تبیان، دستیار زندگی
حسین یاری معتقد است: در بین فیلمسازان برای سپردن نقش به بازیگران نوعی باندبازی وجود دارد و گاهی در این اصرار، یک جور عناد هم می بینیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باندبازی فیلمسازان!؟


حسین یاری معتقد است: در بین فیلمسازان برای سپردن نقش به بازیگران نوعی باندبازی وجود دارد و گاهی در این اصرار، یک جور عناد هم می بینیم.


باندبازی فیلمسازان!؟

حسین یاری که این روزها فیلم سینمایی «سعادت آباد» را روی پرده دارد و در این فیلم در قالب آدمی از طبقه متوسط اجتماع فرورفته، کمتر تن به گفتگوی مطبوعاتی می دهد و شاید همین پرهیز از گفتگوهای رسانه ای بوده که موجب شده سینمای ایران چنان که باید از توانایی های وی بهره نگیرد. با این حال یاری به تازگی در گفتگویی با مجله فیلم عدم عضویت خود در باندها و گروههای سینمایی را دلیل مهجور بودنش قلمداد کرده است. بخشهایی از گفته های یاری را در ادامه می خوانید:

* چرا ما یک بازی خوب در یک فیلم بد را تحسین نمیکنیم؟ شما بگویید فلان فیلم حسین یاری بد است ولی اینکه حسین یاری در این فیلم چه شکلی بازی کرده، بحث جداگانه ای است. آیا این انتظار ناحقی است که کارمان رصد شود؟ اصلا بگویند در این فیلم متوسط بازی یاری ضعیف بود!

* با مفهوم بازیگر مولف و اطلاق چنین واژه ای برای بازیگران مشکل دارم یا صدور اینکه بازیگر باید امضایش پای کار باشد. اتفاقا به نظرم بازیگر بی امضاترین عضو این مجموعه است. امضا به فرد دیگری تعلق دارد. بازیگر باید مجری خوبی باشد. اگر من ِ بازیگر در ده تا کار یک سری ویژگی مشترک دارم، این ضعف کار من است. به نظرم بازیگر باید شبیه مومی باشد که در هر کار براساس داستان شکل عوض کند و رنگ و بویی تازه به دست آورد.

بارها نقشهایی پیشنهاد شده و آنها را رد کرده ولی بعد پشیمان شده ام. آخرینش «مرگ کسب و کار من است» بود که با بازتابهای زیادی همراه شد.

* متاسفانه اغلب با مواردی مواجه میشویم که فیلمساز بازیگرش را نه براساس توانایی بلکه براساس تفکر و سلیقه برای فیلمش انتخاب کرده است. وقتی بحث باند و جناح پیش می آید خیلی چیزها از اراده بازیگر خارج میشود. در بین فیلمسازان برای سپردن نقش به بازیگران نوعی باندبازی وجود دارد و گاهی در این اصرار، یک جور عناد هم می بینیم. البته همیشه هم کارگردانان در انتخابها دخیل نیستند و افراد دیگری هستند که در این عرصه یکه تازی میکنند.

* بعضا قضاوتهای نادرستی درباره آدم میشود؛ یعنی بدون آنکه به شما نزدیک شوند شما را در یک مجموعه و دسته و گروهی قرار میدهند که خودتان را متعلق به آن نمیدانید و بعد خیلی راحت و بیرحمانه مورد قضاوت قرار میگیرید و له میشوید.

* انتظار از بازیگری مثل من این بوده که برای ورود به عرصه های دیگر با تبر به ریشه تمام باورهایم بزنم تا ثابت کنم که من میتوانم با شما در یک مجموعه برای ارائه تفکر قرار گیرم. نمیگویم اگر کارها با من همسو نباشد قابلیت طرح ندارد. به هر حال همه ما خطوط قرمز را میشناسیم. من به خیلی از فیلمها و کارگردانان دلبستگی داشتم اما به همین دلایل به سراغ من نیامدند.

حسین یاری

* قبل از «مسلخ عشق» ساخته کمال تبریزی در «هور در آتش» ساخته عزیزا.. حمیدنژاد بازی کردم. در «هور در آتش» نقشم آن قدر بی اهمیت نبود اما سیف ا.. داد که تدوین فیلم را برعهده داشت بخش زیادی از بازی مرا حذف کرد و بعدها برای جبران، مرا برای بازی در «مسلخ عشق» پیشنهاد داد. «در مسلخ عشق» در دفتر سبحان فیلم تهیه شد که متعلق به آقایان تبریزی و حاج میری بود. همین اتفاق باعث شد در فیلم «آتش در خرمن» به کارگردانی حاجی میری نقش اول را بازی کنم. برای بازی در «آتش در خرمن» 180 هزارتومان گرفتم.

* کارمند بانک مرکزی هستم؛ البته الان مدتی است که آنجا نمیروم ولی ارتباط استخدامی ام را حفظ کرده ام. به ما همیشه میگفتند این آب باریکه را حفظ کن. من هرگز روی درآمد سینما حساب باز نکرده ام. خوشبختانه زود فهمیدم که باید کار دیگری هم داشته باشم. در بانک، شاهد هنرنمایی کسانی هستم که به راحتی میتوانند رقمهایی را جابجا کنند که اصلا در مخیله ما نمی گنجد!

* بارها نقشهایی پیشنهاد شده و آنها را رد کرده ولی بعد پشیمان شده ام. آخرینش «مرگ کسب و کار من است» بود که با بازتابهای زیادی همراه شد. گاهی هم اتفاقاتی افتاده که ناشی از بدشانسی من بوده است. مثلا در «چای تلخ» جلوی دوربین استاد تقوایی رفتم اما کار ادامه پیدا نکرد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: شبکه ایران