دغدغه های اجتماعی در ماه محرم
با توجه به اینکه در ماه محرم قرار داریم فضای اجتماعی برای عزاداری امام حسین علیهالسلام چگونه باید باشد. عزای واقعی چگونه است؟ و چه سنتهایی میتواند باعث نهادینه و یا دلزدگی فرهنگ محرم باشد؟
در این زمینه با آقای دکتر مهدی منتظر قائم استاد گروه ارتباطات دانشگاه تهران مصاحبه ای اختصاصی انجام دادیم تا با نقطه نظرات جامعهشناسانه ایشان آشنا شویم و بتوانیم رهپویی از این رشادت را به نسلهای آتی هم انتقال دهیم. آقای دکتر چگونه میتوانیم مناسک و مراسمهای مذهبی محرم را به لحاظ اجتماعی بررسی کنیم؟
ضمن عرض تسلیت به شما و کاربران. ما قرار هست مراسمها و تجمعها را بر اساس معیارهای اجتماعی تحلیل کنیم. لازم است بدانیم بزرگداشت این ایام، بزرگداشت مبارزه با ظلم و ستم و استمرار سنت نبوی است. بزرگداشت فضایل انسانی است که در قیام امام حسین علیهالسلام تجلی پیدا میکند. اما بعد آموزشی مسئله یاد دادن این مسائل به انسانهاست تا پیامها به صورت عمیق نهادینه شود. از بعد مذهبی علما باید حدود عزاداری را تشخیص دهند اما از زاویه اجتماعی لازم است به عنوان تکلیف تعیین بکنیم که مراسم را ترکیبی از بزرگداشت و آموزش در نظر داشته باشیم؛ و صرف برگزاری مراسم مد نظر نباشد. بعضاً در جامعه این توازن به هم میخورد. من خاطرم هست علمای بزرگ ما در دهه های گذشته 50 دقیقه از قیام عاشورا صحبت میکردند و ده دقیقه نوحه ای میخواندند. اکنون چند سالی است این توازن به هم خورده و مؤلفه های احساسی صرف غلبه پیدا کرده و باعث شده تا بزرگداشت از معنای معرفتی و آموزشی خارج شود و در نهایت چنین چیزی خطرناک است؛ لذا شرط اول رعایت ابعاد آموزشی است.
شرط دیگر اینکه به حقایق تاریخی پای بند باشیم برخی منابع صرفاً برای ایجاد حزن و احساس خوب هستند اما سندیت ندارد. در هیچ جای اسلام احساس بدون عقلانیت توصیه نشده و اگر برای سندیت صحبتها دقت نکنیم احساس صرف بدون آگاهی عوارض ناخوشایندی دارد.
در دانشگاه بهتر است بیشتر سخنرانی و معرفت افزایی و افزایش درک و فهم حضور یابد نه احساسات. اگر چه در برخی موارد ابراز احساسات و حزن نیز لازم است و بدون گرایش عاطفی عقل هم ممکن است به اشتباه رود
برای افزایش بعد آموزشی نیاز به فضای مناسب اجتماعی داریم این فضا چه طور باید برای عزاداری شکل بگیرد. مثلاً برخی از خانوادهها پرچم مشکی بر سر درب منزل نصب میکنند فضا باید چگونه برای نشان عزا آماده باشد؟
ما نمیتوانیم برای همه شهرها حکم کلی تعیین کنیم تا آنجا که من اطلاع دارم وضعیت آمادگی قبل از ماه عزا و بعد در ایام خاص بسیار خوب بوده مثلاً ما به یاد نداریم در ماه محرم عروسی داشته باشیم. حالا عقدهای غیررسمی داریم اما جشن نداریم. مردم با استفاده از پرچم و لباس مشکی شرایط ماه عزا را رعایت میکنند. در این میان شاید چند نهاد اجتماعی هست که باید بیشتر موارد را رعایت کند. در برخی از رسانه های جمعی افراط و تفریط باعث میشود که سنتهای یکدستی در خاطره جمعی نهادینه نشود. در برخی شبکهها تا دو روز به عاشورا از موسیقیهای نامناسب استفاده میکنند؛ لذا هدایت پخش رسانه و موسیقیها نیاز به بازنگری و آیین نامه ای یک دست دارد.
آیا میتوان مثالهایی از افراط گری ها هم بزنیم؟
فرض کنید برگزاری مراسم عقد و نه عروسی مشکل ندارد. با رعایت موازین شرعی اشکال ندارد. بنا بر برخی احادیث در روز عاشورا عقد اتفاق افتاده اما جامعه ما در این مسئله دچار افراط است. یا فرض کنید در مورد پوشیدن لباس مشکی؛ البته مشکی پوشیدن سنت است و رعایت سنتها، پسندیده است به خصوص در رابطه با ائمه. اما الزاماً لباس مشکی نشانه عزا نیست. بلکه رفتارها و کنشهای ما باید عزا را نشان دهد. در اسلام حتی برای ائمه توصیه نشده تا چهلم فرد فوت شده کارهایی مثل لباس مشکی و... انجام شود. شاید دو روز و در اوج عزا این مناسبات را رعایت کنیم (تاسوعا و عاشورا) اما اینکه دو ماه به صورت تحکمی امری عمومی قلمداد شود باید تجدید نظر شود.یک نکته کلی وجود دارد: در کشورهای خارج بعضاً در برخی موارد عزا تکه ای پارچه مشکی دور بازو یا روی سینه میزنند. اگر این نوع فرهنگها رواج باید بهتر میتواند حالت سمبولیک از عزاداری داشته باشد. تا اینکه تا چهل روز مشکی را نشان عزاداری تلقی کنیم. لباس مشکی الزامات خاص خودش را دارد. شادی و مزاح و خنده بلند نشان عزاداری نیست.
