تبیان، دستیار زندگی
كیفیت عبادت مهم است نه كمیت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گوهری بنام اخلاص

اخلاص

كیفیت عبادت مهم است نه كمیت

آنچه برای اشخاص خصوصا طلاب جوان مهم است توجه به كیفیت عبادت است و در این خصوص نكاتی از علما و صلحا خواندنی است:

« گویند روزی مرحوم سیّد بحرالعلوم(رضوان الله علیه) را شاگردانش خندان و متبسّم یافتند. سبب پرسیدند، در پاسخ فرمود: پس از بیست و پنج سال مجاهدت، اکنون که در خود نگریستم، دیدم دیگر اعمالم ریایی نیست و توانسته ام به رفع آن موفّق گردم.»

عارف واصل کامل، مرحوم میرزا جواد آقا ملکی می نویسد:

«از یکی از عالمان بزرگ نقل شده است که: او سی سال در صف اول نماز جماعت اقتدا می کرده، پس از سی سال روزی به عللی نتوانست خود را به صف اوّل برساند؛ از این رو، در صف دوّم ایستاد و از این که مردم او را در صف دوّم دیدند گویا در خود خجالتی احساس کرد.

از این جا متوجه شد که در این مدّت طولانی که در پیشاپیش مردم و در ردیف اول نماز را اقامه می کرده، از روی «ریا» بوده است و تمام آن سی سال نماز را قضا کرد».

مرحوم ملکی ادامه می دهد:

« برادرم! بنگر به این عالم مجاهد و در مقام و منزلتش دقّت نمای که چگونه در این زمان دراز، نماز جماعتش، آنهم در صف اوّل فوت نگردید و با این وصف، متصدّی امام جماعت نشد. و بنگر به احتیاط او، که چگونه به خاطر یک شبهه این همه نماز را قضا کرد و از این جا، عظمت امر اخلاص و اهمیّتی را که علمای سلف برای آن قائل بودند، دریاب!» (المراقبات صفحه141).

آری، آنچه معتبر است، کیفیّت و چگونگی عبادت و عمل است نه کمیّت و کثرت و قلّت آن در قرآن می خوانیم:«لِیَبلُوُکُم اَیُّکُ» اَحسَنُ عَمَلاً» نه «لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَکثَرُ عَمَلاً».

«کسانی که نزد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) بودند نقل می کنند که: آیت الله را پیش از فوتشان خیلی ناراحت دیدیم که می گفتند خلاصه، عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عملی انجام دهیم.

یک نفر به عادتی که همیشه در مقابل صاحبان قدرت، تملّق و چاپلوسی می کنند، خیال کرد که این جا هم جای تملّق و چاپلوسی است، گفت: آقا شما دیگر چرا؟! ما بیچاره ها این حرفها را باید بزنیم.

 شما چرا؟ بحمد الله شما این همه آثار خیر از خود باقی گذاشته اید، مسجدی به این عظمت ساخته اید، مدرسه ها در کجا و کجا ساخته اید و... وقتی این را گفت، ایشان جمله ای فرمودند که حدیث است: اَخلِص العَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ؛

عمل را باید خالص انجام داد، نقاد آگاه آگاهی آن جا هست، تو خیال کردی اینها که در منطق مردم به این شکل هست، حتماً در پیشگاه الهی همین طور است که پیش تو هست؟ اِنّ اللهَ بِما تَعمَلُون خَبیر.»

بنابراین، تا پایان عمر باید مواظب و مراقب بود تا شیطان انسان را به زیر چتر خود نکشد و گوهر اخلاص را از کف آدمی نرباید و باید دانست که تا نفس آخر، ابلیس دست از انسان بر نمی دارد و طبق آنچه از قرآن کریم استفاده می شود تنها «مخلصین» هستند که در دام آن ملعون نمی افتند.

«حاج امام علی نخجوانی، که استاد معارف آقا سید حسین قاضی پدر مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی بود و در نزد مرحوم آقا سیّد قریش قزوینی در اخلاقیات و معارف الهیّه، مراتب استکمال را طی می کرد؛ گوید: پس از آن که به سن کهولت و پیری رسیدم، شیطان را دیدم که هر دوی ما بالای کوهی ایستاده ایم، من دست خود را بر محاسن خود گذارده و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فرا رسیده، اگر ممکن است از من درگذر.

شیطان گفت: این طرف را نگاه کن. وقتی نظر کردم، درّه بسیار عمیق را دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت می ماند.

شیطان گفت: در دل من رحم و مروّت و مهر قرار نگرفته، اگر چنگال من بر تو بند گردد جای تو در ته این درّه خواهد بود که تماشا می کنی!»


منابع:

كتاب سیمای فرزانگان

رساله لب الالباب

تهیه و فرآوری : علی فریادرس ، گروه حوزه علمیه تبیان