تبیان، دستیار زندگی
مقام معظم رهبری می فرمایند: بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه هائى هستند كه مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحول در علوم انسانی و حوزه

مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری می فرمایند: بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه هائى هستند كه مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.

         آمار نشان می دهد استقبال از علوم انسانی در کشور ما بسیار زیاد است و حدود دو میلیون نفر از دانشجویان کشور در رشته های علوم انسانی مشغول هستند. و با توجه به اینکه علوم انسانی تأثیر بسیاری بر شکل گیری ذهن و نگرش آدمی دارد حساسیت موضوع را صد چندان کرده است.

علوم انسانی از آن جهت که با انسان سرو کار دارد باید متناسب با هویت انسان و جایگاه او باشد، انسان با فطرت پاک. نه انسان غربی و انسانی که دین در او جایی ندارد یعنی انسانی که هم اکنون علوم انسانی وارداتی ما از غرب برای او تعریف شده است.

علمی که می خواهیم از آن بحث کنیم برای یک متعلم مسلمان است و علوم انسانی اسلامی مناسب برای یک مسلمان علمی است که از ابعاد مختلف انسان مسلمان و آنچه برای سعادت و کمال او لازم است و بالتبع آنچه به انسان تشکیل دهنده ی جامعه مربوط می شود، صحبت کند.

موضوع علوم انسانی، انسان است اما نه انسانی که جامعه ی مادی او را تحت تأثیر خود قرار داده و جهان بینی مادی او را در خود هضم نموده است، بلکه موضوع علوم انسانی انسان طبیعی ست یعنی انسانی با فطرت سالم و دست نخورده و دستخوش تغییر و تحول نشده. و چنین فطرتی همان اسلام است؛

"فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم"[1]

روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار كن این فطرتی است كه خداوند انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش خدا نیست این است دین و آئین محكم و استوار ولی اكثر مردم نمی‏دانند.

پس علوم انسانی که مورد بحث ما و مورد نیاز یک مسلمان است عین علوم اسلامی می باشد.

مقام معظم رهبری می فرمایند:

بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه هائى هستند كه مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.

خوب، این علوم انسانى را ترجمه كنیم، آنچه را كه غربى ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شكاكیت و تردید و بى‏اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل كنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست.[2]

آنچه که مهم است پاسخ به برخی سوالات در زمینه علوم انسانی رایج در ایران است؛

1-    آیا علوم انسانی رایج در ایران اسلامی هستند؟

2-    آیا اسلام نظر و کلامی در مورد علوم اسلامی دارد؟

3-    آیا می توان علوم انسانی را اسلامی نیز نمود؟

4-    وظیفه و رسالت حوزه در این زمینه چیست؟

در یکی از بیانات مقام معظم رهبری به طور اختصار به تمام سوال های فوق پاسخ داده شده است؛

ما بخصوص در زمینه ی علوم انسانی ، برخلاف آنچه كه انتظار می رفت و توقع بود، حركت متناسب و خوبی نكرده ایم ، بلكه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم حالا چه در زمینه‌ی اقتصاد و چه در زمینه ی جامعه شناسی ، روانشناسی و سیاست را به شكل وحی مُنزل از مراكز و خاستگاه های غربی گرفته ایم .

و به صورت فرمول های تغییر نكردنی در ذهنمان جا داده‌ایم و بر اساس آن می خواهیم عمل و برنامه ی خودمان را تنظیم كنیم! گاهی كه این فرمول ها جواب نمی دهد و خراب درمی آید، خودمان را ملامت می‌كنیم كه ما درست به كار نگرفته ایم ! در حالی كه این روش ، روش غلطی است.

ما در زمینه ی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم كه به معنای حقیقی كلمه مواد و مفاهیم اساسی یی كه بر اساس آن می توان حقوق ، اقتصاد، سیاست و سایر بخش های اساسی علوم انسانی را شكل داد و تولید و فراوری كرد، در فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد كه باید از آن استفاده كنیم .

البته در این قسمت حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام می توانند با جستجو و تفحص نقش ایفاء كنند؛ این جا از آن جاهایی است كه ما باید به تولید علم برسیم[3]

و مجددا در مورد رسالت حوزه های علمیه در این زمینه فرمودند؛

حوزه هاى علمیه و علماى دین پشتوانه هائى هستند که موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، براى برنامه‌ریزى، براى زمینه سازى هاى گوناگون.

پس نظام اسلامى پشتوانه اش علماى دین و علماى صاحب نظر و نظریات اسلامى است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزه هاى علمیه است، چون تکیه‌گاه اوست.[4]

آیا آنچه هم اکنون در حوزه های علمیه تحصیل و تعلیم می شود غیر از علوم انسانی ست؟ آیا قرآن و سنت که منابع علمی ما هستند در حوزه وجود ندارند؟ آیا ما احادیثی در زمینه اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی و دیگر علوم انسانی نداریم و منابع حدیثی و روایی ما از این موضوعات خالی ست؟

قطعا چنین نیست و علوم اسلامی رایج در حوزه با اندکی تأمل و دقت می تواند روند اسلامی کردن علوم انسانی رایج در ایران را بر عهده بگیرد و این رسالت عظیم را به سرانجام برساند تا علوم انسانی وارداتی که برای انسان مسلمان نوشته نشده بر دانشجوی مسلمان جویای حقیقت ما تأثیر مخرب نگذارد.

امید است تا هنوز فرصت باقی ست حوزه های علمیه به حساسیت موضوع بیش از پیش بنگرند.


پی نوشتها :

[1] روم: 30

[2] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید دانشگاه‌ها ـ 8/6/1388.

[3] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار استادان دانشگاه‌های سراسر كشور ـ 8/8/1382.

[4] بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم  29/7/1389.

تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان