شعر و فرهنگ عاشورایی
عبدالجبار کاکایی (شاعر) با اشاره به روند به عرصه آمدن شعر عاشورایی، گفت: شعر فارسی به معنی فارسی دری متعلق به خراسان است و بعد از اینکه وارد دورهی سامانی شدیم، اولین کسی که شعر شیعی گفت، کسایی است. او به سیدالشعرا معروف است و جزو طلایهداران شعر شیعی است. کسایی که در عصر رودکی میزیسته، اولین کسی است که به واقعهی عاشورا اشاره دارد و در یکی از شعرهایش این بیت را آورده: «آن پنجماهه کودک باری چه کرد ویحک / کز تیر کین اعدا مجروح شد مفاجا».
به هر حال کسایی اولین کسی بود که به موضوع عاشورا پرداخت و البته شاعران شعر فارسی که بیشتر اهل سنت بودند، به این موضوع اشاره داشتند. شاعرانی چون مولانا، سعدی و حافظ و یا عطار و خاقانی در شعر خود به این موضوع اشاره کردهاند. مولانا در بیتی که میگوید: «کجایید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی» به موضوع عاشورا اشاره دارد. البته کسانی مانند کسایی و ناصرخسرو که شیعه هستند، جای خود را دارند.
در دورهای که آل بویه در قسمتهایی از ایران حکومت میکردند، فرهنگ شیعی را گسترش دادند و در این زمان مدح ائمه (ع) رواج پیدا کرد و روضهخوانان در مقابل کسانی قرار گرفتند که فضایل صحابه و خلفا را میگفتند. این گروههای شیعی مدح امام حسین (ع) میگفتند و در واقع مرثیهخوانان و مداحان در برابر فضایلیان قرار گرفتند.
سپس ما وارد بزرگترین عصر تفکر شیعی یعنی عصر صفویه میشویم که در این زمان شاعران شیعه مورد توجه و حمایت حاکمان قرار میگیرند و مراسم بزرگداشت عاشورا و تاسوعا با شکوه برگزار میشود. در این دوره، شعر بلند محتشم کاشانی خلق میشود که تا کنون به عنوان آرم و نشانی برای عاشورا محسوب میشود.
سپس ما وارد بزرگترین عصر تفکر شیعی یعنی عصر صفویه میشویم که در این زمان شاعران شیعه مورد توجه و حمایت حاکمان قرار میگیرند و مراسم بزرگداشت عاشورا و تاسوعا با شکوه برگزار میشود. در این دوره، شعر بلند محتشم کاشانی خلق میشود که تا کنون به عنوان آرم و نشانی برای عاشورا محسوب میشود.
از این به بعد، شعر عاشورایی از ترسیم صحنههای هیجانانگیز و ترحمانگیز فاصله میگیرد و عمق پیدا میکند و با سرودههای شاعرانی چون عمان سامانی و «طاقدیس» حاج ملا احمد نراقی، شعر عاشورایی به سوی ادبیات عرفانی میرود.
در دوران معاصر هم به واقعهی عاشورا به خوبی پرداخته شده و چون هیأتهای مذهبی به شعرهای عاشورایی نظر داشتهاند، شعر عاشورایی گسترش پیدا کرده است.
در جواب این سؤال که چرا از میان شعرهای عاشورایی معاصر، شعرهایی که بر سر زبانها باشد، کم است، باید گفت سنت نوحهخوانی در هیأتها چندان گسترش نیافته و متولیان هیأتهای مذهبی نتوانستهاند با شعرها و ادبیات جدید رابطه برقرار کنند. البته این یک ضعف کلی در فرهنگ ماست که ارتباط برقرار کردن با ادبیات جدید برای برخی دشوار است و چون مبانی زیباییشناختی ادبیات جدید تغییر کرده است، جامعهی ما در این زمینه کند حرکت میکند.
تغییر بلندگوهای مسجد به آمپلیفایرهای کنونی زمان زیادی برد و تحول از فرش به صندلی هنوز در همهی مساجد رخ نداده؛ زیرا تغییر برای کسانی که ذهنشان با سنتها درآمیخته، سختتر است و اگر این روند ادامه پیدا کند، شعر عاشورایی ما به شعر محتشم کاشانی متوقف میشود. این ضعف فرهنگ ماهوی ماست که جرأت پذیرفتن چیزهای جدید را نداریم.
در دورهی جدید، نگاه جدیدی به عاشورا میشود و واقعهی عاشورا با وقایع اجتماعی روز پیوند میخورد که این شرایط در گذشته نبود و وقایع تنها به همان زمان منحصر بودند. اما امروز این وقایع با اتفاقات امروز ما منطبق میشود. نمونهی آن، اندیشههای علی شریعتی بود که بحث یزیدهای زمان و زینبهای زمان را طرح کرد که عاشورا فقط یک واقعهی تاریخی نماند و با زمانهی ما منطبق شد که میتوانیم بگوییم هر روز عاشوراست و هر مکانی کربلاست. در واقع، فرهنگ عاشورا از بحث گریستن و گریه انداختن فاصله گرفت و عمق پیدا کرد.
بخش ادبیات تبیان
منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران