تبیان، دستیار زندگی
گر چه مزاح و شوخی در جای خود بسی پسندیده است؛ اما اگر با شرایط و آدابش توام نباشد، پیامدهای نامطلوبی در پی خواهد داشت. گوشه‌ای از این آداب را باز خوانی می‌كنیم 1. منطقی و بحق باشد: شوخی به معنای بی‌ادبی، حرفهای لغو و بیهوده، سخن بیجا و نیش دار نیست. آ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باید و نباید های شوخی کردن


شوخی کردن ،از آن دسته اعمالی است که در روایات ما گاهی به آن سفارش شده و گاه از آن نهی شده است ،اما باید دید این نگرش دوگانه به این عمل به چه خاطر است؟
شوخی و مزاح

گر چه مزاح و شوخی در جای خود بسی پسندیده است؛ اما اگر با شرایط و آدابش توأم نباشد، پیامدهای نامطلوبی در پی خواهد داشت. گوشه‌ای از این آداب را باز خوانی می‌كنیم:

1. منطقی و بحق باشد: شوخی به معنای بی‌ادبی، حرفهای لغو و بیهوده، سخن بیجا و نیش دار نیست. آن خوشمزگی كه باعث آبرو ریزی افراد یا فاش شدن اسرار دیگران شود گناه است. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

«انی لامزح ولا اقول الا حقا؛ 1 براستی من مزاح می‌كنم، ولی جز حق بر زبان نمی‌آورم.‌»

«گروهی در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند. مردی از اصحاب برخاست تا بیرون رود، ولی فراموش كرد كفشهای خود را بردارد، یكی از اصحاب كفشهای او را مخفی كرد. مرد بازگشت و گفت: كفشهای من كجاست؟ گفتند: ما كفشهای تو را ندیدیم. حضرت متوجه آنان شد و فرمود: چرا مؤمنی را می‌ترسانید؟ عرض كردند: شوخی می‌كنیم. حضرت دو یا سه بار سخن خود را تكرار فرمود: فكیف بروعة المؤمن؛ زجر دادن مؤمن چه زشت است؟» 2

یكی از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام از ایشان پرسید: شخصی با گروهی نشسته است. بین آنان سخنانی گفته می‌شود و آنان با هم مزاح و شوخی می‌كنند و می‌خندند آیا اشكالی دارد؟

كسی در جلسه‌ای كلمه‌ای می‌گوید تا اهل مجلس را بخنداند، در نتیجه به اندازه فاصله آسمان تا زمین در قعر جهنم سقوط می‌كند. وای بر كسی كه هنگام سخن، دروغ می‌بافد تا مردم را بخنداند!!

حضرت فرمود:

«لاباس مالم یكن، فظننت انه عنی الفحش، ثم قال: ان رسول الله صلی الله علیه و آله كان یاتیه الاعرابی فیهدی الیه الهدیة، ثم یقول مكانه: اعطنا ثمن هدیتنا، فیضحك رسول الله صلی الله علیه و آله وكان اذا اغتم یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا؛ 3

باكی نیست تا آنجا كه نباشد - و گمانم كه مقصودش فحش بود - [یعنی در صورتی كه به فحش و هرزه گویی نكشد و فحش در آن نباشد] . سپس فرمود: شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه بود كه عرب بیابانی نزدش می‌آمد و هدیه‌ای برایش می‌آورد و همانجا می‌گفت: بهای هدیه ما را بده، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌خندید و هر زمان كه اندوهگین می‌شد می‌فرمود: آن عرب بیابانی چه شد؟ كاش نزد ما می‌آمد.‌»

بنابراین، بسیاری از شوخیهای رایج كه با توهین و تمسخر فردی همراه است و یا شوخیهایی به نام قوم و مردم یك شهر همچون عرب، ترك، فارس و... نارواست.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

«ان الرجل لیتكلم بالكلمة فی المجلس، لیضحكهم بها، فیهوی فی جهنم ما بین السماء والارض؛ ویل للذی یحدث فیكذب لیضحك القوم، ویل له، ویل له، ویل له؛ 4

كسی در جلسه‌ای كلمه‌ای می‌گوید تا اهل مجلس را بخنداند، در نتیجه به اندازه فاصله آسمان تا زمین در قعر جهنم سقوط می‌كند. وای بر كسی كه هنگام سخن، دروغ می‌بافد تا مردم را بخنداند!!

وای بر او! وای بر او! وای بر او!»

2. شرایط زمان و مكان و روحیات شخصی: باید شرایط روحی، سنی و موقعیت زمانی طرف گفتگو رعایت شود. گاهی شخص مقابل، از نظر روحی آمادگی شوخی ندارد؛ مانند شوخی با شخص بیمار یا در حال خواب و مطالعه. در این موارد نباید با او شوخی كرد. اگر این نكته رعایت نشود، شوخی نقش صحیح خود را از دست خواهد داد و به جای نشاط، جنگ و نزاع ایجاد خواهد شد. بسیاری از كینه‌ها و برخوردها ابتدا از یك شوخی بی جا سرچشمه گرفته و به تدریج به نقطه خطرناكی رسیده است.

روزنامه اعتدال

3. رعایت اعتدال: اندازه شوخی را باید رعایت كرد. همچون نمك غذا كه اگر زیاد باشد، از شوری نمی‌توان آن طعام را خورد و اگر كم باشد غذا بی مزه می‌شود و تنها در صورتی كه نمك آن اندازه باشد غذایی مطبوع و خوشمزه می‌شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «الكامل من غلب جده هزله؛ 5 انسان كامل، كسی است كه جدی هایش بر شوخیهایش غالب باشد.‌»

اندازه نگهدار كه اندازه نكوست                               هم لایق دشمن است و هم لایق دوست

4. تناسب سنی، جنسی و رعایت جهات شرعی: مثلا بانامحرم نباید شوخی كرد. ابوبصیر می‌گوید:

«در كوفه به یكی از بانوان، درس قرآن می‌آموختم. روزی با او شوخی كردم. پس از آن خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، آن حضرت فرمود: این چه سخنی بود كه به آن زن گفتی؟ من از شدت شرم صورتم را با دستم پوشاندم. امام علیه السلام فرمود: لاتعودن الیها؛ 6 مبادا هرگز نزد آن زن برگردی!»

گوشه‌ای از زیان‌های شوخی زیاد:

1. از بین رفتن حرمت، شخصیت و اعتبار انسان: انسان در جامعه، نیازمند شان و اعتبار اجتماعی است. شوخی زیاد این اعتبار و ارزش را از بین می‌برد. حضرت امیر علیه السلام فرمودند:

«كثرة المزاح تذهب بماء الوجه و كثرة الضحك تمحو الایمان؛ 7 كثرت مزاح آبرو را می‌ریزد و خنده زیاد، ایمان را نابود می‌سازد.‌» نیز فرمودند:

«من كثر مزاحه استحمق؛ 8 هر كه مزاحش زیاد باشد نادان و احمق به شمار می‌رود.‌»

یكی دیگر از آثار زشت مزاح زیاد كه نتیجه امر قبلی است عبارت است از جری شدن مردم بر انسان. از اینرو حضرت صادق علیه السلام فرمودند: «لاتمازح فیجترا علیك؛مزاح مكن كه بر تو جرات پیدا می‌كنند

در عصر امام سجاد علیه السلام مرد یاوه گویی بود كه مردم رابا حركات خنده آور خود می‌خنداند و مردم او را «دلقك‌» می‌خواندند. روزی از كنار امام علیه السلام رد شد و گفت: «این مرد، مرا خسته كرده است. هر كاری می‌كنم نمی‌خندد.‌» و برای اینكه بتواند امام علیه السلام را بخنداند، عبای آن حضرت را از دوشش برداشت و فرار كرد. حضرت به او اعتنایی نكرد. دیگران او را دنبال كردند و عبا را از او گرفتند و به حضور امام علیه السلام آوردند. امام علیه السلام فرمود: «او چه كسی بود؟» گفتند: «مردی دلقك و یاوه سراست كه مردم مدینه را با كارهای خود می‌خنداند.‌» فرمود: «به او بگویید: ان لله یوما یخسر فیه المبطلون؛ 9 قطعا خداوند متعال روزی دارد كه در آن روز - قیامت - [یاوه سرایان و] بیهوده گرایان زیان می‌بینند.‌»

2. جرات مردم بر جسارت به انسان: یكی دیگر از آثار زشت مزاح زیاد كه نتیجه امر قبلی است عبارت است از جری شدن مردم بر انسان. از اینرو حضرت صادق علیه السلام فرمودند: «لاتمازح فیجترا علیك؛ 10 مزاح مكن كه بر تو جرات پیدا می‌كنند.‌»

3. عداوت و دشمنی: شوخی زیاد و بی مورد موجب كینه و دشمنی می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

«المزاح یورث الضغائن 11 ؛ مزاح، كینه‌ها را در پی دارد.‌»

نیز فرمود:

«دع المزاح، فانه لقاح الضغینة 12 ؛ مزاح را رها كن كه بذر كینه است.‌»

نیز فرمودند:

«لكل شی ء بذر و بذر العدواة المزاح؛ 13 هر چیزی بذری دارد و بذر دشمنی مزاح است.‌»

پی نوشت ها :

1) بحارالانوار، ج 16، ص 298.

2) الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 484.

3) اصول كافی، ج 2، ص 663.

4) امالی، شیخ طوسی، ص 536 - 537.

5) شرح غرر الحكم، ج 2، ص 162.

6) بحارالانوار، ج 46، ص 258.

7) بحارالانوار، ج 72، ص 259.

8) شرح غررالحكم، ج 5، ص 195.

9) بحارالانوار، ج 46، ص 68.

10) وسائل الشیعه، ج 12، ص 118.

11) تحف العقول، ص 86.

12) شرح غررالحكم، ج 4، ص 18.

13) همان، ج 5، ص 24.

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: ذی طوی ( سایت جامع تبلیغ)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.