تبیان، دستیار زندگی
خدائی که در ردیف علل مادی و طبیعت قرار بگیرد خدای واقعی نیست، خدائی که قرآن معرفی می کند این طور نیست، طبق تعلیمات قرآن این طرز فکر در باب توحید، شرک و کفر و الحاد است. خدائی که قرآن معرفی می کند با همه چیز هست و در همه جا حاضر است، هیچ جا از او خالی نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شریکان خدا !

الله

بعضی افراد عادت دارند که خدا را در میان مجهولات خویش جستجو کنند. یعنی به هر معمائی که رسیدند و نتوانستند آن را حل کنند آن را به ماوراء طبیعت ارجاع می کنند. از بعضی اشخاص اگر بپرسید که چطور شد این نانی که تو می خوری به این صورت در آمد و نان شد؟ می گوید: آرد بود و در دکان نانوائی خمیر شد و در تنور پخته شد. چطور شد که آرد شد؟ می گوید: گندم بود و در آسیاب آرد شد. اگر پرسیده شود گندم چطور بوجود آمد؟ می گوید: زارع آن را کاشت و او از زمین روئید و بعد آن زارع آن را درو کرد و خرمن کرد و کوبید و از کاه جدا کرد سپس باران آمد و آفتاب تابید و سبز شد. و اگر پرسیده شود چطور شد که باران آمد؟ می گوید: این را دیگر خدا آورد.

از این سخن چنین فهمیده می شود که خداوند تا قبل از این مرحله در جریان نبود در این مرحله وارد جریان شد. این نوع تصور درباره خدا غلط و گمراه کننده، بلکه کفر و الحاد است. در این تصور انسان، خدا را شبیه و همپایه ی یکی از مخلوقاتش قرار داده، او را علتی در عرض علت ها و اسباب های این جهان فرض کرده، و حال آنکه او فوق همه علتها و اسبابها و سرچشمه همه ی علل و اسباب است.

در این گونه طرز فکرها گوئی بین خدا و اسباب تقسیم کار شده، نیمی را خدا و نیمی را غیرخدا انجام می دهد، قسمتی از کارها را اسباب انجام می دهد و قسمتی را خدا، مثل این است که در سایر کارها خدا دخالت نداشته است و در آمدن باران و امر به کار خدا است سبب دیگری مانند سایر اسباب دخیل نبوده و اگر بگوئی خیر آمدن باران و حرکت ابر هم یک سببی مانند همین اسباب دارد دیگر در نظر او جائی برای خدا باقی نمی ماند.

خدائی که در ردیف علل مادی و طبیعت قرار بگیرد خدای واقعی نیست، خدائی که قرآن معرفی می کند این طور نیست، طبق تعلیمات قرآن این طرز فکر در باب توحید، شرک و کفر و الحاد است. خدائی که قرآن معرفی می کند با همه چیز هست و در همه جا حاضر است، هیچ جا از او خالی نیست و نسبتش با همه موجودات و علل و اسباب یکسان است. تمام سلسله منظم علل و اسباب قائم بذات اوست

خدا را تا آنجا که اسباب ظاهری طبیعت را می بیند از پختن نان و آرد شدن گندم و افشاندن بذر و شخم زدن زمین و آمدن باران دخالت نمی دهد، از آن نقطه به بعد چون اسباب ظاهری طبیعی را نمی بیند و نمی داند، خدا را دخالت می دهد یعنی خداوند را در میان مجهولات خود جستجو می کند، مثل اینکه ماوراء الطبیعه انباری(شریک) است که ما مجهولات خود را باید به آنجا ارجاع دهیم.

خدائی که در ردیف علل مادی و طبیعت قرار بگیرد خدای واقعی نیست، خدائی که قرآن معرفی می کند این طور نیست، طبق تعلیمات قرآن این طرز فکر در باب توحید، شرک و کفر و الحاد است. خدائی که قرآن معرفی می کند با همه چیز هست و در همه جا حاضر است، هیچ جا از او خالی نیست و نسبتش با همه موجودات و علل و اسباب یکسان است. تمام سلسله منظم علل و اسباب قائم بذات اوست.

آن روش، روش معمولی افرادی کم عمق است که خداوند را در میان مجهولات و مسائلی که علل ظاهری آنها را نمی دانند جستجو می کنند ولی قرآن از طریق حیات و ممات و نظام متقن و موجودی که هست، از راه اینکه در این نظام موجود و متقن، افق حیات بالاتر از افق ماده است، نوری است که بر پیکر بی روح ماده می تابد، کمالی است که بر او افاضه می شود، حقیقتی است که ماده صرفاً جنبه ی قبول و پذیرش نسبت به او داد نه جنبه ی فاعلیت و دهش، از این راه دست ما را می گیرد و ما را به افق ملکوت و باطن جهان نزدیک می کند. مطابق این بیان و این طرز فکر، حیات و زندگی در هر جا که پیدا شود، در هر ماده ای که پیدا شود، طبق هر شرائط و قانونی که پیدا شود، خواه ابتداء بطور خلق الساعه پیدا شود و خواه از طریق تدریج و تکامل، خواه زنده ای از زنده دیگر مشتق شده باشد و یا شرایط حیات به طور دیگر فراهم شده باشد، خواه فراهم کننده ی شرایط حیات و زندگی بشر باشد- اگر روزی بشر قادر شد که شرائط حیات را بطور تکمیل فراهم کند- و یا فراهم کننده شرائط ماده حیاتی بشر نباشد، پیش آمدهای خاص باشد، در همه این صور و احوال، حیات و زندگی فیض خدا و نور خدا است. نوری است که بعد از فراهم شدن شرائط و استعداد بر ماده افاضه می شود.

بخش اعتقادات تبیان


منبع:

شهید مطهری، بیست گفتار، گفتار شانزدهم، ص 279- 277

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.