تبیان، دستیار زندگی
مگر می توان غواصان خط شکنی را که به اروند زدند و نه به فاو رسیدند و نه هیچ گاه حتی پلاکی از آن ها یافته شد را فراموش کرد؟ مگر می توان فراموش کرد غواصان مظلومی را که از میان نیزارهای هور العظیم و از اعماق اروند رود به معراج رفتند تا خلیج همیشه فارس متبرک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خلیج فارس ولحظه  شهادت شهدایش


مگر می توان غواصان خط شکنی را که به اروند زدند و نه به فاو رسیدند و نه هیچ گاه حتی پلاکی از آن ها یافته شد را فراموش کرد؟ مگر می توان فراموش کرد غواصان مظلومی را که از میان نیزارهای هور العظیم و از اعماق اروند رود به معراج رفتند تا خلیج همیشه  فارس متبرک به وجود آنان شود. مگر می توان حماسه های پیکان و جوشن و سهندو سبلان را فراموش کرد؟


خلیج فارس ولحظه  شهادت شهدایش

خلیج فارس جلوه های اقتدارش را با فداکاری فرزندانش، چه غواصان در عملیاتی مثل والفجر8 و چه ناوشکنان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به عرصه ظهور گذارد و هر روز بر خود می بالد به خاطر داشتن چنین فرزندان رشیدی ولی دل پرخون دارد از لحظه ی شهادت تک تک عزیزانش که غریبانه به شهادت رسیدند .

... مگر می توان غواصان خط شکنی را که به اروند زدند و نه به فاو رسیدند و نه هیچ گاه حتی پلاکی از آن ها یافته شد را فراموش کرد؟ مگر می توان فراموش کرد غواصان مظلومی را که از میان نیزارهای هور العظیم و از اعماق اروند رود به معراج رفتند تا خلیج همیشه  فارس متبرک به وجود آنان شود. مگر می توان حماسه های پیکان و جوشن و سهندو سبلان را فراموش کرد؟

از دل آن نیزارها و موج های خروشان تاریخ آینده جهان بنا شده است و امروز اغراق نکرده ایم اگر بگوییم تقدیر زمین در حاشیه همین خلیج همیشه فارس است که تعیین می شود... و مگر به راستی جز این است؟ ...

تقویم برخی از اتفاقات دریایی دوران دفاع مقدس :

30/6/1359 : ششصد و ششمین و آخرین حمله ارتش عراق قبل از شروع رسمی جنگ، با حمله به کشتی تجاری، در خور موسی در خلیج فارس.

31/6/1359 : یورش وحشیانه ارتش بعثی عراق از زمین و هوا و دریا به خاک جمهوری اسلامی ایران و آغاز هشت سال دفاع مقدس رزمندگان اسلام.

8/9/1359 : وقوع بزرگ ترین نبرد دریایی میان ایران و عراق که با تلفات بسیار بعثی ها و آتش زدن اسکله «البکر» پایان یافت.

21/10/1360 : حمله عراق به دو کشتی خارجی در خلیج فارس، برای نا امن اعلام کردن خلیج فارس.

9/8/1362 : تشکیل جلسه 2493 شورای امنیت سازمان ملل متحد. تصویب قطعنامه 540 ، برای اعلام آتش بس فوری و خودداری طرفین از جنگ نفت کش ها و تأیید کشتی رانی و تجارت آزاد در آب های بین المللی.

11/3/1363 : تصویب قطعنامه 552 در جلسه 2546 شورای امنیت سازمان ملل متحد، درباره ضرورت احترام کشورها به حقوق کشتیرانی و محکوم کردن حمله به کشتی ها و درخواست توقف آن، ولی از ذکر نام عراق به عنوان آغازگر و ادامه دهنده جنگ نفت کش ها پرهیز شد و به همین علت، جمهوری اسلامی ایران آن را بی اعتبار دانست.

5/12/1364 : تشکیل جلسه شورای امنیت و تصویب قطعنامه 582 ، درباره آتش بس فوری و قطع جنگ دریایی و هوایی و زمینی، بازگشت به مرزهای بین المللی، مبادله اسرای جنگ، منع استفاده از سلاح های شیمیایی، توجه طرفین به میانجیگری؛ حدود یک ماه پیش رزمندگان اسلام فاو را تسخیر کرده بودند.

درست می گویید، شهادت در روی دریا خیلی مظلومانه  است. خاطره ای دارم مربوط به ناوچه «جوشن» که در درگیری با آمریکا مورد اصابت قرار گرفت. یکی از هم دوره ای های من به نام شهید «زارع نعمتی» که فرمانده دوم ناوچه «جوشن» بود، هنگامی که آمریکایی ها خواستند بچه ها شناور را ترک کنند و اعلام کرده بود که می خواهد آن را بزند؛ از آنجایی که شناور حکم خاک پاک میهنمان را دارد، بچه ها زیر بار نرفتند و آمریکا شروع به تیراندازی کرد که زمانی که اولین موشک را زدند...

30/6/1366 : حمله 6 فروند بالگرد آمریکایی به کشتی کوچک تجاری ایران اجر، به بهانه مین گذاری ایران در خلیج فارس.

27/7/1366 : حمله 4 ناوشکن آمریکایی به جزیره رستم (و پایانه نفتی رشادت) و میدان نفتی رسالت در خلیج فارس که به نابودی این تأسیسات انجامید، این یورش وحشیانه به بهانه تلافی حمله به کشتی نفت کش کویتی، با پرچم آمریکا صورت گرفت.

مظلومیت شهدای نیروی دریایی  : هنوز فکر می کنم بچه ها داخل ناوچه اند

ناخدا یکم بازنشسته، کامران پوریاوری متولد سال 1336 است. او مدت 24 سال را در منطقه دوم دریایی بوشهر خدمت کرده است. 4 ماه از جنگ تحمیلی سپری شده بود که ناخدا پوریاوری با اتمام تحصیلات در آلمان به میهن مان بازگشت و در بحبوحه دوران دفاع مقدس روی آب های نیلگون خلیج همیشه فارس ایران به دفاع مشغول شد. این گفت و گوی 85 دقیقه ای و ده ها گفت و گوی دیگر از این دست هم نمی تواند بیان کننده رشادت های دریا دلانی باشد که در تنهایی دریایی خود با تهاجم دشمن بعثی مقابله می کردند و به همین دلیل است که ناخدا می گوید شهدای نیروی دریایی شهدای مظلومی هستند. او در این مصاحبه به تشریح برخی نبردهای دریایی دوران دفاع مقدس پرداخته است.

قبل از این که وارد سئوال دوران دفاع مقدس و عملیات های دریایی بشویم مایلم که بدانم شما از کی وارد نیروی دریایی شده اید؟

خلیج فارس ولحظه  شهادت شهدایش

من استخدام سال 55هستم و سال 59 پس از فارغ التحصیلی در رشته علوم دریایی گرایش افسر ناوبر(عرشه) از کشور آلمان در تاریخ 10 دی ماه به ایران بازگشتم.

به کشور بازگشتید؟!آن هم در بحبوحه جنگ تحمیلی؟!

با توجه به عرق میهن پرستانه ای که داشتم با وجود اعلام خطری که اطرافیان می کردند که کجا می روی اکنون در ایران جنگ است، اما به کشور بازگشتم و از همان زمان به منطقه دوم دریایی بوشهر منتقل شدم. که با توجه به شرایط جنگ تحمیلی، بوشهر خط مقدم جبهه دریایی بود.

نخستین عملیات آتش را که انجام دادید، به یاد دارید؟

نخستین شلیکم روز دوم، سومی بود که به دریا رفته بودم و تا آن زمان هم وارد جنگ نشده بودم و آموخته هایم تئوری بود و این که فردی را به عنوان دشمن روبه رویم داشته باشم برایم کمی غریب بود. منطقه عملیاتی ما نیز آن زمان درسکوهای "نوروز" قرار داشت که آنجا مستقر می شدیم و به محض این که شناورهای عراقی تحرکی داشتند آن ها را درگیر می کردیم. یادم می آید دریای اول یا دومم بود که شب هنگام بر روی صفحه رادار هدفی دیدیم.

نمی ترسیدید؟

حقیقتش نه، آن زمان جوان بودیم و شور و شوق خاصی داشتیم که تیراندازی و درگیری با دشمن برایمان تازگی داشت. آن شب شناور را در صفحه رادار دیدیم و به فرمانده گزارش دادیم. فرمانده نیز دستور شناسایی آن را داد وقتی مشخص شد که دشمن است، فرمانده محل جنگ را اعلام کرد و همه پرسنل به محل رفتند و آماده تیراندازی شدند. وقتی هدف در برد ما قرارگرفت شروع به تیراندازی کردیم اما دشمن از داخل «خور عبدا...» سریع فرار کرد.

از جنگ های دریایی که در خلیج فارس میان شناورهای ما و بعثی ها در می گرفت بیشتر بگویید.

-         مورد اصابت قرار دادن ناوچه های دشمن یک طرفه نبود و ما نیز مورد اصابت قرار گرفتیم. به عنوان مثال سال 1361 به ناوی که من روی آن بودم موشک اصابت کرد و 20 نفر از پرسنل شهید شدند. ساعت 8 شب بود که وضعیت منطقه قرمز شد و تیم وارد محل جنگ شدیم. آن زمان عراق از برتری هوایی برخوردار بود و هلی کوپترهای «سوپر فلون» فرانسوی را اجاره کرده بود که 2 موشک حمل می کردند. عراقی ها اولین موشک خود را رها کردند که به برد چپ ما خورد و منفجر شد و ما یهو احساس کردیم که ناو روی هوا رفت و آتش گرفت.این ناو یکی از ناوهای خوب ایران بود که در گذشته از آمریکا خریداری شده بود و معروف به ناوهای «پاسیور» بود و بیش از 100 پرسنل داشتیم. وقتی مورد اصابت قرار گرفتیم اما بچه ها شناور را جمع و جور کردند و به خارک آوردند و موفق به نجات آن شدیم.

پس از این گونه اتفاقات نماینده بنیاد شهید می آمد و چندین روز به دنبال اثری از شهدا می گشت که حداقل یک بند کفش از آن ها پیدا کنیم و به خانواده هایشان بدهیم و بگوییم این متعلق به شهید شما بوده است. در خشکی، پلاکی، لباسی می ماند اما متأسفانه خیلی از بچه های ما این ها را نداشتند

-         همچنین خودمان نیز عملیات «تکسا» در سال 65 را انجام دادیم که با 4 ناوچه موشک انداز برای انهدام مجدد سکوی «الامیه» رفتیم. طرح عملیاتی بر این اساس ریخته شد که با 4 ناوچه در پوشش راداری که برای خود ایجاد کرده ایم به سکوی مورد نظر نزدیک شویم و شروع به تیراندازی با توپ 76 میلی متری کنیم و 400 گلوله به آن بزنیم.همه احساس می کردند که وارد عملیاتی می شویم که ممکن است بازگشت نداشته باشد اما کسی را ندیدم که از شرکت در عملیات سر باز بزند. عملیات به صورت سری بود و فرمانده طرح را به من که افسر عملیات بودم درون شناور داد و در حضور وی طرح را باز کردیم و از جزئیات آن مطلع شدیم. ما و سه ناوچه دیگر در نقاط خاصی مخفی شده بودیم و شب عملیات از محل اختفاء خود خارج شدیم و در پناه یک شناور تجاری که در واقع نظامی و حامل مهمات بود، به سمت «خور عبدا...» رفتیم و در موقعیت راداری مورد نظر قرار گرفتیم و شناور را رها کردیم تا از منطقه بیرون رود. با کسب مجوز فرماندهی هر ناوچه حدود 100 توپ شلیک کرد و پس از آن عراق در مقابل یک عملیات غیرقابل پیش بینی قرار گرفت و ما نیز از تاریکی شب استفاده کردیم و با روشنایی هوا در نقاط اختفاء خود مستقر شدیم و آن زمان که عراق به خودش آمد چه اتفاقی افتاده است، دیگر سکو آتش گرفته بود.

مگر روی آب های دریا هم می شود نقاط اختفا داشت؟

نقاط اختفای دریایی این طور نیست که سنگری برای مخفی شدن باشد. ما از نقاط طبیعی سکوهای نفتی استفاده کردیم و بین آن ها مخفی می شدیم و به همین دلیل رادار دشمن نمی توانست ما را رهگیری کند. اما در زمانی که احساس می کردیم ایمن است از مخفی گاه بیرون آمدیم و محل را ترک کردیم. از جزیره خارک برای این کار استفاده کردیم که آن زمان سکوهای «بهرگان»، «اردشیر»، «نوروز» نقاط اختفاء ما بود.

واقعیت این است که نیروی دریایی عراق پس از عملیات «مروارید» در عمل هسته و شاکله اصلی خود را از دست داد و دیگر آن گونه که باید نمی توانست حضور پیدا کند. این عدم حضور خود را با پشتیبانی هوایی اش تکمیل می کرد. یعنی با حضور جنگنده های «میراژ»، هلی کوپترهای «سوپرفلون» و «سوخو 29» منطقه را برای ما ناامن می کرد.

خلیج فارس ولحظه  شهادت شهدایش

یکی از مباحثی که همواره ذهن من را به خود درگیر می کند این است که شهادت روی آب و یا در آسمان خیلی مظلومانه تر به نظر می رسد. شما در این باره نظری دارید؟

درست می گویید، شهادت در روی دریا خیلی مظلومانه  است. خاطره ای دارم مربوط به ناوچه «جوشن» که در درگیری با آمریکا مورد اصابت قرار گرفت. یکی از هم دوره ای های من به نام شهید «زارع نعمتی» که فرمانده دوم ناوچه «جوشن» بود، هنگامی که آمریکایی ها خواستند بچه ها شناور را ترک کنند و اعلام کرده بود که می خواهد آن را بزند؛ از آنجایی که شناور حکم خاک پاک میهنمان را دارد، بچه ها زیر بار نرفتند و آمریکا شروع به تیراندازی کرد که زمانی که اولین موشک را زدند، «شهید زارع نعمتی» در محل «پل آزاد پرچم» سرش قطع شد.

