امام حسین(علیه السلام)زمینه ساز آینده تاریخ
حاصل شهادت حضرت رویکرد جهان اسلام از فرهنگ اُموی به فرهنگ اهلالبیت گشت و در بستر فراهمشده امام سجا(علیه السلام)زمینه اظهار ادعیه آنچنانی وبرای امام باقر و امام صادق«علیهماالسلام» گستردگی لازمِ جهت تبلیغ و تبیین اسلام ناب پدیدار شد، به طوری که جهان اسلام، فرهنگ فهم اهلالبیت«علیهم السلام» را پیدا کرد
1- حضرت اباعبدالله،سیدالشهدا(علیه السلام)در پاسخ به ابنزبیر فرمود: به خدا سوگند؛ اگر یک وجب دورتر از مسجدالحرام کشته شوم نزد من محبوبتر است از اینکه وجبی به کعبه نزدیکتر شوم، به خدا قسم؛ میدانم اگر در سوراخی نهان شوم این وحشیها مرا بیرون می آورند تا به حاجت خود برسند، به خدا سوگند؛ اینها به من تعدّی خواهند کرد، همچنانکه یهود در روز شنبه (به نهی خدا بیاعتنایی کردند) .[1]
امام (علیه السلام) میدانند دشمن خوی سبُعیت و درنده خویی دارد و با این حال مواضع خود و حرکت خود را جهت مقابله با او تنظیم میکنند. ابتدا ، در فرصت پیش آمده در مکه توانستند جهان اسلام را از موضعگیری خود و علت آن موضعگیری آگاه کنند، تا زمینه بازگشت به دینِ ناب، در آن فرصت ازبین نرود و پس از آن در جمعبندی خود، کوفه را انتخاب کردند که به جهت موقعیت فرهنگی اش، بهترین شرایط برای اهدافی است که امام (علیه السلام) دنبال میکردند، حتی از محاصره خود در کربلا بهترین بهره را بردند و ترور را به شهادت تبدیل نمودند، تا زمینه برگشت به دین ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) فراهم شود و حاصل شهادت حضرت رویکرد جهان اسلام از فرهنگ اُموی به فرهنگ اهلالبیت گشت و در بستر فراهمشده امام سجا(علیه السلام)زمینه اظهار ادعیه آنچنانی وبرای امام باقر و امام صادق«علیهماالسلام» گستردگی لازمِ جهت تبلیغ و تبیین اسلام ناب پدیدار شد، به طوری که جهان اسلام، فرهنگ فهم اهلالبیت«علیهم السلام» را پیدا کرد و پیام این حرکت در آینده تاریخ، گفتمان غالبِ محافل مذهبی جهان اسلام شد. همین امر موجب شد تا عباسیان، امامان بعدی را در حصر قرار دهند، زیرا رویکرد به اسلام عوض شده بود و زمینه برگشت به اهلالبیت«علیهم السلام» فراهم آمده بود، چیزی که امروزه نیز در جهان شاهد آن هستیم و بقایای اُمویان از آن نگرانند و تلاش برای دفع آن مینمایند.
2- امام میدانند موقعیت عراق(کوفه) طوری است که میتوانند برنامه خود را در آنجا پیاده کنند و لذا چون نامه مسلمبنعقیل از کوفه رسید، و حضرت(علیه السلام) تصمیم گرفتند به طرف کوفه حرکت کنند، خطبهای اینچنین ایراد فرمودند (در شب هشتم ذیحجّه)
3- «اَلْحَمْدُ لله، و ما شاءَ اللهِ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّه إلاّ بِالله وَ صَلّى اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَ سَلَّمَ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ دَمَ مَخَطَّ الْقَلادَه عَلى جیدِ الْفَتاه، وَ ما أوْلَهَنی إلى أسْلافی اِشْتِیاقَ یعْقُوبَ إلى یوسُف وَ خِیر لی مَصْرَعٌ أنَا اُلاقِیهِ، کأنّی بِأوْصالی یتَقَطَّعُها عُسْلانُ الْفَلَوات بَینَ النَّواویسَ وَ کرْبَلاء، فَیمْلَأنَّ مِنّی أکراشاً، جَوفاً و أجْرِبَه سُغباً، لا مَحیصَ عَنْ یوْمٍ، خُطَّ بِالْقَلَم، رِضَیالله رِضانا أهْلَ الْبَیت، نَصْبِر عَلى بَلائِهِ وَ یوَفّینا اُجُورَ الصّابِرینَ، لَنْ تشذّ عَنْ رَسولالله لَحْمَتُهُ، وَ هِی مَجْمُوعَه له فی حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقَرَّبِهِمْ عَینهُ وَ تُنْجِزْ لَهُمْ وَعْدُه، مَنْ کانَ فِینا باذِلاً مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیرْحَلْ مَعَنا فَإنّی راحِلُ مُصْبِحاً، إنْشاءَالله» [2]
اَلْحَمْدُ لله، و ما شاءَ اللهِ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّه إلاّ بِالله وَ صَلّى اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَ سَلَّمَ. مرگ بر فرزند آدم چون گردنبند به گردن دختران، نوشته شده است. شوق دیدار گذشتگانم - چون علاقه یعقوب به یوسف - حزن را از دلم میزداید. خدای تعالی محل شهادتی را بر من اختیار کرده است که آن را ملاقات خواهم کرد. گویا میبینم که وحشیان بیابانی بندبند مرا بین نواویس [3] و کربلا از هم گسستهاند. پس آنها شکمهای خالی و گرسنه خویش را از من پُر خواهند کرد.آری فراری نیست از آنچه قلم(خداوندی) بر آن رفته است. رضای خداوند، رضای ما اهل بیت است. بر بلای او شکیبایی میورزیم و ما را پاداش صبرکنندگان عنایت خواهد کرد. دیگر قرابت و خویشی از رسولالله باقی نمانده مگر اینکه در بهشت همه در کنار هم جمع شدهاند که چشم او روشن گردد و وعدههایی که به آنها داده بر آورده گردد. آری! هرکس حاضر است در راه ما خونش را نثار کند در حالی که نفسش را به ملاقات با خدای تعالی وعده داده، و وطن خود را لقاء الهی قرار داده، فردا همراه ما کوچ کند که من فردا صبح کوچ خواهم کرد، إنشاءالله تعالی.
اصحاب حسین(علیه السلام)شدن؛ پاداش هوشیاری آنهایی است که مافوق تبلیغات احساساتبرانگیز و سطحی، به عمق اسلام نظر داشتند و میدانستند باید برای اثبات مسلمانی خود کاری بکنند. همه این حرکات به جهت ن است که اسلام شهید میدهد ولی شهید نمیشود.
4- موضوع حفظ شریعت اسلام که حقیقت همه تاریخ است و افق روشن آینده بشریت، در گرو ظهور کامل و همهجانبه آن است،و به قدری این مسأله مهم است که اگر انسان بداند برای حفظ اسلام کشته هم میشود، باید برود و انجام وظیفه کند، و کار حسین (علیه السلام) حفظ چنین شریعتی بود و از خدا تقاضا میکرد در انجام
ان وظیفه مددهای کامل خود را از او دریغ مدارد و در اوج سختیها که دیگر علیاصغر هم شهید شد، عرضه داشت: «هَوَّنَ بی، ما نَزَل بی اَنَّهُ بِعینِ الله» [5] یعنی؛ برای من آسان است به جهت آنکه همه این مصائب از چشم خدا پنهان نیست. سپس ادامه میدهد: «رَبِّ اِنْ حَبِسَتْ عَنَّا النَّصْرُ مِنَ السَّماءِ فَاجْعَلْ ذلک لِما هُوَ خَیرٌ لنا: وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هؤُلاءِ الظّالِمین» [6] یعنی؛ پروردگارا! اگر یاریات از آسمان را نگه داشتی، پس آن را برای کسی که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر. بادقت دراین جمله امام حسین (علیه اسلام) متوجه میشویم امام(علیه السلام) نظر به آینده اسلام دارند و سعی میکنند درشرایط پیش آمده به بهترین نحو زمینه را برای آینده ماده نمایند تا آیندگان نیز به نور حسین(علیه السلام) متوجه وظیفه خود در زمان و مکان خاص خود باشند و نسبت به شرایطی که برای حفظ اسلام پیش میید بیتفاوت نگذرند.
5- مسلما حساسیت امروز کشور ما کمتر از زمان امام حسین(علیه السلام) نیست، و آنهایی که از طریق انقلاب اسلامی بتوانند نقش خود را ایفاء کنند بهرهای در راستای بهره اصحاب کربلا خواهند برد و یک قدم بشریت را به سوی نور نهایی نزدیک خواهند نمود و خود را از پوسیدن در وضع موجود فرهنگ مدرنیته نجات خواهند داد.
پی نوشت ها :
[1] - تاریخالامم و الملوک ج5 ص385 ، نقل از یاران شیدای حسین، مرتضیقاتهرانی ص51
[2] - بحارالأنوار ج 44 ص 366
[3] - محل دفن حرّبنیزید ریاحی
[4] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج44، ص: 192
[5] - الملهوف علی قتلی الطفوف ص149 نقل از یاران شیدای حسینu ص317
[6] - مقتل خوارزمی ج2 ص32- تاریخالامم و الملوک ج5 ص448 نقل از همان
گروه دین تبیان