تبیان، دستیار زندگی
در بسیاری از موارد اشتباهات فاحش این گروه در تاریخ سبب انحرافاتی در جریان شناسایی عناصر تفکر در شرق بوده است. از جمله این موارد ادعای برخی از مستشرقین درباره موضوع مهدویت و دروغ شمردن و افسانه دانستن آن است...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماجرای ما مستشرقین! (1)

مهدویت


مستشرقین یا خاور شناسان گروهی از دانشمندان هستند که به بررسی در اوضاع و احوال تاریخی، فرهنگی، سیاسی و بسیاری دیگر از موضوعات قابل مطالعه در شرق و ملل شرقی و اسلامی می پردازند. فارغ از قصد و هدف ایشان از بررسی در این موضوعات در بسیاری از موارد اشتباهات فاحش این گروه در تاریخ سبب انحرافاتی در جریان شناسایی عناصر تفکر در شرق بوده است. از جمله این موارد ادعای برخی از مستشرقین درباره موضوع مهدویت و دروغ شمردن و افسانه دانستن آن است که لازم است به بررسی ابعاد این نظریه بپردازیم.

مستشرقین چه می گویند؟!

برخی از نویسندگان و مستشرقین در نوشته های خویش به شکلی در اعتقاد به مهدویت و امامت حضرت مهدی (عج) خدشه  وارد  نموده و به انکار بر خاسته اند. بررسی علل صدور چنین نظراتی از جانب ایشان می تواند راهگشای ما در نقد منکران مهدویت و شناخت ریشه های انحراف این گروه باشد. برخی از این نظرات چنین اند:

( امام دوازدهم ) شخصیت موهومی است و به دروغ به امام حسن عسگری که بدون فرزند بود- نسبت داده شده.... و علویین معاصر امام حسن عسگری (ع) از این امام با فرزند پسری از دنیا فوت کرده باشد خبری ندارد.(1)

دیگری از مهدویت و مهدی به عنوان اسطوره و خیال بافی و نشانه ی جهل و تعصب نام می برد:

اسطوره ی مهدی از این میان قوی ترین و دور اثرترین اسطوره است و می دانیم که شیعه دعوت دینی و سیاسی شان را براساس بعضی از این اساطیر و خیال بافی ها گذاشته اند. (2)

در ریشه یابی سخنان این نویسندگان، به این مطلب واقف می شویم که منشأ غالب سخنان ایشان حرفهای چند تنی از مستشرقین از یک سو و دید گاههای "ابن خلدون" از سوی دیگر بوده است. البته برخی از آنان به این تقلید اعتراف نموده اند

و سپس نتیجه گیری می کند: "بهر حال این افسانه جز در میان قبایل جاهل و متعصب شمال آفریقا و قبایل متمایل به بت پرستی طرفداری نداشته است." (3)

برخی دیگر از این دست مطالب خود را همراه با برخی نسبت های ناروا درباره ی عقاید شیعه همراه می کنند. از جمله: "بعضی از مردم در زمینه مهدویت اندیشه های خرافی عجیبی دارند مانند وقت تعیین کردن برای ظهور از روی حساب جمل و ابجد و خلاصه عقیده ی شیعیان در هیچ  قسمت مطابق واقع نیست. چه در مورد مهدویت و چه غیبت و چه معصوم بودن امامان و." (4) کاملاً واضح و آشکار است این تهمت ها درباره ی اصل مهدویت به همراه برخی نسبت های ناروا در مورد عقاید شیعه در اینجا مطرح شده اند. چرا که شیعه هرگز معتقد به تعیین وقت برای ظهور نیست و بر اساس روایات شیعی هر کس وقتی برای ظهور تعیین نماید کذاب و افترا زننده است. (5)

ریشه ی سخنان مستشرقین!

در ریشه یابی سخنان این نویسندگان، به این مطلب واقف می شویم که منشأ غالب سخنان ایشان حرفهای چند تنی از مستشرقین از یک سو و دید گاههای "ابن خلدون" از سوی دیگر بوده است. البته برخی از آنان به این تقلید اعتراف نموده اند. (6) و برخی دیگر شاید شجاعت این کار را در خود ندیدند و در پرده ی ابهام باقی گذارده اند.

مهدویت

اولین مستشرق ضد مهدویت!

اولین مستشرقی که به نظر می رسد زود تر از سایرین مأموریت یافت تا درباره ی " مهدویت " تحقیق کند. فردی به نام " دار مستتر " شرق شناس یهودی تبار فرانسوی است که در گیرودار جنگ های یکی از مدعیان مهدویت در سودان مأمور شد که حس کنجکاوی فرانسویان را در مورد انگیزه ی روی کرد مردمان به عقیده ی "مهدویت" با سخنرانی خویش ارضا کند.

داستان از چه قرار است؟!

ماجرا از آنجا شروع شد که مردی به نام محمد احمد سودانی (1885-1834) با ادعای مهدویت در یک سری جنگ هایی که میان ارتش انگلیس و مصریان روی داده بود، نظر جهانیان را به خود جلب نمود و نام او در اروپا و سایر جاها میان مردمان شنیده و شناخته شد. به ویژه در فرانسه گروه هایی بر اثر حس کنجکاوی در صدد بر آمدند تا از عقیده ی مهدویت در اسلام و ادعای سودانی اطلاع یابند. در این میان دولت فرانسه به یکی از مستشرقین و اندیشمندان به نام "دارمستتر" مأموریت داد تا در تالار سوربون پاریس با سخنرانی خویش اذهان عمومی را از این موضوع که در نهایت توجه فرانسویان به اسلام را در برداشت، منحرف نماید. حاصل سخنرانی های دار مستتر در هشتم فوریه 1885 کتابی شد به نام "مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم هجری" که این کتاب با ترجمه ی محسن جهانسوز به فارسی نیز ترجمه شده است.

