تبیان، دستیار زندگی
معرفی سه کتاب «مژه‌های سوخته»، «اشک‌های سورن» و «جنگ صدام: دیدگاه فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق» .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مژه‌های سوخته


معرفی سه کتاب «مژه‌های سوخته»، «اشک‌های سورن» و «جنگ صدام: دیدگاه فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق» .

مژه‌های سوخته

«مژه‌های سوخته»

حامد کلاهدوز

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس

قطع رقعی و 168 صفحه/ شمارگان 3 هزار نسخه / بهای 28هزار ریال

اولین مجلد از مجموعه کتاب‌های «فرماندهان جوان» با عنوان «مژه‌های سوخته: روایتی از زندگی شهید یوسف کلاهدوز» به قلم حامد کلاهدوز فرزند شهید یوسف کلاهدوز، قائم مقام سپاه پاسداران در سال‌های جنگ، منتشر شده است. این اثر، اولین کتابی است که در آن، فرزند یک شهید به نگارش زندگی‌نامه پدر خود پرداخته است.

این اثر مستند در 12 فصل، به معرفی خاندان پدری و دوران کودکی، تحصیل یوسف کلاهدوز در دانشکده افسری و فعالیت‌های انقلابی او پرداخته و در ادامه،‌ فعالیت‌های وی در سپاه پاسداران و حضور او در جنگ، قائم مقامی سپاه پاسداران تا شهادتش پس از عملیات ثامن‌الائمه(ع) را به تصویر کشیده است.

نویسنده با زبانی ساده و در عین حال موجز، روایت کتاب «مژه‌های سوخته» را پیش بُرده است.

حامد کلاهدوز در کتاب «مژه‌های سوخته» تمام تلاش خود را برای شناخت، واکاوی و معرفی شخصیت پدر شهیدش به کار گرفته و مخاطب گام به گام با فراز و نشیب‌ها پیش می‌رود و با زوایای جزیی زندگی شهید یوسف کلاهدوز آشنا می‌شود.

یکی از نکات این اثر، بیان جزییات تشکیل سپاه پاسداران مانند چگونگی طراحی آرم و یونیفرم سپاه پاسداران است که اطلاعات جدیدی را در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد. در صفحه 105 کتاب «مژه‌های سوخته» آمده است:‌ «روی طرح و رنگ لباس [سپاه] خیلی بحث کردند. آخرش شد همین رنگ سبز تیره و فرم چهار جیب که روی جیب سمت سینه‌اش آرم بزرگ سپاه بود. دادند خیاط دو سه دست بدوزد. کلاهدوز و چند نفر دیگر لباس فرم می‌پوشیدند. هنوز لباس فرم اجباری نشده بود، اما یوسف اصرار داشت که با لباس فرم سر کار بیاید.»

در پایان کتاب روایت دردناک سقوط هواپیمای C -130 و شهادت فرماندهان سپاه و ارتش «محمد جهان‌آرا»، «جواد فکوری»، «یوسف کلاهدوز»، «سید موسی نامجوی» و «ولی‌الله فلاحی» منعکس شده و در آن نوشته شده است: «از کیف یوسف، چیزهایی باقی ماند؛ نیمه سوخته. سررسیدش که در آن متن تلگراف فرمانده کل قوا، امام(ره) را نوشته بود و موفقیت عملیات [ثامن‌الائمه(ع)] را گزارش می‌داد و جانمازش که جیب کوچکی داشت و مهرش را توی آن می‌گذاشت... عصر روز 7 مهر [1360]، پنج فرمانده آمدند اهواز که از آن‌جا با هواپیما به تهران بروند و با امام دیدار کنند و گزارش بدهند. کلاهدوز، فکوری، فلاحی، نامجوی و جهان‌آرا از جیپ پیاده شدند و به سالن فرودگاه رفتند... C -130 از روی باند بلند شد و به طرف تهران چرخید و اوج گرفت... هواپیما نزدیک تهران در منطقه‌ای به نام کهریزک به زمین رسید. با ضربه‌ای که خورد همه چیز پرت شد بالا. تابوت‌های چوبی ریخت روی سر مجروح‌ها و سُر خورد جلو. هواپیما کمی روی زمین خاکی رفت. تخته سنگی سینه هواپیما را شکافت و دو تکه‌اش کرد. بال‌ها شکست و سوخت هواپیما بیرون ریخت و منفجر شد. شعله انفجار به آسمان رفت. فرماندهان، مجروح‌ها، خدمه‌ها، جنازه‌ها همه سوختند.»

نگارش «مژه‌های سوخته» بر اساس گفت‌وگو با خانواده، دوستان و همرزمان شهید یوسف کلاهدوز صورت گرفته و مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس نیز نوارها، فیلم‌ها، گزارش‌ها، دست‌نوشته‌ها و سندهای موجود در آرشیو خود را در اختیار حامد کلاهدوز قرار داده است.

اشک‌های سورن

«اشک‌های سورن»

نصرت‌الله محمودزاده

انتشارات قدیانی

قطع رقعی و 136 صفحه/ با شمارگان 2200 نسخه/ بهای 33 هزار ریال

نصرت‌الله محمودزاده که در سه سال اخیر، بیشتر بر موضوع انتقال عقیده و تفکر رزمندگان کار کرده‌، کتاب «اشک‌های سورن» را حاصل این کار می‌داند.

نصرت‌الله محمودزاده نویسنده کتاب «اشک‌های سورن» اظهار کرد: متاسفانه کتاب‌های دفاع‌مقدس به سمت نوعی صورت‌سازی و ظاهر بینی از شهدا رفته است. من در «اشک‌های سورن» معرفت و عقیده رزمندگان را هدف قرار داده‌ام.

وی که داوری جشنواره‌های مختلف در حوزه کتاب دفاع‌مقدس را بر عهده داشته، گفت: احساس می‌کنم کتاب‌های دفاع‌مقدس، به نوعی تعریف و تبلیغ غلط از شهیدان دست می‌زنند. در این میان برخی از کلیشه‌ها برای نویسندگان قدیمی این حوزه، نگران کننده است.

پرداختن به دفاع‌مقدس و شهیدان و نیز خارج شدن از حوزه معناگرایی خطرناک است. آن‌چه امام خمینی(ره) در 8 سال دفاع‌مقدس بر آن تاکید داشتند، اعتقاد درونی افراد بود. اما این روزها کمتر به این اعتقادات و معرفت رزمندگان پرداخته می‌شود. تا آن‌جایی که اگر نسل امروز از ما بپرسند که چرا شهید همت در عملیات خیبر مقاومت کرد، جوابی برای آن‌ها نداریم.

محمودزاده با بیان این‌که نوشتن «اشک‌های سورن» حدود سه سال زمان بُرده، یادآور شد: در سه سال اخیر، بیشتر بر روی موضوع انتقال عقیده و تفکر رزمندگان کار کرده‌ام و حاصل آن کتاب «اشک‌های سورن» و یک کتاب دیگر است.

اشک‌های سورن قصه نوجوانی است که پدرش به طور مرموزی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مفقود  و به اجبار مادر، راهی جبهه‌ها در ارتفاعات کردستان می‌شود تا با حضور در گردان پدر از سرنوشت او اطلاعی به دست آورد.

نویسنده باید هر آن‌چه به دلش می‌نشیند را در مورد دفاع‌مقدس یا غیر آن بنویسد. من آن‌قدر غرق مسایل دفاع‌مقدس‌ هستم که حتی در بخش‌هایی از کتاب «اشک‌های سورن» قسمتی از زندگی خود را در آن نقل کرده‌ام.

«جنگ صدام: دیدگاه فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق»

«جنگ صدام: دیدگاه فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق»

جمعی از اساتید موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا

مترجم: داوود علمایی کوپایی

نشر مرز و بوم

قطع رقعی و 265 صفحه/ با شمارگان 2500 نسخه/ بهای 25 هزار ریال‌

«کوین وودز»، «ویلیامسون مورای» و «توماس هولادی» استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا گفت‌وگویی طولانی با «ژنرال راعد مجید حمدانی» فرمانده گارد ریاست‌جمهوری عراق، در سال 2007 انجام داده‌اند.

حمدانی در این مصاحبه‌ چالشی، برخی از مسایل مربوط به عملیات‌های ارتش عراق و عملیات‌های ایران در جنگ 8 ساله را تجزیه و تحلیل کرده و نقاط قوت و ضعف دو طرف را مورد بررسی قرار داده است.

یکی از دلایل اهمیت دیدگاه‌های راعد مجید حمدانی، این است که او یک نظامی قدیمی عراقی بوده که مدتی را در لشکر و سپس، گارد ریاست‌جمهوری عراق، یعنی عالی‌ترین سطوح نظامی این کشور گذرانده و دائماً به فکر پیروز شدن بر شیوه‌های جنگی رزمندگان ایرانی بوده است.

بخش اول کتاب «جنگ صدام» به انتشار خلاصه‌ای از اطلاعات و تحلیل استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا بر مبنای گفته‌های ژنرال راعد مجید حمدانی اختصاص پیدا کرده و بخش دوم اثر، متن ویرایش شده گفت‌وگو با وی را به ترتیب تاریخ وقایع دربر دارد.

استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا در بخشی از فصل اول کتاب «جنگ صدام» و در ارزیابی دیدگاه‌های فرمانده گارد ریاست‌جمهوری عراق، درباره اولین گام‌های عراق در حمله به ایران نوشته‌اند: «به نظر ژنرال حمدانی، عراقی‌ها هیچ طرح نبرد واقعی با اهداف عملیاتی یا حتی طرح هماهنگ تاکتیکی نداشتند. ظاهراً صدام معتقد بود که تهاجم به ایران به سرعت به سقوط حکومت اسلامی منجر می‌شود و به جای آن حکومتی قرار می‌گیرد که نواحی زیادی از جنوب غرب ایران را به عراق واگذار می‌کند. آن‌گونه که ژنرال حمدانی مشخص نمود، تنها رویکرد عملیاتی که صدام دنبال می‌کرد، تصرف و اشغال مکان و سپس دفاع از آن و الحاق آن به عراق بود.»

گفت‌وگوی طولانی و چالشی بین «کوین وودز»، «ویلیامسون مورای»، «توماس هولادی» و «ژنرال راعد مجید حمدانی» از چهاردهم تا نوزدهم می سال 2007 میلادی (24 تا 29 اردیبهشت ماه 1386) در اردن انجام شده که متن آن‌ در کتاب «جنگ صدام» منتشر شده است.

این مصاحبه با ماجرای «جنگ اعراب و اسراییل در سال‌های 1973 و 1967 میلادی» و «انتقال قدرت عراق به حزب بعث» آغاز می‌شود و در ادامه با مباحثی چون «مقدمه‌های جنگ ایران و عراق»، «مراحل اولیه جنگ و آرزوهای صدام»، «واکنش صدام به شکست‌ها و اعدام افراد»، «نفوذ معنوی امام‌خمینی(ره)»، «تاکتیک‌های نفوذ ایران به عراق»، «واکنش ایران نسبت به سلاح‌های کشتار جمعی»، «تلفات لشکر 6 زرهی عراق در فوریه 1984» و «نقش مذهب در جنگ ایران و عراق» ادامه پیدا می‌کند.

حمدانی در پاسخ به یکی از سوالات درباره شخصیت صدام، با اشاره به دوگانگی شخصیت او می‌گوید: «صدام عمری با این چندگانگی زندگی می‌کرد که در یک لحظه ممکن بود تمام این شخصیت‌ها را بروز دهد. هر چه سن او بالاتر می‌رفت، خشونت و ناشکیبایی او کمتر و انزوای او بیشتر می‌شد. وقتی جوان بودم و در جلسه‌ای با او شرکت داشتم، نبض من 150 بار در دقیقه می‌زد. چون شما نمی‌دانستید باید منتظر چه چیزی باشید و چه موضوعی پیش می‌آید.»

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منابع: خبرگزاری کتاب ایران، روابط عمومی انتشارات قدیانی