی در بیت آخر وگاهی نیز در بیت قبل از آخر بکار رفته .

خاقانی در قصیده وقطعه نیز  اشعاری کاملا  قوی به زبان عربی سروده ،  و این امر بیانگر مهارت شاعر را در هنر سخنوری وشعری است،   که به غیر از زبان پارسی که صاحب سبک ونظر است در زبان عربی نیز خودرا با شاعران عرب زبان  می آزماید

استاد بدیع الزمان فروانفر، که از اساتید بزرگ در عصر معاصر است،  در جایگاه ومقام ومنزلت خاقانی می گوید«می‌توان گفت که بسیاری اطلاع و احاطه خاقانی بر لغات عربی و فارسی و اصطلاحات فلاسفه و اطبا و دقت ادبی او در ترکیب الفاظ سبب پوشیدگی آرا و افکار ساده وی گردیده، چندان که گمان می‌رود مضامین ابیاتش نیز سراسر پیچیده و فکر او از حد طبیعی بیرون است، و این خیال اگر هم در قسمتی از ابیات او با واقع مطابقت کند ولی در بسیاری از آن با حقیقت سازگار نیاید»

از مهمترین آثار خاقانی  تحفه العراقین است ،که در قالب مثنوی سروده شده، و  بیش از سه هزار بیت از او باقی است و زمان سرایش این مثنوی  حوالی سال 550 است ،یعنی حدود یکصد و پنج سال قبل از اینکه بوستان سعدی به شیوه مثنوی سرایش شود ،چرا که سعدی شیرازی در سال 655 بوستان را به اتمام رسانده  وگلستان را سعدی  در قالب نظم ونثر در 656 نگارش  نموده است .

یاد  خاقانی این شاعر بزرگ قرن ششم که الحق استاد  بسیاری از  شاعران در قرون بعدی است  گرامی باد

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان 

 
 

ایوان مدائن را آیینه ء عبرت دان 

یک ره ز لب دجله منزل بمدائن کن 

 
 

وز دیده دوم دجله برخاک مدائن ران 

خود دجله چنان گرید صد دجله ء خون گوئی 

 
 

کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان 

بینی که لب دجله چون کف بدهان آرد

 
 گوئی ز تف آهش لب آبله زد چندان
از آتش حسرت بین بریان جگر دجله 
 

خود آب شنیدستی کاتش کندش بریان 

بر دجله گری نونو وزدیده زکاتش ده 

 
 

گر چه لب دریا هست از دجله زکاة استان 

گر دجله در آموزد باد لب و سوز دل 

 
 

نیمی شود افسرده نیمی شود آتشدان

 


شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان