تبیان، دستیار زندگی
باغهای تهرانی که سفارتخانه شدند، متعلق به که بودند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باغ های تهران دست خارجی ها!


باغهای تهرانی که سفارتخانه شدند، متعلق به که بودند؟


جنگ‌های فرسایشی ایران و روسیه، امضای معاهده‌های ترکمانچای و گلستان را در پی داشت و بخش عمده شمال کشورمان، به خاک روسیه منضم و حق قضاوت کنسولی(کاپیتولاسیون) نیز ضمیمه آن شد.

در این بین تنها روس‌ها قول دادند از اولاد عباس میرزا نایب‌السلطنه، برای رسیدن به تخت سلطنت و ادامه حکومت قاجار حمایت کنند و جالب توجه آنکه بر حسن انجام این دو معاهده ننگین، سفیر انگلیس در ایران نظارت داشت، تا سرحد مرز شمالی ایران، رود ارس باشد و تکلیف را روشن سازد.

باغ تهران

عمر کوتاه صدارت میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام(ثانی) اجازه این ترکتازی را به دول قهار آن روزگار داد که بعد از او هر چه می‌خواهند انجام دهند و جدایی سرزمین افغانستان و شهر هرات نیز در همین دوران پی‌ریزی شد. سرانجام پس از قتل میرزاتقی‌خان امیرکبیر در دهم دی‌ماه سال 1230 شمسی، صدراعظم خیانت‌پیشه ناصری که تابعیت دولت بریتانیا را داشت، اسباب سقوط شهر هرات را فراهم آورد و بخش دیگری از مام میهن به دست انگلیسی‌ها جدا شد.روس‌ها که سفارتخانه‌شان در محوطه بازار تهران و در باغ ایلچی قرار داشت، پس از واقعه حمله مردم به سفارت روسیه و کشته‌شدن گریبایدوف، با حمایت فتحعلی‌شاه به درون ارک برده شدند تا در جوار شاه قاجار، امن و امان زندگی کنند و به اجرای نقشه‌های خود ادامه دهند.

سفارت انگلیس اندکی پایین‌تر از سفارت روسیه و در نزدیکی دروازه حضرت عبدالعظیم(ع) (نزدیک چهارراه مولوی فعلی) قرار داشت. آنها به فکر افتادند تا محل سفارت خود را تغییر داده و سرگور اوزلی، وزیرمختار این کشور در کشور ما، از فتحعلی‌شاه درخواست کرد تا محل جدیدی در اختیار آنان بگذارد.

محدوده خیابان ارامنه (حدودا از حوالی کلیسای گئورک مقدس در بازارچه قوا‌م‌الدوله(حاج‌طرخانی‌تا خیابان بوعلی‌ سابق و سرهنگ بشیری فعلی) دومین محلی بود که در اختیار انگلیسی‌ها قرار گرفت و سرانجام در سال 1250شمسی، بخشی از اراضی میان خندق‌های عتیق و جدید طهران(خیابان امیرکبیر و انقلاب فعلی) برای ساخت‌وساز سفارت جدید انگلیسی‌ها انتخاب شد و زمینی که متعلق به زنبورکچی‌باشی بود، در قبال مبلغ اندکی به انگلیسی‌ها واگذار شد تا سفارت فعلی ساخته شود.

قبل از آن، در سال 1214 شمسی، محمدشاه قاجار قطعه زمینی را در قلهک در اختیار انگلیسی‌ها گذاشت تا در آنجا تابستان را به سر آورند؛ آنان هم در محدوده باغ قلهک، با برپایی چادر، در ظاهر امر، به کارهای دیپلماسی مشغول بودند. پس از مرگ محمدشاه در باغ محمدیه، به خیال آنکه میرزاآقاخان نوری، لشکرنویس به صدارت خواهد رسید، او را از کاشان که در تبعید به سر می‌برد، به تهران آورده و تحت حمایت گرفته و مهدعلیا، مادر ناصرالدین‌شاه را که با میرزای لشکر‌نویس رابطه‌ حسنه‌ای داشت، ضامن صدارتش کردند، غافل از آنکه شاه جوان قاجار میرزاتقی‌خان امیرکبیر را برای این کار برگزیده بود.

سفارت انگلیس اندکی پایین‌تر از سفارت روسیه و در نزدیکی دروازه حضرت عبدالعظیم(ع) (نزدیک چهارراه مولوی فعلی) قرار داشت. آنها به فکر افتادند تا محل سفارت خود را تغییر داده و سرگور اوزلی، وزیرمختار این کشور در کشور ما، از فتحعلی‌شاه درخواست کرد تا محل جدیدی در اختیار آنان بگذارد

پیش از آن، محمدشاه که به‌شدت از مهدعلیا نفرت داشت و سخت به او ظنین بود، در بالادست کاخ محمدیه، جایی را به مهدعلیا اختصاص داده بود و همین امر موجب شد تا ارتباط مادر ناصرالدین‌شاه با انگلیسی‌ها و عوامل داخلی‌شان، به‌شدت حسنه شود. این صمیمیت موجب شد که انگلیسی‌ها در خیال خام، منتظر مرگ شاه باشند، اما صدارت امیرکبیر، تمامی رشته‌های آنها را پنبه کرد و از آن پس سفرای روس، انگلیس و عوامل داخلی‌شان، کمر همت بستند تا امیر را از سر راه بردارند.

در چنین روزگاری دو محل بی‌بی‌زبیده در جنوب و باغ قلهک در شمال تهران، محل ملاقات‌ با عوامل داخلی و خارجی بود و این در حالی بود که هر کس به قلهک می‌رفت، تحت حمایت سفارت در دست احداث انگلیسی‌ها قرار می‌گرفت و از مصونیت سیاسی برخوردار می‌شد. سرانجام پس از قتل امیرکبیر و زمینه‌چینی‌های شش‌ساله میرزا‌آقا‌خان و به‌رغم برکناری او، در سال 1242 شمسی، ناصرالدین‌شاه، اراضی باغ قلهک را از تیول درآورده و به صورت رایگان، به انگلیسی‌ها بخشید.چادرنشینی، دیگر در این محل صلاح نبود و چارلز آلیسون، سفیر انگلیس تصمیم گرفت که در 2باغ قلهک و خیابان سفرا یا‌ علاءالدوله ساختمان‌های جدید بسازد.

6 هکتار در داخل خندق شهر، مساحت مناسبی بود و زمین02هکتاری باغ قلهک، فضای سبز زیبایی را برای آنان رقم می‌زد؛ 20 هکتار زمین، در بهترین نقطه ییلاق طهران، آن هم مفت و مجانی و با داشتن حق قضاوت کنسولی؛ چنین شد که قصه باغ قلهک به روزگار ما هم رسید.

باغ رجب‌آقا و سفارت آمریکا

اقتدار انگلیسی‌ها آن‌قدر در ایران زیاد بود که آمریکایی‌ها را تحت حمایت خود گرفتند و‌ آنگاه که بنجامین اولین سفیرکبیر آمریکا به ایران آمد، در تابستان سال 1267 شمسی(1884 میلادی) با کرایه‌کردن باغ رجب‌آقا در جعفرآباد شمیران پرچم آمریکایی‌ها را بر بام سفارت جدید‌التأسیس فروکوفتند. باغ رجب‌آقا که در محله جعفرآباد شمیران قرار داشت، تا سال‌های سال، محل سفارت تابستانی سفرای آمریکا در تهران بود.

باغ تهران

باغ فرمانیه و سفارت ایتالیا

عبدالحسین‌میرزا، شاهزاده مقتدر و سیاستمدار دوران قاجار که در دوران اقتدارش ثروت بسیاری اندوخت و علاوه بر املاک بسیار زیاد در داخل شهر (از جمله محدوده خیابان‌های امام‌خمینی در جنوب، کارگر در غرب، ولی‌عصر در شرق و جمهوری در شمال که در حال حاضر در بخشی از آن مجموعه ریاست جمهوری قرار دارد) در جوار املاک کامران‌میرزا، نایب‌السلطنه (کامرانیه) باغ وسیعی را برای خود تدارک دید. هنگامی که او در سال1318 به دیار باقی شتافت حدود 100هزار تومان به دولت بدهکار بود. ورثه قبول کردند که باغ 60هزار متری فرمانیه را به مبلغ 100هزار تومان بفروشند. قولنامه شد و 10هزار تومان گرفته شد. در این بین سفارت ایتالیا خواستار باغ فرمانفرما به همان قیمت شد لذا ورثه از 10هزار تومان گذشته و باغ را به همین مبلغ به سفارت ایتالیا فروختند. فرمانفرما که فرمانیه را در سال 1326 قمری(1288 شمسی) از محمدولی‌خان آصف‌السلطنه خریده بود، در دوران پهلوی اول، پس از آنکه فرزند ارشدش فیروزمیرزا نصرت‌الدوله(دوم) در زندان درگذشت، گوشه‌ انزوا برگزید و 36فرزند دختر و پسر، ثروت افسانه‌ای‌اش را تقسیم کردند. سرنوشت باغ فرمانیه نیز چنین شد و بخشی از آن در دست سفارت ایتالیا باقی‌ ماند.

باغ اتابک و سفارت روسیه

تا قبل از فروپاشی شوروی در دهه‌ پایانی قرن میلادی گذشته، تابلو‌نوشته‌ سفارت روسیه، این‌چنین بود: «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی». بعد از پروستروییکای گورباچف، این تابلو به «جمهوری فدراتیو روسیه» تغییر یافت در حالی که این سفارت توسط خاندان رومانف و تزارها بنا نهاده شد. جالب آنکه این محل نیز به بهایی ناچیز در اختیار آنها قرار گرفته بود؛ چگونه؟ ماجرا را بخوانید:

میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان (اتابک اعظم) صدراعظم مقتدر ناصرالدین‌شاه که در خیابان لاله‌زار خانه‌ای وسیع داشت(خانه اتحادیه) در جوار آن باغ بزرگی را که 180هزار ذرع(187هزار و 200متر) مساحت داشت در اختیار گرفت و یکی از بهترین بناهای شهر تهران را با خرج‌کردن بیش از 150هزار تومان در سال 1268 شمسی در آن بنا کرد و با استخدام باغبان‌های فرنگی، باغی زیبا در قلب تهران برپا ساخت.

در چنین روزگاری دو محل بی‌بی‌زبیده در جنوب و باغ قلهک در شمال تهران، محل ملاقات‌ با عوامل داخلی و خارجی بود و این در حالی بود که هر کس به قلهک می‌رفت، تحت حمایت سفارت در دست احداث انگلیسی‌ها قرار می‌گرفت و از مصونیت سیاسی برخوردار می‌شد

پس از ترور اتابک، این باغ به دست بازماندگان او افتاد و در قبال بدهی‌های اتابک آن را نزد صرافخانه زرتشتیان گرو نهادند و چون ارباب مهربان نتوانست قروض خود را به بانک استقراضی روس‌ها بپردازد، روس‌ها این باغ را که در گرو آنها بود در قبال طلب خود برداشته و از محل سفارتخانه قبلی(پامنار که در حال حاضر محل تجاری روس‌ها در تهران است) به این محل نقل مکان کردند. اما این پایان کار نبود چرا که انقلاب روسیه رخ داده بود و مطابق قرارداد 1921 میلادی بانک استقراضی با تمام اموال منقول و غیرمنقول و دین و طلب خود به دولت ایران انتقال یافت و بالطبع باغ هم که جزو اموال بانک بود به دولت ایران منتقل شد.

در قرارداد 1921 هیچ‌گونه اشاره‌ای به باغ نشده و فقط طبق تبصره ماده نهم قرارداد، دولت ایران موافقت کرده است که در هر یک از شهرهای ایران که دولت شوروی بخواهد کنسولگری دایر کند، فقط یک خانه اعم از اموال بانک استقراضی یا کنسولی داشته باشد و چون در تهران محل سفارت، پامنار بود، لذا باغ اتابک باید به دولت ایران تحویل بشود. موضوع باغ سال‌ها بین دولتین از جمله مسائل مورد اختلاف بوده و بحث طولانی در اطراف آن شده است.

عمارت فعلی باغ که در سالن آن پذیرایی می‌شود، عمارتی است که موسیو شومیاتسکی دومین سفیر شوروی در سال‌های 23-1922 میلادی ساخت.عمارت مجلل و معروف اتابکی در سال 1921 چند ماه پس از ورود اولین سفیر دچار حریق شد و از بین رفت. از ساختمان‌های اتابکی اکنون فقط عمارت اندرونی آن برجاست و در همین عمارت بود که روس‌ها در سال 1923 دومین غرفه خود را در اولین نمایشگاه کالاهای ایران برپا کردند و اجناس شوروی را در معرض نمایش گذاشتند.حریق در حالی درگرفت که سفارت برای گذراندن ایام تابستان در زرگنده بود.

در قرارداد 1921 هیچ‌گونه اشاره‌ای به باغ نشده و فقط طبق تبصره ماده نهم قرارداد، دولت ایران موافقت کرده است که در هر یک از شهرهای ایران که دولت شوروی بخواهد کنسولگری دایر کند

حریق صورت موحشی داشت و سردارسپه، وزیر جنگ عده زیادی سرباز برای اطفای آن اعزام کرد و خود هم شخصا حاضر شد. علت حریق معلوم نشد. چون در آن روزها عده زیادی کارگر ساختمانی در این محل کار می‌کردند، بعضی گمان بردند که بر اثر بی‌احتیاطی آن کارگران، آتش گرفته و بعضی نیز آن را عمدی دانستند.

باغ اتابک در دوران تزارها، جزو اموال روس‌ها به حساب می‌آمد. کمونیست‌ها، تمامی قراردادهای استعماری را لغو کرده بودند اما ناگهان یادشان آمد که کار بدی کرده‌اند و رومانف‌ها بد بوده‌اند اما کارهایشان خوب بوده، پس سفارت را پس گرفتند. درآن سال‌ها، روس‌ها نیز در زرگنده- همچون انگلیسی‌ها در قلهک- از هفت دولت آزاد بودند و فرار محمدعلی‌شاه پس از تسخیر تهران به سفارت روسیه، نشان از «حق قضاوت کنسولی» آنها داشت . قصه پرغصه باغ قلهک که محمدشاه بخشید و ناصرالدین‌شاه آن را تکمیل کرد، همچون باج و خراج بانک استقراضی روسیه و باغ اتابک است.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

منبع : همشهری انلاین