تبیان، دستیار زندگی
طلاب وظیفه بیشتر و مهمتری نسبت به آراستن خویش به اخلاق اسلامی و نبوی دارند. اگر بخواهیم بهترین مبلغ دین اسلام را نام ببریم، شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را باید در صدر اسامی قرار دهیم که خداوند متعال تبلیغ دینش را به دست او سپارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طلبگی در اخلاق نبوی

ادب طلبگی (3)
لباس طلبگی

طلاب وظیفه بیشتر و مهمتری نسبت به آراستن خویش به اخلاق اسلامی و نبوی دارند. اگر بخواهیم بهترین مبلغ دین اسلام را نام ببریم، شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را باید در صدر اسامی قرار دهیم که خداوند متعال تبلیغ دینش را به دست او سپارد.

در قرآن کریم بهترین الگو و اسوه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  معرفی شده است. شکی نیست که الگو بودن حضرت مختص به یک قشر خاص نیست. بلکه هر کسی بخواهد انسانی زندگی کند باید در آینه وجودی اش صفات آن حضرت را منعکس کند.

صد البته که در این میان روحانیون و طلاب نسبت به این ویرایش و پالایش و همخوانی و الگو گیری مقدم ترند و از ایشان توقع بیشتری در این زمینه وجود دارد. چرا که روحانیون متولی تبیین، تعریف و عمل به اخلاق اسلامی و راهرو مسیر انبیا و اولیای الهی اند.

اگر بخواهیم خوب نگاه کنیم باید بگوییم وقتی کسی مردم را موعظه کرده و آنها را به نیکی دعوت می کند، باید ابتدا در خودش این مساله را پیاده کرده باشد. در غیر این صورت حرف او اثر گذار نخواهد بود.

بلکه اگر مردم ببینند او  خلاف گفته های خویش عمل می کند، به اخلاقی که از آن تمجید می کند آراسته نیست و یا خلاف اخلاق اسلامی عمل می کند، نه تنها نسبت به شخص گوینده بلکه نسبت به اسلام و روحانیت نیز بدبین می شود.

از این رو طلاب وظیفه بیشتر و مهمتری نسبت به آراستن خویش به اخلاق اسلامی و نبوی دارند.

از طرف دیگر اگر بخواهیم بهترین مبلغ دین اسلام را نام ببریم، شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را باید در صدر اسامی قرار دهیم که خداوند متعال تبلیغ دینش را به دست او سپارد.

شیوه تبلیغی آن حضرت علاوه بر موعظه بر تبلیغ عملی، اخلاق عملی بود. هم تئوری تببین می کرد و هم به آنچه می فرمود عمل می نمود.

این نکته هم واضح است که تبلیغ عملی بسیار بیشتر و عمیق تر از تبلیغ گفتاری اثر می گذارد. لذا یک بیشتر عمل یک مبلغ روی مردم اثر می گذارد تا منبرها و موعظه های او.

در این مقاله به بررسی شیوه عملی پیامبر خواهیم پرداخت.

هرگز نشد رسول خدا صلى الله علیه و آله با كسى مصافحه كند و آن حضرت زودتر دست خود را از دست وى بكشد.

بلكه صبر مى كرد تا طرف دست آن حضرت را رها سازد. دیده نشد پیش روى كسى پاى خود را دراز كند. خطبه اش از همه كوتاهتر و از بیهوده گویى بر كنار بود و مردم آن جناب را به بوى خوش كه از وى به مشام مى رسید مى شناختند.

وقتى با كسى مى نشست تا او حضور داشت ، لباس و زینت خود را از تن خارج نمى ساخت .(1)

امام رضا (علیه السلام ) درباره سنن و سیره و شمایل رسول اكرم علیهم السلام ، مطالب مبسوطى روایت فرموده اند كه خلاصه آن چنین است :

... امام حسین (علیه السلام ) فرمود: از پدرم (علیه السلام ) درباره وضع ورود حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) سوال كردم .

پدرم فرمود: وقتى به منزل مى رفت وقت خود را سه قسمت مى كرد، یك قسمت براى خداوند تبارك و تعالى ، یك قسمت براى خانواده و یك قسمت نیز براى خود، سپس قسمت خود را بین خود و مردم تقسیم مى كرد، و چیزى از آن را از ایشان دریغ نمى فرمود، و در مورد قسمت امت ، روش آن بزرگوار این بود كه اهل فضل را با اجازه دادن به آنها به اندازه فضلشان در دین ، بر دیگران ترجیح مى داد.

بعضى از آنان ، یك حاجت داشتند، بعضى دو حاجت و بعضى بیشتر، پس به آنها مى پرداخت و آنان را نیز- به آنچه كه باعث اصلاحشان و اصلاح امت بود، از جمله با جویا شدن از احوالشان و نیز گفتن مطالب لازم - مشغول مى كرد .

و مى فرمود: افراد حاضر به افراد غائب ابلاغ كنند و هر كس به من دسترسى ندارد، حاجتش را به من برسانید؛ زیرا هر كس نیاز نیازمندى را كه خود قادر نیست نیاز خود را به حاكم برساند، در نزد حاكم مطرح كند خداوند او را در قیامت ثابت قدم كند.

نزد آن حضرت فقط همین مطالب مطرح مى شد و از هیچ كس چیزى جز اینها قبول نمى فرمود. مردم همچون پیشاهنگان جستجوگر وارد مى شدند و دین شناس و قادر به هدایت دیگران و با دست پر خارج مى شدند.

حضرت فرمودند: درباره خروج رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) و اینكه پس از خارج شدن چه مى كردند سوال كردم ، پدرم فرمود: رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) زبان خود را، جز در مواردى كه به ایشان مربوط مى شد، حفظ و مردم را با خود مانوس مى كرد و آنان را از خود نمى راند.

كریم و بزرگ هر قومى را رئیس آنان قرار مى داد، از مردم برحذر بود بدون اینكه خوشرویى خود را از آنان دریغ كند، از اصحاب خود سراغ مى گرفت و تفقد مى فرمود و از مردم در مورد مسائلى كه بین آنان بود سوال مى كرد، نیكى را تحسین و تایید، و بدى را تقبیح و بى ارزش مى كرد.

میانه رو و یكسان بود، در حق كوتاهى و از حق تجاوز نمى كرد و اطرافیان حضرتش ‍ از بهترین مسلمانها بودند. برتر و بالاتر از همه نزد آن حضرت آن بود كه خیرش به همه مى رسید و هر كس با دیگران بهتر همدردى و كمك مى كرد نزد آن حضرت مقام و منزلتى بزرگتر داشت .

امام حسین (علیه السلام ) فرمود: درباره نشستن حضرت سوال كردم ؟ فرمود: در نشستن و برخاستن به ذكر مشغول بود، هرگاه به مجلسى وارد مى شد، در آخر مجلس مى نشست و همواره به این كار دستور مى داد، با همنشینان خود یكسان برخورد مى كرد تا كسى گمان نبرد كه دیگرى نزد آن حضرت گرامیتر است ، هر كس با آن حضرت همنشین مى شد حضرت در مقابل او آن قدر صبر مى كرد كه اول خود او بلند شود و مجلس را ترك كند.

هر كس از آن حضرت حاجتى مى خواست یا با دست پر باز مى گشت یا در جواب ، با گفتارى نرم و ملایم مواجه مى شد، از خلق و خوى ایشان همه بهره مند بودند،

براى مردم همچون پدرى مهربان بود، در مورد حق ، همه در مقابل ایشان یكسان بودند، مجلس ایشان ، مجلس حلم ، حیا، صداقت و امانت بود، صدا در آنجا بلند و از كسى هتك حرمت و لغزش كسى بازگو نمى شد، همه بر اساس تقوا با هم برابر و به هم پیوسته و متواضع بودند، افراد بزرگتر را احترام و به اطفال مهربانى مى كردند و حاجتمندان را بر خود ترجیح ، و غریبان را پناه مى دادند.

پرسیدم : رفتارشان با همنشینان خود چگونه بود؟ فرمودند: دائما خوشرو و ملایم و خوش برخورد بود. سخت گیر، داد و فریاد كن و بد زبان نبود، نه عیبجو بود و نه ستایشگر.

 در مقابل آنچه دوست نمى داشت خود را به غفلت مى زد و به روى خود نمى آورد، كسى از ایشان ناامید نمى شد.

 سه كار را كنار گذاشته بود: جدل ، زیاده روى و آنچه كه به ایشان مربوط نمى شد.

 سه كار را درباره مردم انجام نمى داد: كسى را مذمت و تقبیح نمى كرد، لغزشها و مسائل پنهانى افراد را دنبال نمى كرد و در موردى سخن مى گفت كه امید ثواب داشت .

وقتى سخن مى گفت همه ساكت بودند و كسى كوچكترین حركتى نمى كرد و هر گاه سكوت مى كرد، دیگران سخن مى گفتند. در حضور ایشان ، مجال سخن گفتن را از یكدیگر نمى گرفتند.

اگر كسى در خدمت آن حضرت صحبت مى كرد، بقیه سكوت مى كردند تا سخن او تمام شود، بعد به كلام اولشان بر مى گشتند.

از هر چه دیگران را مى خندانید مى خندید، و از هر چیز كه دیگران تعجب مى كردند تعجب مى كرد، در مقابل افرادى كه در گفتار و درخواست ، رفتار درستى نداشتند صبر مى كرد و مى فرمود: وقتى حاجتمندى را دیدید كه در پى برآوردن نیاز خویش است او را كمك كنید)).

كلام كسى را قطع نمى كرد مگر زمانى كه خود قطع كند یا وقت بگذرد كه در این صورت كلامش را یا با نهى و یا با برخاستن از مجلس قطع مى كرد.

شیخ صدوق گوید: این حدیث براى من از مشایخ به اساتید مختلف روایت شده است .(2)


منابع:

1- سنن النبى (صلى الله علیه و آله و سلم )، ص 45 براى آگاهى بیشتر در این باره رك : المیزان ، ج 6 ص 302- 338، ذیل آیات 116- 120 سوره مائده (5)

2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام ) ج 1 ص 635- 644، با تلخیص

تهیه و تولید: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان