تبیان، دستیار زندگی
علی علیه السلام امام عادلی است كه به حاكم بصره به واسطه شركت در یك مهمانی اعتراض می‌كند و می‌گوید: الا و ان امامكم قد اكتفی من دنیاه بطمریه ... و لو شئت لاهتدید الطریق الی مصفی هذا العسل...؛ بدان كه پیشوای شما از دنیای خود ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علی علیه السلام، انسانی كامل


علی علیه السلام امام عادلی است كه به حاكم بصره به واسطه شركت در یك مهمانی اعتراض می‌كند و می‌گوید: الا و ان امامكم قد اكتفی من دنیاه بطمریه ... و لو شئت لاهتدید الطریق الی مصفی هذا العسل...؛ بدان كه پیشوای شما از دنیای خود به دو كهنه جامه بسنده كرده است... و اگر بخواهم، به صافی و پاكیزگی این عسل راه می‌برم. در عین حال شب را به دعا و نماز می‌گذرانید. گوش این آسمان راز و نیاز و مناجات‌هایش را می‌شنید و چشم ستارگان اشك‌های عاشقانه‌اش را همیشه می‌دید. زمامداری بود كه در دل شب، تنها در محراب می‌ایستاد و محاسنش را به دست می‌گرفت و مانند مارگزیده به خود می‌پیچید و «یا دنیا غری غیری»؛ - ای دنیا کسی غیر از من را فریب بده- می‌گفت. شب‌ها از خوف خدا بی‌هوش می‌افتاد. قسمتی از شب را به سر زدن به فقرا و ضعفا بسر می‌برد. خودش اذان می‌گفت و خودش امامت جماعت می‌كرد. خودش احیاناً در دكة القضاء می‌نشست و به رتق و فتق امور می‌پرداخت، خودش قاضی بود. قضاوت‌های محیرالعقول داشت از لحاظ كشف جرم و از لحاظ رعایت تساوی در مقابل محاكم.

گوش این آسمان راز و نیاز و مناجات‌های علی علیه السلام را می‌شنید و چشم ستارگان اشك‌های عاشقانه‌اش را همیشه می‌دید. زمامداری بود كه در دل شب، تنها در محراب می‌ایستاد و محاسنش را به دست می‌گرفت و مانند مارگزیده به خود می‌پیچید و «یا دنیا غری غیری»؛ - ای دنیا کسی غیر از من را فریب بده- می‌گفت. شب‌ها از خوف خدا بی‌هوش می‌افتاد. و قسمتی از شب را به سر زدن به فقرا و ضعفا بسر می‌برد.

او خود خطیبی بلیغ بود كه شنوندگان را می‌گریاند، مانند خطبة الغراء و شاید آخرین خطبه‌اش نیز، و بلكه احیاناً شنونده قالب تهی می‌كرد. سخن او سخن جانسوز بود و مصداق «تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید». هنوز هم این اثر در نهج البلاغه هست كه اشك‌ها را جاری می‌سازد. من خودم برخی از آشنایان به این كتاب را دیده‌ام كه این چنین بوده‌اند. همین پیشوای عادل و عابد شب زنده‌دار و پدر یتیمان و بیچارگان و همین پیشنماز با تقوا و قاضی دقیق زیرك عادل دادگستر و همین خطیب و واعظ چیره دست ماهر و عالم با عمل، سرفرمانده قشون و سرباز دلیر و دلاور است، در میدان‌های جنگ صف‌ها را می‌شكند و خود و زره بر سر و تن دلاوران می‌شكافد، گاه از قد و گاه از كمر دو نیم می‌كند و زهره شیر از هیبتش آب می‌شود. در عین حال و با این همه كارهای بزرگ، مانند سایر دلاوران رژیم غذایی ندارد بلكه شكمش از نان جو[حتی] سیر نمی‌شود، جامه كرباسش را به قدری وصله می‌زند كه از وصله زننده‌اش خجالت می‌كشد. علی معجزه انسانیت است. مانند علی وقتی كه پیدا می‌شود می‌توان گفت انسان موجود ناشناخته و بلكه عالم ناشناخته است.

او خود خطیبی بلیغ بود كه شنوندگان را می‌گریاند، مانند خطبة الغراء و شاید آخرین خطبه‌اش نیز، و بلكه احیاناً شنونده قالب تهی می‌كرد. سخن او سخن جانسوز بود و مصداق «تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید».

یكی از جهاتی كه ثابت می‌كند علی علیه السلام انسان كامل است، جنبه همه جانبه وجود علی است كه در بالا شرح داده شد. یكی دیگر كیفیت مواجهه او با مرگ است. انسان وقتی انسان كامل است كه بر چهره مرگ بخندند، نه به علت تهور و عدم احساس كه در بعضی احمق‌ها دیده می‌شود كه به خاطر شهرت و این كه اسم و عكسشان در روزنامه‌ها بیاید از مرگ استقبال می‌كنند، بلكه به خاطر احساس شدید و بینش این كه مرگ دروازه ورود است كه كم و بیش در زندگی سقراط دیده شد.

یكی دیگر از جهات، شخصیت ثابت و محكم اوست كه در شرایط و اوضاع مختلف اقتصادی و اجتماعی یك جور فكر كرد و یك جور احساس كرد و یك جور عمل كرد، آن هم نه به خاطر لختی و عدم احساس بلكه به خاطر استحكام. علی آن فرد استثنایی است كه در كاخ و ویرانه یك جور فكر كرد، طبقه‌اش سازنده فكرش و مشخص فكرش نبود. یك روز یك كارگر ساده و عمله یك یهودی بود و روز دیگر امپراطور جهان. در هر دو حال احساسش نسبت به فقیر و ضعیف و زیر دست و نسبت به ثروتمند و نیرومند و بالادست یك جور بود.

حضرت علی علیه السلام مانند سایر دلاوران رژیم غذایی ندارد بلكه شكمش از نان جو حتی سیر نمی‌شود، جامه كرباسش را به قدری وصله می‌زند كه از وصله زننده‌اش خجالت می‌كشد. علی معجزه انسانیت است. مانند علی وقتی كه پیدا می‌شود می‌توان گفت انسان موجود ناشناخته و بلكه عالم ناشناخته است.

یكی از مظاهر اثباتی كمال آن حضرت این است كه در زندگی با حوادث متنوع و ناهمانندی مواجه شد و با همه آن چنان عمل كرد كه باید. او هم با منافق مواجه شد، هم با كافر، هم با خشكِ مقدس خارجی. آنجا كه باید وحدت اسلامی را حفظ كند مثل جریان بعد از وفات رسول اكرم، حفظ می‌كند. آنجا كه به نام وحدت عدالت پایمال می‌شود، به خاطر عدالت بعد از عثمان قیام می‌كند. علی، هم مظهر عشق است و هم مظهر عقل. پس علی هم مظهر عبادت است و هم مظهر علم، هم مظهر وحدت است و هم مظهر عدالت، هم مظهر عشق است و هم مظهر عقل.

* با تشكر از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید مطهری

منبع:

ایران / 30/11/81

لینک مقالات مرتبط :

- حقوق از منظر امام علی علیه السلام

- بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

- تحیر بشریت در برابر علی علیه السلام

- عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

- آزادى در نهج ‏البلاغه

- مفهوم تقوى در نهج البلاغه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.