تبیان، دستیار زندگی
شهر سومار در این روز بعد از سال‌ها مهمانانی را به سوی خود دعوت كرده بود، میزبانان را «عبدالله» فرزند «روح‌الله» می‌نامیدند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی ندای یاحسین در آسمان پیچید


شهر سومار در این روز بعد از سال‌ها مهمانانی را به سوی خود دعوت كرده بود، میزبانان را «عبدالله» فرزند «روح‌الله» می‌نامیدند

شهدای گمنام

روز عرفه بود، سومار لبخند می‌زد، نفت‌شهر نفس می‌كشید و گیسكه لب می‌گشود و ندای «واغربتا» از شیارهای این منطقه به گوش می‌رسید، نسیم كربلا به تپه‌ها و صخره‌های گیسكه می‌وزید.

شهر سومار در این روز بعد از سال‌ها مهمانانی را به سوی خود دعوت كرده بود، میزبانان را «عبدالله» فرزند «روح‌الله» می‌نامیدند.

در این روز خادمین شهدایی كه از تیرماه، شبانه‌روز با ذكر «یا زین‌العابدین(ع)» و «یا مسلم بن عقیل» پرچم‌های سرخ و سیاه و سبز كه نام «یاحسین(ع)»، «یاابوالفضل‌العباس(ع)» و «یافاطمه‌الزهرا(س)» نقش بسته بود را به اهتزاز درآورده بودند، از شوق این مهمانی سر از پا نمی‌شناختند انگار تمام خستگی‌های شبانه‌روزی آماده كردن این مهمانی مرتفع شده بود. پس از اقامه نماز ظهر و عصر در گیسكه، پیكرهای مطهر بر شانه‌ها تشییع می‌شد اما نه، میزبانان گمنام ما را به مهمانی می‌بردند و پذیرایی از دل‌ها بود، اشك مهمان‌ گونه‌ها و هدیه این مهمانی آمرزش گناهان. پس از حضور حاجیان در محل برگزاری مراسم دعای عرفه بر بلندای شهر سومار، نماز عاشقانه‌ای بر پیكرهای نامداران آسمانی اقامه شد. سردار علی فضلی، جانشین سازمان بسیج مستضعفین در این مراسم سومار را اینگونه روایت كرد:

قبل از آغاز رسمی جنگ در جغرافیای سومار، یك گروهان و 13 پاسگاه مرزی در كنار نفت‌شهر شاهد هجمه‌ها و شكسته شدن مرزهای ایران اسلامی توسط رژیم بعث عراق بودند و این پاسگاه‌ها ماه‌ها قبل از آغاز رسمی جنگ با متجاوزان درگیر شدند و شاهد این ادعا شهادت مظلومانه یك‌هزار و 500 شهید قبل از آغاز رسمی جنگ است. زمانی كه مهیای نبرد شد فعالیت‌هایشان را در آن سوی مرز می‌شد مشاهده كرد. سپاهی به فرماندهی محمدعلی عبادی نفت‌شهری و مرحوم مالكی در فرماندهی سپاه قصرشیرین گروهی از رزمندگان به این دیار را عزیمت كردند.

با دیدنشان آنها را در آغوش گرفتیم و پرسیدیم «در این 12، 13 روز بعد از سقوط نفت‌شهر چگونه آب و نان به شما رسید؟» آنها گفتند «ما همه چیز داشتیم، بسته‌ای خرما و قمقمه‌ای آب اما در این مسیر هر شب دو بی‌بی ما را یاری و پشتیبانی می‌كردند.»

تیپ یك لشكر 81كرمانشاه به فرماندهی سرهنگ سهرابی در منطقه مستقر شدند سروان آقایی نیز جوان شجاعی بود كه فرماندهی ژاندارمری را در سومار بر عهده داشت؛ صدام در 31شهریور 1359 از زمین، آسمان و دریا به ایران اسلامی حمله‌ور شد تا ظرف یك هفته حكومت نوپای اسلامی را با 14 لشكر پیاده و زرهی و نیروهای دریایی و هوایی از پا درآورد. با تصرف سومار توسط عراقی‌ها رزمنده‌ها هم قدری عقب‌نشینی كردند. منطقه به مرور سازماندهی شد بعد از پل هفت دهانه و سه دهانه نیروهای ژاندارمری، ارتش و سپاه و رزمندگان بومی منطقه مستقر شدند، روز سیزدهم آغاز جنگ در حوالی رودخانه همین منطقه شاهد مددهای غیبی بودیم حدود 13 نفر از ارتفاعات به پایین نزدیك می‌شدند با خودمان گفتیم كه خدایا اینها چه كسانی هستند نكند دشمن می‌خواهد از غافلگیری استفاده كند؟! نزدیك‌تر آمدند، ما هم نزدیك‌تر رفتیم. رزمندگان عزیز اسلام بودند كه دو نفر از آنها مجروح بود كه از منطقه نفت‌شهر به عقب برمی‌گشتند.

شهدای گمنام

با دیدنشان آنها را در آغوش گرفتیم و پرسیدیم «در این 12، 13 روز بعد از سقوط نفت‌شهر چگونه آب و نان به شما رسید؟» آنها گفتند «ما همه چیز داشتیم، بسته‌ای خرما و قمقمه‌ای آب اما در این مسیر هر شب دو بی‌بی ما را یاری و پشتیبانی می‌كردند.» زخم یكی از مجروحان كه از شدت عفونت به كرم افتاده بود را پانسمان كردیم و كلی درباره روزهایی كه آنها در محاصره بودند،‌ صحبت كردیم. قرارگاه ظفر به فرماندهی شهید محمدابراهیم همت سعی بر بازپس‌گیری منطقه داشت. پنج تیپ از جمله تیپ 55 هوابرد به فرماندهی سرهنگ عبادت، تیپ 4 لشكر 81 كرمانشاه، تیپ 31 عاشورا به فرماندهی شهید باكری، تیپ 27 محمدرسول‌الله(ص) به فرماندهی شهید رضا چراغی و در جناح چپ عملیات تیپ 21 امام رضا(ع) به فرماندهی شهید چراغچی با رمز یاابوالفضل‌العباس(ع) اجرا شد. این منطقه جغرافیایی بعد از دو سال اشغال توسط عراقی‌ها به همت رزمندگان، ارتشیان و بسیجیان آزاد شد.

بعد از سخنرانی سردار فضلی دعای عرفه خوانده شد، نگاه‌ها به تابوت‌ها بود تا واسطه پذیرفتن توبه‌هایمان شوند؛ سیدالشهدا(ع) اكنون برگشته‌ام، باز آمده‌ام با كوله‌باری از گناه و اقرار به گناه پس تو ای خدای من، ببخش مرا. منزل شهیدان آماده بود؛ آفتاب داشت پنهان می‌شد؛ گویی ابرها چادر نماز به سر داشتند، آنها به یاد مادران این شهدا در این محفل آمده بودند، همه جمع شدند تا آنها را بدرقه كنند، تاب و توان از همه گرفته شده بود و انگار آنجا آخر دنیا بود؛ با ندای یاحسین(ع) شهدا در خانه‌هایشان آرام گرفتند. در این مراسم سردار سیدمحمد باقرزاده گفت: شهدای گمنامی كه امروز در این نقطه به خاك سپرده شدند در همین منطقه عملیاتی به یاد مسلم بن عقیل جنگیدند بنابراین برای زنده نگه داشتن این رشادت‌ها در نزد راهیان نور، یادمان این شهدا به یاد مظلومیت و غربت سفیر امام حسین(ع) در كوچه‌های كوفه در این مكان ساخته می‌شود. همه آمدیم اما دل‌هایمان در آنجا جا ماند.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : جوان آنلاین