وی در این کتاب می گوید:

"این اعتقاد که نخست در دیانت یهود بوده و عیسویت را به وجود آورده است، فقط وقتی در دیانت یهودیان و عیسویان به صورت نهایی را آمد که تحت تأثیرات اساطیر ایرانی واقع شد... مسلمانان در خصوص اعتقاد به ظهور منجی اصول عیسویان را پذیرفته اند."(7) و سپس می افزاید: "این نخستین دفعه بود که یکی از افسانه های معروف ایرانی که در علم الاساطیر دیده می شود در اسلام داخل شد." (8) "حسن (ع) که امام یازدهم بود پس از مرگ خود پسری باقی گذاشت شش ساله به نام محمد (ع). خلیفه آن پسر را در شهر حله نزدیک خود به زندان افکنده بود و او در 12 سالگی غایب شد و چون او تنها باقیمانده ی نسب مستقیم پیامبر بود عامه ی مردم چنین نتیجه گرفتند که این کودک در ساعتی که بخواهد ظهور خواهد کرد." (9)

ماجرا از آنجا شروع شد که مردی به نام محمد احمد سودانی (1885-1834) با ادعای مهدویت در یک سری جنگهایی که میان ارتش انگلیس و مصریان روی داده بود، نظر جهانیان را به خود جلب نمود و نام او در اروپا و سایر جاها میان مردمان شنیده و شناخته شد

کار بی تحقیق!

متاسفانه نویسندگان بعدی دائره المعارف ها و سایر مستشرقین تقلید وار بدون تحقیق جدی و دقیق در منابع اصیل اسلامی سخنان این فرد را تکرار کرده اند و نظیر آن حرفها را بیان داشته اند. (4) از جمله آن ها، گلد زیهر (1921-1852) gold ziher که به گمان برخی بنیان گذار اسلام شناسی در اروپاست با مختصر تغییری، حرفهایی شبیه حرفهای هم مسلکان خویش دارد:

"اندیشه ی مهدی که در اصل به عناصر یهودی و مسیحی برمی گردد، بعضی ویژگی های سائو شیانت زرتشتی به آن اضافه شد چنانکه اذهان خیال پردازان نیز به آن مطالبی افزود و عقیده ی مهدی مجموعه ی اساطیر شد ... و احادیثی به پیامبر (ص) نسبت داده اند که اوصاف دقیق مهدی (عج) در آن تصویر شده بود در حالی که این احادیث به هیچ وجه در تألیفاتی که احادیث صحیح در آنهاست، نیامده است." (10)

شیعه پاسخ می گوید!

از مجموع آنچه مستشرقین در این موضوع بیان نموده اند بدست می آید که اندیشه ی مهدویت را افسانه و اسطوره و خیالبافی می دانند که از اساطیر یهودی و زرتشتی و مسیحی وارد اسلام شده است  و شیعه بدان بال و پر داده است! همچنین به نظر این گروه روایات و احادیث درباره ی اصل مهدویت ضعیف است و سخنی از این مطلب از روایات به ویژه پیامبر اکرم (ص) بدست نیامده است!

در پاسخ باید گفت ما به صورت مفصل در مقالات پیشین منابع موثق قرآنی و روایاتی را درباره ی اثبات اصل مهدویت بیان نمودیم . به عنوان حسن ختام این بحث بیان نورانی رسول گرامی اسلام (ص) کفایت خواهد کرد که : " هر کس خروج مهدی (عج) را انکار نماید همانند آن است که به تمام آنچه بر من نازل شده کافر شده است ." (11) و (12)

ادامه دارد....

پی نوشت ها:

1-     الخطوط العریضیة – محبّ الدین خطیب – قاهره – 1388 – ص 32.

2-     مراقف حاسمة فی تاریخ الاسلام – محمد عبدالله عنان – چاپ اول – فصل 18 – صص 181-187.

3-     همان منبع دوم.

4-     المهدی و المهدیة – احمد امین بک – 1951 م – مصر – دارالمعارف – ص 96.

5-     برای نمونه رجوع کنید به: کمال الدین ولاّم النعمة – ص 484و516.

6-      مانند بهائیگری – احمد کسروی – ص 4 – المهمدیة فی الاسلام – احمد امین بک – ص 69.

7-     مهدی از صدر اسلام تا قرن 13 هجری – دارمستتر – ترجمه جهانسوز – ص 6.

8-     همان منبع 7 ص 21.

9-     همان منبع 7 ص 37.

10-العقیدة و الشریعة فی الاسلام – گلد زیهر – ترجمه محمد یوسف موسی و علی حسن عبد القادر و عبد العزیز عبد الحق – چاپ دوم – 1959 – مصر – دارالکتب الحدیثة و بغداد – مکتبة المثنیّ – ص 93.

11- لسان المیزان – حافظ ابن مجر عسقلانی – ج 5 – ص 130 و بسیاری منابع دیگر از منابع اهل تسنن و شیعه.

12- ذهینت مستشرقین و اصالت مهدویت – حسین منظر –صص 58-44.

ن. رادفر

بخش مهدویت تبیان


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.