تبیان، دستیار زندگی
ضرورت حرکت حوزه به عنوان یک نهاد پیشگام علمی در عرصه ایجاد کرسیهای آزاداندیشی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کرسیهای آزاداندیشی در حوزه

 حجت الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی

ضرورت حرکت حوزه به عنوان یک نهاد پیشگام علمی در عرصه ایجاد کرسیهای آزاداندیشی

متن ذیل مصاحبه ای است با حجت الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی؛ معاون آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی باموضوع کرسیهای آزاد اندیشی در حوزه

باسمه تعالی

ضمن تشکر از فرصتی که جهت گفتگو در اختیار ما قرار دادید، همانطور که استحضار دارید، بحث کرسیهای آزاداندیشی مدتی است که دوباره فضای علمی کشور را از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا نهادهای علمی آموزشی و پژوهشی کشور اعم از نهادهای وابسته به وزارت علوم و حوزه های علوم دینی، به خود معطوف داشته است.(1)

در میان شخصیتهای حاضر در نهاد حوزه نیز برخی از فضلای حوزه در حال حاضر بر این آزاداندیشی به طور مستمر در دروس حوزه است و در مقابل، افرادی نیز صرف برگزاری این دروس را به عنوان تشکیل کرسی آزاداندیشی نمی پذیرند و تشکیل محافل آزاداندیشی را مستلزم تشکیل ساختارهایی با آیین نامه های مشخص می دانند که البته لازمه این مسأله نیز ایجاد تحول در ساختار حوزه است. نظر شما در این زمینه چیست؟

آنگونه که به نظر می رسد، در بحث آزاداندیشی، عارضه یا نیازی وجود داشته است که رهبری را وادار به اینگونه موضع گیری و طرح بحث کرده است.

سابقه طرح بحث کرسیهای آزاداندیشی، به نامه چند تن از فضلای حوزه به مقام معظم رهبری باز می گردد. به نظر می رسد در این میان، گشایشهایی می بایست صورت پذیرد و بحث کرسیهای آزاداندیشی در حوزه نیز ناظر به این گشایشهای تازه است.

در زمینه برگزاری دروس خارج حوزه های علوم دینی، اینگونه به نظر می رسد که دروس خارج، آرام آرام از سبک سامرایی و بحثها و مشاجرات علمی وسیع و درگیر، تبدیل به سبک نجفی و به معنای سخنرانی و القای محاضره و در نهایت چند سؤال و پرسش رقیق، بعد از درس و یا در اثناء درس، شده است. بنا بر این، عملا آن تعاطی افکاری که در دروس خارج تخصصی و به سبک سامرایی می بایست اتفاق بیفتد، در درسهای خارج کنونی اتفاق نمی افتد.

تفاوت این دو سبک ارائه مطلب در چه بود؟

سبک سامرایی که توسط مرحوم آیت الله فشارکی و سایر اساتید این سبک دنبال می شد، اینگونه بود که استاد در ابتدای درس، به طرح بحث اقدام می کرد و پس از آن، شاگردان ، تحت نظارت استاد، بحث را ارائه می کردند و در نهایت، جمع بندی بحث توسط استاد انجام می گرفت.

 اما در سبک نجفی، استاد، مطالب را از قبل تنظیم و القا می کرد و پس از بیان استاد، سؤالات و اشکالات دیگران پاسخ داده می شد و در حقیقت، اینگونه دروس خارج به مثابه یک سخنرانی است که همراه با آن، سؤالات و اشکالات نیز مطرح می شود. این، سبکی است که دروس خارج حوزه قم نیز غالبا متأثر از آن است.

لذا به نظر می رسد که کرسیهای آزاداندیشی، می بایست کمک کند تا دروس خارج،، به لحاظ روش تدریس، زمینه بیشتری را برای طرح پرسشهای نوپدید و اشکال فراهم آورد.

بجز مدل برگزاری دروس، چه مسائلی در زمینه آزاداندیشی قابل توجه و عنایت است؟

دومین نکته در این بحث، موضوعاتی است که طرح می شود. اگر این موضوعات، از آن دسته موضوعاتی باشد که در گذشته، اندیشه های زیادی مصروف آن شده و فقها و متفکرین مختلفی به آن پرداخته اند و در آن سرمایه گذاری فکری نموده اند، ممکن است دیگر زمینه ای برای نوگرایی، نواندیشی و آزاداندیشی در آن باقی نمانده باشد.

لذا گشایش موضوعی نیز یکی از موارد گشایش مباحث آزاد اندیشی به شمار می آید و این که طرح مباحث، به سوی پرداختن به مسائل مستحدثه و نوپدید پرچالش رهنمون شود.

گشایش و نکته سوم مورد انتظار، این است که فضای عمومی حوزه و نوع مناسبات میان نخبگان حوزوی، زمینه بیشتری را برای تعاطی افکار و طرح آزادانه مسائل علمی فراهم کند.

بدین معنا که این مناسبات، از جلسات سیاسی و مناسبات عاطفی، به سوی مناسبات علمی گسترش پیدا کند.

در این زمینه، توسعه همایشها و کنفرانسهای علمی و فراخوانها که بستر مناسبی برای تعاطی افکار هستند، ضروری به نظر می رسد و می تواند کمک بزرگی باشد.

گشایش بعدی، تغییر در نگاه به اخلاق علمی، بردباری علمی و سماحت اجتماعی در میان جامعه علمی حوزه است که این مهم، گام بزرگی در زمینه آزاداندیشی در طرح مباحث جدید است.

مطلب بعدی، آن است که زیرساخت های آزاداندیشی به لحاظ آموزشی نیز می بایست فراهم شود. اگر طلاب علوم دینی در آموختن علوم، به مراحل مختلف گسترش علوم عنایت نداشته باشند و نقش گذر زمان در شکل گیری آرا و نظرات علمی را نادیده بگیرند، آراء موجود برای آنان جنبه تقدس پیدا خواهد کرد.

اما اگر بدانند که در طول زمان و در گذر ادوار مختلف علمی، چه تغییراتی در این بحث شکل گرفته تا نتیجه حال حاضر رقم خورده است، نقد آراء دیگران نیز ممکن و میسر جلوه گر می نماید.

دانستن این تاریخ علم و سیر تحولات علوم، نقد آراء حاضر را از سویی آسان و ممکن می سازد و از سوی دیگر، مسیر جهت گیری های آینده برای علوم و انطباق آن با نیازهای روز، مشخص خواهد شد.

مطلب دیگر آن است که آزاداندیشی پیش از هر چیز، نیازمند ترغیب به اندیشیدن است. بدین منظور می بایست نظام ارزشیابی حوزه، نظام ارتقاء اساتید و ارزشهای علمی و اداری حاکم بر حوزه، به گونه ای باشد که طلاب را به اندیشیدن و تولید، ترغیب کند.

بدین منظور، دروازه های ارتباط علمی حوزه باید با دانشگاه ها و سایر مراکز علمی باز باشد و فضای مراوده و گفتگو فراهم شود.

آخرین نکته قابل عرض در این مقوله این است که هزینه های اجتماعی آزاداندیشی باید کاهش پیدا کند و فضا به گونه ای نباشد که به صرف طرح یک ایده و مطلب جدید، پای دستگاه های امنیتی و قضایی و شب نامه ها و بیانیه ها علیه آن نظر جدید به میان باز شود.

چرا که در این صورت، نه تنها انگیزه ها برای آزاداندیشی کاهش می یابد که دیگر حتی جرأت اندیشیدن نیز به وجود نخواهد آمد.

البته آزاداندیشی نباید بدون ضابطه و بی هیچ حد و مرزی باشد. اما همین ضوابط نیز باید به گونه ای تعریف شود که از برخوردهای سلیقه ای و غیرکارشناسی و فاقد وجاهت علمی جلوگیری کند.

مواردی که بیان شد، گشایشهایی است که به نظر می رسد پیرو فرمایشات رهبری باید ایجاد شود و البته در این میان، از دشواریهای راه نیز نباید هراسی به دل راه داد.

باز این نکته ضروری است که گامهای ما نباید به گونه ای باشد که آزاداندیشی را لوث کند و یا دیگران را از عواقب آزاداندیشی چنان بترساند که همین گشایشهای موجود نیز بسته شود.

باید حرکتها به دقت رصد شده و از حرکتهای نسنجیده و شتاب زده یا غیرعمیق به نام آزاداندیشی پرهیز کرد. چرا که اینگونه حرگتهای حساب نشده و بی ضابطه، روزنه های همین گشایشهای فعلی را نیز تنگ تر خواهد کرد.

حجت الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی

از نکاتی که حضرتعالی به آن اشاره داشتید، تغییر در نگاه به اخلاق علمی و بردباری علمی در مراودات علمی بود. به طور مشخص، مقصود شما از اخلاق علمی چیست؟

در موضوع اخلاق علمی، چند نکته مهم و قابل توجه وجود دارد:

نخست آن که اگر سخنان شخصی را به لحاظ علمی موجه نمی دانیم، به جای تخریب شخصیت او و برچسب بیسوادی و بی عملی و بی تقوایی زدن، نقد علمی و موجه را دنبال کنیم.

دوم آن که اگر اندیشه ای به زعم ما لازمه باطلی دارد، تا زمانی که خود این شخص به این لازمه باطل معترف و ملتزم نیست، او را به قبول آن لازمه متهم نکنیم. مثلا اگر شخصی سخنی می گوید که به زعم ما، لازمه آن، انکار شأنی از شئون نبوت است، تا زمانی که خود او چنین تلازمی را قبول ندارد و به این لازمه هم معتقد و ملتزم نیست، نباید برای نقد نظریه او، وی را به اعتقاد به این لازمه متهم کنیم.

سوم آن که مطالبه دائمی ما از طلاب و نخبگان حوزوی، تکرار مشهورات علمی و تأیید سخنان صاحبنظران علمی نباشد. بلکه روح نقادی و جسارت تفکر آزاد در میان طلاب پرورش پیدا کند.

پسندیده نیست که همواره محافظه کاری علمی را ترویج کنیم، و وظیفه طلبه یا حتی مجتهد را فهم کلام بزرگان پیشین دانسته، او را از نقد آرای مشهور بزرگان، بر حذر بدانیم و این عبارت را تکرار کنیم که: کارهای بزرگ را قدما انجام داده اند و ما جز این که آن آرا و نظرات را بپذیریم، وظیفه دیگری نداریم! این رفتار، موجب از میان رفتن روح نقادی و تولید علمی در میان طلاب و دانش آموختگان حوزه خواهد شد.

نکته چهارم این که از ادبیات جزمی در بیان نکات علمی بپرهیزیم و اینگونه نباشد که این تصور برای ما حاصل شود که جز آنچه که ما بیان می کنیم، دیگر عقیده و نظر دیگری وجود ندارد و حق مطلب همین است و یا این که به نام مقدسات، سخن علمی خود را چنان جزم گونه مطرح کنیم که تأثیر فهم خود را در نظری که بیان می داریم، نادیده بگیریم و آن را دستاورد و رهاورد عقل بشری بدانیم که دیگر شخص دیگری نباید آن را مورد نقادی علمی قرار دهد.

