تبیان، دستیار زندگی
آفتاب وقتی دست نوازشش را بر سر دریا کشید، همه قطره ها عاشقش شدند به جنب و جوش افتادند تا به او برسند قطره ی کوچک ما هم تاب و توانش را از دست داده بود...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عشق و آفتاب

عشق و آفتاب

با عرض سلام خدمت تمامی شما دبیران پرورشی عزیز و دانش آموزان گرامی

برگزاری مراسم مختلف توسط دانش آموزان، از رسالت های بزرگ مدارس و  مربیان پرورشی است.

مرکز یادگیری به منظور همراهی با شما عزیزان در این مراسم، و بنا به مناسبت های گوناگون کلیپ ها و متن مجری های متفاوتی را در این بخش برای شما در نظر گرفته، که امید است مورد استفاده قرار گیرد.

عشق و آفتاب

آفتاب وقتی دست نوازشش را

بر سر دریا کشید،

همه قطره ها عاشقش شدند.

به جنب و جوش افتادند تا به او برسند.  عشق و آفتاب

قطره ی کوچک ما هم

تاب و توانش را از دست داده بود

تقلا کرد و جنبید.

تا ناگاه خود را آزاد و رها یافت.

بالا و بالاتر رفت به طرف خورشید عشق و آفتاب

هر چه نزدیکتر می شد

احساس سبکی بیشتری می کرد

خود را در آغوش خورشید می دید

اما ناگهان احساس کرد، عشق و آفتاب

تیرگی همه جا را فرا گرفته

به بالا نگاه کرد.

ابر سیاهی روی خورشید را گرفته بود.

قطره به ابر رسید عشق و آفتاب

خواست که از آن بگذرد.

اما بیشتر در آن اسیر شد.

انگار جزیی از ابر شده بود

روزها گذشت و هر روز عشق و آفتاب

دل قطره کوچک  ما بیشتر می گرفت

خورشید پیدا نبود

اما گرمای  آرامش بخشش

وجود او را  فراگرفته بود.

به اطرافش نگاه کردعشق و آفتاب

دوستان دیگرش، قطره های دیگری را دید

که در دل ابر اسیر شده اند

اصلا گویی آن ابر چیزی جز خود  قطره ها نبود

قطره ی کوچک ما دلتنگ تر شد، عشق و آفتاب

دوستانش هم.

همه با هم به خورشید فکر کردند. عشق و آفتاب

نوری امید بخش وجودشان را فرا گرفت

کنار هم جمع شدند

دست به دست هم دادند و

دل تنگی شا ن را با تمام وجود گریستند.

باران که تمام شد عشق و آفتاب

خورشید بزرگوار و  با شکوه،

بر پهنه ی دریا می تابید.

دیگر اثری از ابر سیاه نبود.

برای دریافت فایل پاور پوینت کلیک کنید.

نویسنده : سید محسن میر محمد صادقی

طراح: امیدکلانتر معتمدی

گوینده: یاسر دعا گو

اجرای صدا: فرهاد رحتمی


کاری از موسسه فرهنگی اعراف

مرکز یادگیری سایت تبیان - تنظیم: یگانه داودی