تبیان، دستیار زندگی
معاویه فرزند هند جگر خوار نتوانست كینه خود را پنهان نگاه دارد و بعد از مدتى كوتاه آنرا آشكار كرد. وى پس از شهادت مالك اشتر گفت : على بن ابیطالب دو دست نیرومند داشت یكى از آنها در جنگ صفین قطع شد یعنى عمار یاسر و دیگرى امروز یعنى مالك اشتر.(
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیشگویی پیامبر اکرم در مورد شهادت عمار

لحظه پرواز

عمار

طبق روایات زیادى، رسول خدا صلی الله علیه و آله از شهادت و اینكه قاتل او در دوزخ است خبر داده بود، همچون این روایت شریف:

«انک لن تموت حتی تقتلک الفئة الباغیة الناکبة عن الحق، یکون آخر زادک من الدنیا شربة لبن» (1)

تو نمی‎میری تا وقتی که گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بکشد. آخرین توشه تو از دنیا جرعه‎ای شیر است.

این روایت به قدرى معروف بود كه جمعى از كسانى كه در صفین حضور داشتند و در كار خود متحیر بودند و نمى‏دانستند به كدام یك از دو لشكر ملحق شوند، هنگامى كه دیدند عمار در لشكر امیرالمؤمنین علیه السلام است به لشكر آن حضرت پیوستند. افرادى هم بودند كه منتظر ماندند تا وقتى دیدند عمار شهید شد به لشكر آن حضرت پیوستند، همانند عبدالله بن سوید حمیرى كه به گفته برخى از اهل تاریخ از آغاز كه به جنگ آمد در حال تردید و توقف بود تا وقتى كه مشاهده كرد عمار كشته شد، شمشیر خود را كشید و به جنگ با لشكریان معاویه آمد و به لشكر على علیه السلام ملحق شد.(2) همین شهرت این حدیث سبب شد تا با شهادت عمار اختلاف سختى در لشكر معاویه پدید آید. و موجب گردد تا معاویه براى رفع این اختلاف و سر و صداها و جلوگیرى از پراكنده شدن لشكرش دست به آن تأویل و توجیه مضحك و خنده‏دار و فریبكارانه بزند كه بگوید:

«انما قتله الذین جاؤا به» (3) (كسانى عمار را كشته ‏اند كه او را بدینجا آورده ‏اند)

كه وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام این توجیه مسخره را شنید، فرمود:

«فالنبى قتل حمزة حین أرسله الى قتال الكفار» (4) (اگر اینطور است پس حمزه را هم پیامبر کشت، هنگامی که او را به جنگ با کفار آورد)

آخرین توشه عمار وقتى كه دید جنگ شدید و تعداد كشته ها رو به فزونى نهاد از صف خارج گردید و نزد امیرمومنان آمد و عرض كرد یا امیرالمومنین آیا این همان روز است ؟

امیرالمومنین فرمود: به صف خود بازگرد و این موضوع سه بار تكرار شد و بار سوم حضرت فرمود: آرى . عمار به صف خود بازگشت و گفت : امروز با دوستانم دیدار خواهم كرد(با محمد و گروه او)(5)

امام علی علیه السلام فرمود: خداوند رحمت كند بر عمار روزى كه برانگیخته مى شود و خداوند رحمت كند بر عمار روزى كه در آن سوال مى شود. بهشت بر عمار واجب شد نه در یك یا دو یا سه جا. پس بهشت گوارا باد بر او. او كشته شد در حالى كه با حق همراه بود و حق نیز با او همراه بود هر جا كه او مى گشت ، پس قاتل و غارتگر لباس جنگى و دشمنام گویان عمار همه در آتشند

نصر بن مزاحم از ابن حریث روایت كرده كه گوید:

عمار بن یاسر غلامى داشت كه نامش راشد بود و او به نزد عمار آمد و شربتى از شیر براى او آورد، عمار گفت:

از خلیل خود رسول خدا شنیدم كه فرمود: براستى كه آخرین توشه تو از دنیا شربتى از شیر خواهد بود(6)

و سپس گفت:

«و كانت قتلانا فى الجنة و قتلاكم فى النار» (7) (و مى‏دانیم كه كشته‏هاى ما در بهشت هستند و كشته‏هاى شما در دوزخ)

در روایتی نقل شده است : عمار که سمت فرماندهی سواره نظام را به عهده داشت، در حالی که معاویه و عمروبن عاص و دشمنان علی علیه السلام را کافران به ظاهر مسلمان می دانست، به سوی دشمن حمله می برد و چنین می سرود:

نحن ضربـناکم علی تنزیله                                      فالیوم نضربکم علی تأویله

ما (پیشتر) شما را بر سر تنزیل و فرود آمدن قرآن زدیم و امروز نیز بر تأویل و مفهوم قرآن می زنیم.

او در راهی که انتخاب کرده بود، چنان استوار بود که می گفت:

خدایا! می دانی اگر رضایت تو در این باشد که خود را از بلندی به زیر افکنم یا خود را در دریا غرق سازم یا شمشیر درشکم خود فروبرم، همان را انجام خواهم داد؛ لکن می دانم امروز عملی بهتر و شایسته تر از نبرد با فاسقان نیست. (8)

ابوعبدالرحمن سلّمی می گوید: در آن روز حاضران از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به هر طرفی که عمار حمله می برد، به دنبالش حرکت می کردند. وقتی به هاشم بن عتبه مرقال ـ که پرچمدار علی علیه السلام در صفین بود ـ رسید، او را مخاطب قرار داد و چنین گفت:

به پیش که بهشت زیر برق شمشیرها و نوک تیز نیزه هاست. درهای آسمان گشوده و حورالعین زینت شده است.

و نیز شعری به این مضمون می خواند:

امروز روزی است که دوستانم و محمد صلی الله علیه و آله وسلم و پاداش اعمالم را ملاقات می کنم. (9)

نصر بن مزاحم می نویسد: در حالی که او بشدت مى جنگید، این جون سكونى و ابوالعادیه فزارى با هم به طرف او هجوم بردند. ابوالعادیه ضربه اى با نیزه به او زد و ابن جون با ضربه اى به سرش او را به شهادت رساند.(10)

معاویه فرزند هند جگر خوار نتوانست كینه خود را پنهان نگاه دارد و بعد از مدتى كوتاه آنرا آشكار كرد. وى پس از شهادت مالك اشتر گفت : على بن ابیطالب دو دست نیرومند داشت یكى از آنها در جنگ صفین قطع شد یعنى عمار یاسر و دیگرى امروز یعنى مالك اشتر

امیرمومنان على علیه السلام به سوى جایى كه او در آنجا شهید شده بود آمد و نشست و سر او را در دامان خود نهاد. این یار دیرین و کهنسال امیرمؤمنان علیه السلام و این بُرنا دل نود و سه ساله با کشته شدنش، قلب علی علیه السلام را به درد آورد، بطوریکه حضرت بر بالین او این اشعار را خواند:

ألا أیها الموت الذی لیس تاركی                 أرحـنی فـقـد  أفـنیـت كـل خلیل

أراك بـصـیـراً بـالــذین أحـبـهـم                              كـأنــك تـنحـو نـحـوهـم بـدلـیل

«اى مرگى كه به قصد من آمده اى مرا راحت كن زیرا همه دوستانم را فانى كرده اى . مى بینم كه تو فقط به سوى كسانى مى روى كه دوستشان دارم ، گویا تو به دلیل خاصى به سوى آنها مى روى »

سپس فرمود: انالله و انا الیه راجعون ، به راستى اگر كسى از شنیدن قتل عمار احساس مصیبت نكند از اسلام نصیبى ندارد.

همچنین فرمود: خداوند رحمت كند بر عمار روزى كه برانگیخته مى شود و خداوند رحمت كند بر عمار روزى كه در آن سوال مى شود. بهشت بر عمار واجب شد نه در یك یا دو یا سه جا. پس بهشت گوارا باد بر او. او كشته شد در حالى كه با حق همراه بود و حق نیز با او همراه بود هر جا كه او مى گشت ، پس قاتل و غارتگر لباس جنگى و دشمنام گویان عمار همه در آتشند.(11)

سپس امام علیه السلام بر او نماز گزارد (12) و او را با لباسش دفن كرد و غسلش ‍ نداد.(13) زیرا عمار خود وصیت كرده بود كه مرا با لباسم دفن كنید و خون شهادت را از من نشویید و خاك جنگ را از بدن من نتكانید زیرا مى خواهم در روز قیامت با دشمنان دین مخاصمه كنم .(14)

معاویه فرزند هند جگرخوار نتوانست كینه خود را پنهان نگاه دارد و بعد از مدتى كوتاه آن را آشكار كرد. وى پس از شهادت مالك اشتر گفت :

على بن ابیطالب دو دست نیرومند داشت یكى از آنها در جنگ صفین قطع شد یعنى عمار یاسر و دیگرى امروز یعنى مالك اشتر.(15)

این واقعه جان گداز در ماه صفر سال 37 هجری اتفاق افتاد. و این صحابی جلیل القدر پس از نزدیک به یک قرن عمر سراسر افتخار، بدرود حیات گفت.

پی نوشت:

1) الغدیر،ج 9، صص 22- 21؛ تاریخ طبری، ج 3، جزء6، ص 21؛ کامل ابن اثیر، ج 3، ص 157.

2) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید،ج 2،ص 274؛ شذرات الذهب،ج 1،ص 45؛ مستدرك الصحیحین،ج 3،ص 385.

3) الامامة و السیاسة،ص 106.

4) نور الابصار شبلنجى،ص 895؛ الدرجات الرفیعه ص 267.

5) رجال كشى ج 1، ص 126.

6) وقعة صفین، ص 253.

7) همان، ص146.

8) همان، ص215.

9) تاریخ طبری، ج 5، صص 38؛ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 308.

10) وقعة صفین، ص 341.

11) الفتوح الرفیعه ص 282.

12) طبقات ابن سعد ج 3، ص 262؛ الفتوح ج 2، ص 157؛ انساب الاشراف ج 1، ص 199.

13) الاستیعاب ج 2، ص 481 و به نقل از آن در شرح نهج البلاغه ج 10، ص 106 الدرجات الرفیعه ص 282.

14) اسدالغابه ج 4، ص 47؛ طبقات ابن سعد ج 3، ص 262 ؛ انساب الاشراف ج 1، ص 199.

15) الغارت ص 169.

فرآوری: امین

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع :

کتاب «دیوان عمار یاسر»، تألیف قیس عطار.

کتاب «زندگانى امیرالمؤمنین علیه السلام»، سیدهاشم رسولى محلاتى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.