سعی در ترویج خشونت زبانی هیچ پسندیده نیست و این ثمرات ناخوشایندی دارد. ائمه ما دشمنان خود را دشنام ندادند با دشنام فقط جلوی معرفت افزایی خود را میگیریم
جامعه میتواند دو روز حزن داشته باشد و لباس عزا بر تن کند اما همزمانی لباس مشکی با رفتارهای خارج از عزاداری مفهوم عزاداری را دچار تضاد درونی میکند و ریا کاری به وجود میآورد. در این حالت عزاداری با نمود بیرونی است نه حس درونی در حالی که حس درونی باید با معرفت همراه باشد. ما تکیه بر ظواهر داریم و معرفت را دست کم میگیریم و این مسئله در دراز مدت آدمها را دچار دوگانگی و مقاومت میکند. چون منطق آن درک نشده و حس درونی وجود ندارد در گذر زمان خیلی از رفتارها به بایدها و نبایدها تبدیل شده در حالی که اگر مسائل را بر اساس منطق غربال نکنیم برای مردم بعد آموزشی نخواهد داشت. البته ما سکولار را رد میکنیم نه اینکه مسائل مبتنی صرف بر فایده مندی باشد بلکه باید کنترل شود.
آقای دکتر نقش نیروی انتظامی در تنظیم و تعدیل دسته های عزاداری و یا رفتارهای عمومی چیست؟
یکی دیگر از نهادهایی که رفتار جدی در این زمینه میتواند داشته باشد نیروی انتظامی است. این افراد میتوانند با باندهای سیاه بر روی لباس و یا پخش نوحه خوانی در ایستگاه های خودشان و یا با ایجاد دستهجات با یونیفرم خود اقامه عزا کنند.
دسته های عزاداری و گردش آنها در شهر نشان از مشارکت همگانی است. اگر عزاداری را محدود کنیم دانش تقویت نخواهد شد. به جای اینکه عبور و مرور دستهها را نقد کنیم تکثر آنها را مقصر میدانیم که باعث میشود علاوه بر افزایش هزینهها افراد از علما و نوحه خوانیهایی که دانش بیشتری دارند محروم شوند و یا با صحبتهایی که سندیت ندارد روبرو شوند. در هر حال دستهجات عزاداری را میتوان تنظیم نمود مثلاً میتوان برخی از خیابانها را با اطلاع قبلی منظم کرد و یا در برخی مناطق پر رفت و آمد در اطراف بازار عبور خود رو را ممنوع شود و یا...
اقدامات دانشگاهها چگونه باید باشد. با توجه به اینکه اکثراً قشر جوان را در بر میگیرد. چگونه آموزشهای دینی در این مراسمها افزایش یابد؟
دانشگاه باید بتواند خصلت دانشگاهی را نشان دهد و تبلیغ کند. در دانشگاه بهتر است بیشتر سخنرانی و معرفت افزایی و افزایش درک و فهم حضور یابد نه احساسات. اگر چه در برخی موارد ابراز احساسات و حزن نیز لازم است و بدون گرایش عاطفی عقل هم ممکن است به اشتباه رود.
اما هر مسیری در کاهش عقلانیت ناخوشایند است. حتی در رسانهها باید موازنه ای میان معرفت شناسی و تحریک احساسات وجود داشته باشد که در حال حاضر در برخی شبکهها چنین نیست.
متأسفانه یکی از چیزهایی که توسط افراد مد شده این است که خدا را به عنوان بنگاه رفع حاجات تلقی کنیم. اگر رابطه ما با خدا از حالت خشوع درونی تبدیل به بنگاه رفع حاجات رود پسندیده نیست. در حالی که ائمه قطعاً قدرت شفاعت دارند اما با این کار ائمه را پاس نمیداریم بلکه از تکریم انها میکاهیم؛ لذا گفتمان عزاداری بسیار حساس است.
اکنون چند سالی است این توازن به هم خورده و مؤلفه های احساسی صرف غلبه پیدا کرده و باعث شده تا بزرگداشت از معنای معرفتی و آموزشی خارج شود و در نهایت چنین چیزی خطرناک است؛ لذا شرط اول رعایت ابعاد آموزشی است
با این وجود آیا مجازیم در عین عزاداری از جملات اهانت آمیز استفاده کنیم. امسال پشت شیشه های ماشین یا درب مغازهها لعن یا جملات زشتی را به صورت آشکار میدیدیم. آیا این فرهنگ و ترویج ان صحیح است؟
سعی در ترویج خشونت زبانی هیچ پسندیده نیست و این ثمرات ناخوشایندی دارد. ائمه ما دشمنان خود را دشنام ندادند با دشنام فقط جلوی معرفت افزایی خود را میگیریم. در نظر داشته باشید که مسئله نزاع میان خیر و شر است. ما مصادیق را نباید در نظر بگیریم لذا باعث میشود ذهن از مفهوم زشتی به سوی مصداق زشتی برود. در برخی زیارات لعن داریم اما اینکه آن را در ظاهر ترویج کنیم و مرسوم شود به فرهنگ تبدیل میشود. بنابراین لعن را به خواندن زیارت در مراسم و به صورت شخصی و... محدود کنیم. برداشتن تکه ای از زیارت و نوشتن بر روی ماشین به اعتقاد من ترویج فرهنگ نادرست است لعن پیامی به آنها نیست ما باید به خود پیام دهیم و مصداقی عمل نکنیم.
مصاحبه: فهیمه کهتری بخش اجتماعی تبیان