شهادت در دریا بسیار بسیار مظلومانه است. در خشکی که باشی وقتی می بینی موشک می آید، سنگر می گیری اما روی آب این گونه نیست. برای خودم در خارک داخل ناوچه اتفاق افتاد و یک لحظه موشک را دیدم به سمتم می آید و فقط ایستادم و نگاه کردم که ضدهوایی موشک را منحرف کرد. می خواهم بگویم در آن لحظه خاص، در شرایطی قرار می گیری که اگر شهید هم شوی بسیار مظلومانه است.

پس از این گونه اتفاقات نماینده بنیاد شهید می آمد و چندین روز به دنبال اثری از شهدا می گشت که حداقل یک بند کفش از آن ها پیدا کنیم و به خانواده هایشان بدهیم و بگوییم این متعلق به شهید شما بوده است. در خشکی، پلاکی، لباسی می ماند اما متأسفانه خیلی از بچه های ما این ها را نداشتند. زمانی که شهید «زارع نعمتی» می خواست به بندر عباس بیاید به فرزندش گفته بود می روم برایت عروسک بیاورم و خانواده اش هنوز قبول ندارد او شهید شده است زیرا هیچ نشانی از او را برایشان نیاوردند. از آن ناوچه بزرگ هیچی باقی نماند و همه اش پودر شد.برای خانواده چیزی که استناد باشد و برایش ببری، آرامش بخش است اما فرزند این شهید که بزرگ شده است و از دانشگاه فارغ التحصیل شده است هنوز می گوید پدرم رفته است برایم عروسک بیاورد. چون هنوز هیچ چیزی نتوانستیم از پدرش به او بدهیم. شهادت در دریا بسیار مظلومانه است ... گاهی هنوز فکر می کنیم بچه ها زنده اند و در جای جای خلیج فارس هستند و هر کجا را که نگاه می کنیم، گوشه ای است که یک عده از بهترین بچه های این آب و خاک شهید شده اند.

زمانی که شهید «زارع نعمتی» می خواست به بندر عباس بیاید به فرزندش گفته بود می روم برایت عروسک بیاورم و خانواده اش هنوز قبول ندارد او شهید شده است زیرا هیچ نشانی از او را برایشان نیاوردند. از آن ناوچه بزرگ هیچی باقی نماند و همه اش پودر شد. اما فرزند این شهید که بزرگ شده است و از دانشگاه فارغ التحصیل شده است هنوز می گوید پدرم رفته است برایم عروسک بیاورد. چون هنوز هیچ چیزی نتوانستیم از پدرش به او بدهیم. شهادت در دریا بسیار مظلومانه است ... گاهی هنوز فکر می کنیم بچه ها زنده اند و در جای جای خلیج فارس هستند

اخیرا تهدیدهای نظامی علیه کشورمان بیشتر شده است. به عنوان یکی رزمندگان دریایی نظرتان چیست؟

سال 86 از نیروی دریایی بازنشسته شدم و لباس را از تنم درآوردم اما هر زمان که مورد تهدید قرار می گیریم احساس می کنم دوباره زنده شدم و دوست دارم مجدد لباس بپوشم و حتی اگر شده به عنوان ملوان ساده در نیروی دریایی و داخل دریا برای کشورم خدمت کنم.

من یک رویارویی مستقیم نیز با آمریکا در سال 78، 79 داشتم که فرمانده ناو بودم. آن زمان به ما گفتند یک ناو آمریکایی در «بویه» است و برای شناسایی مثبت بروید. که پس از شناسایی برگشتیم که در این لحظه ما را تعقیب کرد و قصد تهدیدمان را داشت و از نظر ناوبری می خواست تهدیدمان کند. هیچ گاه از تهدیدات آن ها عقب نشینی نکردیم چه در زمان جنگ و چه اکنون، آن ها در منطقه حضور دارند اما تجربه ثابت کرده است آن ها با وجود تجهیزات به روزشان نمی توانند قدرتی از خود بروز دهند. روح انسانی باید در تجهیزات دمیده شود که آمریکایی ها آن را کم دارند.

امیدوارم همیشه این پرچم 3 رنگ در خلیج فارس به اهتزار باشد و مطمئن باشد نه آمریکایی ها و نه هیچ کس و ناکس دیگری هیچ آسیبی به آن نمی تواند بزند.

فرآوری : رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع :

برگرفته از ویژه نامه جلوه های اقتدار خلیج فارس روزنامه خراسان