در بخش پایانی فرمایشات شما، به طرح برخی ضوابط اشاره شد. به نظر می رسد آنچه که تا کنون اتفاق افتاده و دستگاه ها و نهادهای تصمیم گیرنده در سطوح کلان به آن پرداخته اند، همین طراحی ضوابط است و گزارشاتی نیز که از زمان طرح این بحث که قریب به 8 سال پیش اتفاق افتاده، حاکی از آن است که نهادهایی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و حتی نهاد حوزه، بیش از برداشتن گام در راستای عملیاتی شدن این موضوع، سرگرم طراحی ضوابط هستند و اصل موضوع به فراموشی سپرده شده است. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا واقعا نیازی به اینهمه صرف زمان برای طراحی آیین نامه ها بوده است؟

عرض بنده این نیست که این آیین نامه ها لازم نیست. اینگونه امور در حد برخی ابزارهای تشویقی کافی است. عرض بنده در این است که اهمیت سایر گشایشهایی که بیان شد نیز اگر بیش از طراحی آیین نامه ها نباشد، کمتر از آن نیست.

در ابتدای بحث، سخن از تغییر اسلوب در بیان دروس خارج در حوزه به میان آمد. از چه زمانی وضعیت دروس خارج به این صورت فعلی بیان شده است و دلیل آن چه بوده است؟

بیان شده که توسعه مباحث تخصصی در دروس خارج که باعث طولانی شدن دروس خارج در سبک سامرایی شده است، باعث شده تا این اسلوب، جای خود را به اسلوب بیان دروس به سبک نجفی و به شیوه حاضر بدهد تا زمان تحصیل، کوتاه تر شود. مثلا درس خارج اصول سید حبیب الله رشتی، حدود 18 سال به طول می انجامیده است.

در حالی که مدت همین درس در محضر مرحوم آخوند، حدود 5 سال بوده است.

البته برای حل معزل طولانی شدن دروس نیز راه هایی دارد. مثلا اگر در اصول نتوان این مسأله را پیاده کرد، جلسات بحث در اصول برقرار باشد، در فقه که می توان این مسئله را اجرا نمود.

شاید لزومی نباشد که یک طلبه، یک دوره کامل فقه را پشت سر بگذارد. در همان مدت محدود شرکت در درس خارج فقه، می توان تجربه تفکر آزاد و منطقی و نوآورانه را به او عرضه کرد. این می تواند تقریبا به مسئله اجتهاد متجزی برای طلبه منجر شود. یعنی او لااقل در یک زمینه فقهی که البته مورد علاقه و عنایت خود او نیز بوده است، به طور کامل به بحث و گفتگو بپردازد.

در پایان و در جمع بندی فرمایشات خود، اگر نکته ای به نظر شما می رسد، مشتاق شنیدن آن هستیم.

بحث کرسیهای آزاداندیشی در حال حاضر، به توصیه ها و توصیفاتی در باب یک شربت گوارا می ماند که بیش از آن که ساخته و نوشیده شود، درباره آن صحبت می شود! با حلوا گفتن، دهان شیرین نمی شود و با دور زدن استخر، شناگری رخ نمی دهد.

حوزه می تواند در این زمینه پیشگام باشد و اگر عملا پیشگامی خود را در تولید علم اثبات کند، تلقی عمومی نسبت به این امر نیز احساس خواهد شد.

در کنار آن، افزایش اطلاع رسانی صحیح کیفی و نه صرفا کمی از تولیدات و نوآوری ها در حوزه های علوم دینی است. اطلاع رسانی می بایست انتقال دهنده و انعکاس دهنده واقعیات باشد و نه تبلیغ برای حوزه های علوم دینی.

اینگونه مباحث باید به سرعت تبدیل به یک مدل و برنامه شود و صورت عملیاتی پیدا نماید و از تمرکز بر سخنرانی و گفتگو در مورد آن، پرهیز شود؛ چرا که آفت لوث شدن و بی انگیزگی گریبانگیر آن خواهد شد.

از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، سپاسگذاریم.
تهیه گزارش : رضا میرزاده


منابع:

(1) - حجت الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی؛ معاون آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی